پرش به محتوا

طريق الوصول الی تحقيق كفاية الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ اوت ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف'
جز (جایگزینی متن - ':ف' به ': ف')
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
خط ۵۹: خط ۵۹:
تعريف علم اصول چنين است: صناعتى است كه بوسيله آن قواعدى را كه ممكن است در طريق استنباط احكام بكار روند و يا در مقام عمل به آنها تمسّك جست شناخت. مولّف در ادامه بحث، مسائلى از قبيل وضع، استعمال مجازى به طبع يا وضع، اطلاقات لفظ، وضع مركّبات، امارات وضع، احوال لفظ و تعارض آنها، حقيقت شرعيه، صحيح و اعمّ، اشتراك لفظى، و مشتق را مورد بررسى و تحقيق قرار مى‌دهد. سپس وارد مقاصد كتاب مى‌شود كه به ترتيب به بيان آنها مى‌پردازيم:
تعريف علم اصول چنين است: صناعتى است كه بوسيله آن قواعدى را كه ممكن است در طريق استنباط احكام بكار روند و يا در مقام عمل به آنها تمسّك جست شناخت. مولّف در ادامه بحث، مسائلى از قبيل وضع، استعمال مجازى به طبع يا وضع، اطلاقات لفظ، وضع مركّبات، امارات وضع، احوال لفظ و تعارض آنها، حقيقت شرعيه، صحيح و اعمّ، اشتراك لفظى، و مشتق را مورد بررسى و تحقيق قرار مى‌دهد. سپس وارد مقاصد كتاب مى‌شود كه به ترتيب به بيان آنها مى‌پردازيم:


بحث اوامر- و داراى فصول مختلفى است كه به آنها اشاره مى‌شود: فصل اول: مادّه امر: مادّه امر به‌معناى طلب شى و حقيقت در وجوب است. فصل دوم: صيغه امر براى انشاى طلب وضع شده است. فصل سوم: اجزاء عبارت است از اكتفاء به امتثال امر از امر ديگرى، و امر بر سه قسم است: امر واقعى اوّلى، امر واقعى ثانوى، و امر ظاهرى. فصل چهارم: مقدّمه واجب: هرگاه دستور بر انجام دادن امرى صادر شود و اجراى آن متوقف بر مقدّماتى باشد طبعاً حكم عقل به تحصيل آن مقدّمات است كه به «مقدمه واجب» معروف است. محلّ نزاع اينجاست كه آيا از اين حكم عقل حكم شرع نيز كشف مى‌شود يا خير؟ مولف چنين بحثى را عقلى مى‌داند.
بحث اوامر- و داراى فصول مختلفى است كه به آنها اشاره مى‌شود: فصل اول: مادّه امر: مادّه امر به‌معناى طلب شى و حقيقت در وجوب است. فصل دوم: صيغه امر براى انشاى طلب وضع شده است. فصل سوم: اجزاء عبارت است از اكتفاء به امتثال امر از امر ديگرى، و امر بر سه قسم است: امر واقعى اوّلى، امر واقعى ثانوى، و امر ظاهرى. فصل چهارم: مقدّمه واجب: هرگاه دستور بر انجام دادن امرى صادر شود و اجراى آن متوقف بر مقدّماتى باشد طبعاً حكم عقل به تحصيل آن مقدّمات است كه به «مقدمه واجب» معروف است. محلّ نزاع اينجاست كه آيا از اين حكم عقل حكم شرع نيز كشف مى‌شود يا خير؟ مؤلف چنين بحثى را عقلى مى‌داند.


فصول بعدى كتاب عبارتند از: بحث ضدّ، عدم جواز امر آمر با علم به انتفاى شرط آن، تعلّق اوامر و نواهى به طبايع، نسخ وجوب، وجوب تخييرى، وجوب كفايى، واجب موقّت، امر به امر، امر بعد از امر.
فصول بعدى كتاب عبارتند از: بحث ضدّ، عدم جواز امر آمر با علم به انتفاى شرط آن، تعلّق اوامر و نواهى به طبايع، نسخ وجوب، وجوب تخييرى، وجوب كفايى، واجب موقّت، امر به امر، امر بعد از امر.
خط ۶۹: خط ۶۹:
1-بحث نواهى: داراى سه فصل است: فصل اوّل- ماده نهى و صيغه آن: متعلّق طلب در نهى، مجرد ترك است. فصل دوّم- اجتماع امر و نهى: كه يك مساله عقلى است. فصل سوّم- اقتضاى نهى براى فساد: البته اين بحث با مساله اجتماع امر و نهى متفاوت است زيرا بحث قبلى در اين بود كه آيا تعدّد عنوان رافع استحاله اجتماع ضدين در شى واحد هست يا نه؟ امّا اين بحث در اين است كه آيا مبغوضيّت شى نزد مولى، موجب بطلان و فساد آن است و بين آن دو ملازمه هست يا نه؟
1-بحث نواهى: داراى سه فصل است: فصل اوّل- ماده نهى و صيغه آن: متعلّق طلب در نهى، مجرد ترك است. فصل دوّم- اجتماع امر و نهى: كه يك مساله عقلى است. فصل سوّم- اقتضاى نهى براى فساد: البته اين بحث با مساله اجتماع امر و نهى متفاوت است زيرا بحث قبلى در اين بود كه آيا تعدّد عنوان رافع استحاله اجتماع ضدين در شى واحد هست يا نه؟ امّا اين بحث در اين است كه آيا مبغوضيّت شى نزد مولى، موجب بطلان و فساد آن است و بين آن دو ملازمه هست يا نه؟


2-مفاهيم: مولف در مقدّمه بحث درباره معانى لفظ، تعريف مفهوم و صفت مدلول بودن مفهوم سخن گفته سپس درباره مفاهيم ششگانه تحقيقات لازم را به‌عمل مى‌آورد.3-عام و خاص: مشتمل بر مباحث مختلفى است. نخست عام و اقسام آن بيان شده و اشاره مى‌شود كه چهار فرق بين مخصّص لفظى و لبّى وجود دارد. اگر عام در معرض تخصيص باشد تمسّك به آن قبل از فحص از مخصّص جايز نيست. ادات خطاب براى خطاب انشايى وضع شده‌اند و تعميم خطابات شفاهى فايده‌اى ندارد.
2-مفاهيم: مؤلف در مقدّمه بحث درباره معانى لفظ، تعريف مفهوم و صفت مدلول بودن مفهوم سخن گفته سپس درباره مفاهيم ششگانه تحقيقات لازم را به‌عمل مى‌آورد.3-عام و خاص: مشتمل بر مباحث مختلفى است. نخست عام و اقسام آن بيان شده و اشاره مى‌شود كه چهار فرق بين مخصّص لفظى و لبّى وجود دارد. اگر عام در معرض تخصيص باشد تمسّك به آن قبل از فحص از مخصّص جايز نيست. ادات خطاب براى خطاب انشايى وضع شده‌اند و تعميم خطابات شفاهى فايده‌اى ندارد.


در ادامه مباحثى از قبيل تعقّب عام به ضمير، تخصيص عام با مفهوم مخالف، تخصيص عام قرآنى با خبر واحد معتبر و تعارض عام و خاص بررسى مى‌شود. به نظر مصنّف خبر واحد معتبر و خاص مى‌تواند عام قرآنى را تخصيص زند.
در ادامه مباحثى از قبيل تعقّب عام به ضمير، تخصيص عام با مفهوم مخالف، تخصيص عام قرآنى با خبر واحد معتبر و تعارض عام و خاص بررسى مى‌شود. به نظر مصنّف خبر واحد معتبر و خاص مى‌تواند عام قرآنى را تخصيص زند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش