۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
«فى ظل اصول الاسلام»، مجموعه مباحثى است كه توسط آیتالله [[سبحانی تبریزی، جعفر|جعفر سبحانى]]، از عالمان شيعى معاصر، مقيم قم در نقد ديدگاه وهابيان در خصوص موضوعات توحيد، شرك و بدعت با هدف زدودن اتهام شرك و بدعت از شيعيان مطرح شده است. | «فى ظل اصول الاسلام»، مجموعه مباحثى است كه توسط آیتالله [[سبحانی تبریزی، جعفر|جعفر سبحانى]]، از عالمان شيعى معاصر، مقيم قم در نقد ديدگاه وهابيان در خصوص موضوعات توحيد، شرك و بدعت با هدف زدودن اتهام شرك و بدعت از شيعيان مطرح شده است. مؤلف به بررسى اين موضوعات در پرتو اصول مستفاد از كتاب و سنت پرداخته است. | ||
== ساختار و گزارش محتوا == | == ساختار و گزارش محتوا == | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
1- ساده و بسيط بودن انديشه اسلامى و آسانى تكاليف در اين دين. | 1- ساده و بسيط بودن انديشه اسلامى و آسانى تكاليف در اين دين. | ||
در اين فصل | در اين فصل مؤلف اين اصل را يكى از علل و اسباب انتشار سريع و گسترده دين اسلام در ميان اقوام مختلف معرفى مىكند. همچنين به آيات و رواياتى كه روح اسلام در آنها متجلى است، استناد مىنمايد. | ||
سپس اركان اسلام را كه عبارت است از ايمان به خدا، اظهار شهادتين، به پاداشتن نماز و پرداخت زكات يادآور شده و به استناد برخى از روايات، تكفير مسلمان را ناروا مىشمارد. تاكيد اسلام بر وحدت امت اسلامى و بيان موضع عالمان مسلمان درباره ناروا بودن تكفير مسلمان و... از ديگر مباحث اين فصل است. | سپس اركان اسلام را كه عبارت است از ايمان به خدا، اظهار شهادتين، به پاداشتن نماز و پرداخت زكات يادآور شده و به استناد برخى از روايات، تكفير مسلمان را ناروا مىشمارد. تاكيد اسلام بر وحدت امت اسلامى و بيان موضع عالمان مسلمان درباره ناروا بودن تكفير مسلمان و... از ديگر مباحث اين فصل است. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
2- اصاله الاباحه نه اصاله الحرمه. | 2- اصاله الاباحه نه اصاله الحرمه. | ||
در اين فصل | در اين فصل مؤلف با استناد به اين كه در اديان گذشته نيز اصل اولى در امور روايى و اباحه بوده، جز در مواردى كه انبياء از چيزى منع نمايند، به ديدگاه قرآن كريم در تاييد اين اصل اشاره مىكند و معتقد است وظيفه پيامبران بيان محرمات است نه محللات. البته در خصوص اين اصل اين نكته را هم يادآور مىشود كه اين اصل فقط در مورد امور عادى زندگى صادق است، نه در مورد امورد عبادى كه نيازمند قصد قربت است. پس از آن نتايجى را بر اين اصل بار مىكند. | ||
3- بدعت؛ تعريف و اقسام آن. | 3- بدعت؛ تعريف و اقسام آن. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
چنانچه چيزى كه جزء دين نيست، جزء آن به شمار آيد، در دين بدعت ايجاد شده است. | چنانچه چيزى كه جزء دين نيست، جزء آن به شمار آيد، در دين بدعت ايجاد شده است. | ||
در ادامه، موارد و مصاديق بدعت يادآورى مىشود. | در ادامه، موارد و مصاديق بدعت يادآورى مىشود. مؤلف معتقد است، تشخيص مصاديق بدعت نيازمند تفاوت نهادن ميان آداب و رسوم عرفى و امور تقليدى از اعمال دينى است كه در هر دو نوع بدعت و نوآورى امكان پذير است؛ اما تنها آن نوع بدعت كه در امور دينى صورت مىپذيرد، محكوم به حرمت خواهد بود. | ||
سپس ملاك و معيار شرعى بودن عمل بدعت آميز نبودن آن را يادآور مىشود. در پايان با استفاده از اين اصل، برخى از امورى را كه وهابيان به استناد آنها شيعيان و برخى ديگر از مسلمانان را بدعتگذار در دين معرفى مىكنند، نقد و بررسى مىكند. | سپس ملاك و معيار شرعى بودن عمل بدعت آميز نبودن آن را يادآور مىشود. در پايان با استفاده از اين اصل، برخى از امورى را كه وهابيان به استناد آنها شيعيان و برخى ديگر از مسلمانان را بدعتگذار در دين معرفى مىكنند، نقد و بررسى مىكند. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
در اين فصل لزوم دوستدارى پيامبر(ص) از ديدگاه قرآن يادآورى شده و عوامل فرمان خداوند به محبت ورزيدن نسبت به پيامبر(ص) ذكر مىگردد. پس از آن برخى احاديث كه از پيامبر(ص) روايت شده و در آنها به دوستى حضرت و اهل بيت وى و نيز اصحاب ايشان ترغيب و سفارش شده، نقل مىگردد. همچنين به آثار و فوائدى كه دوستى با ايشان در بردارد، اشاره مىشود. | در اين فصل لزوم دوستدارى پيامبر(ص) از ديدگاه قرآن يادآورى شده و عوامل فرمان خداوند به محبت ورزيدن نسبت به پيامبر(ص) ذكر مىگردد. پس از آن برخى احاديث كه از پيامبر(ص) روايت شده و در آنها به دوستى حضرت و اهل بيت وى و نيز اصحاب ايشان ترغيب و سفارش شده، نقل مىگردد. همچنين به آثار و فوائدى كه دوستى با ايشان در بردارد، اشاره مىشود. | ||
با توجه به اين اصل، | با توجه به اين اصل، مؤلف بر اين باور است كه اين محبت و دوستى بايد به صورتى شايسته در حيات فردى و اجتماعى مسلمانان بروز و ظهور يابد، كما اين كه اين گونه بوده است. بر همين اساس مؤلف حفظ و نگهدارى آثار ارزشمند اسلامى، همچون مشاهد و بناهايى كه بر قبور انبياء و اولياء بنا نهاده شده، را لازم و ضرورى دانسته و ديدگاه وهابيان را درباره لزوم تخريب اين آثار، به جهت شرك آميز بودن آنها، با استناد به قرآن كريم و سنت نبوى، نقد مىكند. | ||
5- توحيد و شرك در عبادت. | 5- توحيد و شرك در عبادت. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
8- تبرك جستن به ميراث پيامبر. | 8- تبرك جستن به ميراث پيامبر. | ||
در اين فصل | در اين فصل مؤلف با يادآورى معناى توحيد در خالقيت، اين نكته را متذكر مىشود كه اين مرتبه از توحيد منافاتى با اين امر ندارد كه خداوند برخى از افعال خويش را از طريق اسباب، به صورت غير مباشر محقق سازد. بنابراين جريان فيض الهى از راههاى غير عادى امرى پذيرفتنى است. با اين مقدمه مؤلف به موضوع جواز تبرك جستن مسلمانان به آثار نبوى در زمان حيات ايشان و نيز بعد از وفات حضرت مىپردازد. | ||
9- توسل به اسباب و وسائل. | 9- توسل به اسباب و وسائل. | ||
مؤلف با اشاره به نظام على و معلولى حاكم بر جهان ماده و اين كه اين نظام در وجود و بقاء و تاثير گذارى و عملكرد خود نيازمند به خداوند جهان آفرين است، تفاوت ديدگاه مادى و الهى را در اعتقاد به استقلال اسباب و علل مادى و عدم استقلال آنها در تاثيرگذارى مىداند. به گفته مؤلف توسل به اسباب با التفات به عدم استقلال آنها، شرك محسوب نمىشود و برخى مسببات در عالم داراى اسباب ناشناخته فراوانى هستند كه انبياء و اولياء الهى از آنها آگاهند. از اين رو توسل جستن به ايشان براى رسيدن به مطلوب شرك به شمار نمىآيد. | |||
10- حيات انبياء و اولياء بعد از مرگ. | 10- حيات انبياء و اولياء بعد از مرگ. | ||
مؤلف در اين فصل با اشاره به حقانيت مرگ، به حقيقت آن كه همان منتقل شدن از سرايى به سراى ديگر است، اشاره مىكند و ارواح انسانها را در سراى ديگر داراى حيات معرفى كرده، امكان برقرارى ارتباط با ارواح ايشان را با استناد به آيات قرآن و احاديث نبوى اثبات مىكند. | |||
11- بهره بردن مردگان از اعمال زندگان. | 11- بهره بردن مردگان از اعمال زندگان. | ||
در اين فصل | در اين فصل مؤلف با استناد به آيات قرآنى و احاديث نبوى به اثبات اين مطلب مىپردازد كه ميت از عملى كه غير او براى او انجام مىدهد، منتفع مىگردد. سپس ديدگاه مذاهب اسلامى را در تاييد اين موضوع يادآور شده و شبهات مطرح شده را پاسخ مىگويد. | ||
12- زيارت قبور در سنت نبوى و سفر براى زيارت نبى مكرم اسلام(ص). | 12- زيارت قبور در سنت نبوى و سفر براى زيارت نبى مكرم اسلام(ص). | ||
در اين فصل | در اين فصل مؤلف به آثار اخلاقى و تربيتى زيارت قبور انبياء، اولياء و صالحان اشاره كرده و به شبهات [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در اين باره پاسخ مىگويد. | ||
خاتمه: | خاتمه: | ||
در خاتمه | در خاتمه مؤلف به بيان ديدگاه عالمان اهل سنت درباره [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] پرداخته و شرح حالى از محمد بن عبدالوهاب، مروج عقائد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] ارائه مىكند. | ||
== نسخه شناسى == | == نسخه شناسى == |
ویرایش