۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ش ' به 'ش ') |
جز (جایگزینی متن - '،د' به '، د') |
||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''زين العابدين رهنما'''، مترجم و مفسر قرآن كريم و نويسندۀ سيرۀ نبوى مشهورى به نام پيامبر،فرزند شيخ العراقين | '''زين العابدين رهنما'''، مترجم و مفسر قرآن كريم و نويسندۀ سيرۀ نبوى مشهورى به نام پيامبر،فرزند شيخ العراقين مازندرانى، در 15 آذر 1273 خورشيدى در كربلا زاده شد.او برادرزادۀ حاج شيخ عبدالله حائرى مازندرانى عارف نامى، و نوۀ شيخ زين العابدين مازندرانى است كه شهر و وطن خود را براى تحصيل فقه و اصول ترك نمود و در نجف نزد [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] الكلام اين دو رشته علوم عاليۀ اسلامى را تحصيل كرد و اجازۀ اجتهاد خود را از آنجا گرفت و به كربلا رفت و در آنجا اقامت گزيد و مرجعيت شيعههاى كشورهاى مختلف از قبيل ايران، عراق، سوريه، لبنان و هند را به عهده داشت. رسالههاى علمى ايشان در هند به چندين چاپ رسيد. | ||
پس از فراگيرى علوم دينى و فلسفه و حكمت و ادبيات،زين العابدين رهنما در بيست و چهار سالگى به ايران آمد و با زكيۀ حائرى دختر حاج شيخ عبدالله حائرى مازندرانى ازدواج كرد. | پس از فراگيرى علوم دينى و فلسفه و حكمت و ادبيات،زين العابدين رهنما در بيست و چهار سالگى به ايران آمد و با زكيۀ حائرى دختر حاج شيخ عبدالله حائرى مازندرانى ازدواج كرد. | ||
| خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
دكتر رضا توفيق دربارۀ كتاب مىنويسد: «اين كتاب يك اثر حماسى با عظمتى است كه به نام پر افتخار محمد(ص)پيامبر تقديم شده است و نويسنده از بعثت خيره كنندۀ صاحب آن الهام گرفته است...تصورات زنده و بيدار با هيجانهاى روحى كه تقريبا تمام وجود و قواى او را مىلرزاند واجد است.حتى اين حالت هنگام سخن گويى و مذاكره در چيزهايى كه مورد علاقهاش مىباشد ديده مىشود.مىتوانم بگويم كه او نقاش خلق شده است».(1314) | دكتر رضا توفيق دربارۀ كتاب مىنويسد: «اين كتاب يك اثر حماسى با عظمتى است كه به نام پر افتخار محمد(ص)پيامبر تقديم شده است و نويسنده از بعثت خيره كنندۀ صاحب آن الهام گرفته است...تصورات زنده و بيدار با هيجانهاى روحى كه تقريبا تمام وجود و قواى او را مىلرزاند واجد است.حتى اين حالت هنگام سخن گويى و مذاكره در چيزهايى كه مورد علاقهاش مىباشد ديده مىشود.مىتوانم بگويم كه او نقاش خلق شده است».(1314) | ||
خود نويسنده مىگويد: «اين كتاب را براى علما و فضلا ننوشتم.براى خدمت به علم و تاريخ هم ننوشتم. اين كتاب را من به عشق و ايمان و براى فضيلت و سجايا نوشتهام.من معتقد بودم | خود نويسنده مىگويد: «اين كتاب را براى علما و فضلا ننوشتم.براى خدمت به علم و تاريخ هم ننوشتم. اين كتاب را من به عشق و ايمان و براى فضيلت و سجايا نوشتهام.من معتقد بودم دنيا، دنيايى كه امروز در آن زندگى مىكنيم، محتاج به فضيلت و سيرت است...». | ||
در مقدمۀ كتاب پيامبر مىنويسد: «موقعى كه از تهران حركت كردم روحا و جسما خسته بودم.پانزده سال نگارش روزانه و روزنامه نگارى، با خوبيها و بديهاى آن و مشاغل ديگر البته خسته كننده بود...خواستم موضوعى را مورد نگارش قرار دهم كه از هر گونه سياستى دور باشد. حيات محمد(ص)را دوست داشتم و بدان مشغول بودم...كتابى كه در دسترس شما گذاشته مىشود تاريخ يك ظلمت و نور و سرگذشت يك شب طولانى است كه به يك صبح روشن تبديل مىشود». | در مقدمۀ كتاب پيامبر مىنويسد: «موقعى كه از تهران حركت كردم روحا و جسما خسته بودم.پانزده سال نگارش روزانه و روزنامه نگارى، با خوبيها و بديهاى آن و مشاغل ديگر البته خسته كننده بود...خواستم موضوعى را مورد نگارش قرار دهم كه از هر گونه سياستى دور باشد. حيات محمد(ص)را دوست داشتم و بدان مشغول بودم...كتابى كه در دسترس شما گذاشته مىشود تاريخ يك ظلمت و نور و سرگذشت يك شب طولانى است كه به يك صبح روشن تبديل مىشود». | ||
| خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
دو سال پس از انتشار زندگانى امام حسين(ع) | دو سال پس از انتشار زندگانى امام حسين(ع)، در سال 1347 ترجمه و تفسير قرآن كريم را در چهار جلد منتشر ساخت.البته انديشه و نيت اين كار بزرگ را از مدتها پيش يعنى از سال 1312 داشت و چند سورۀ كوچك را ترجمه كرده بود.براى معرفى اين ترجمه و تفسير بهتر است مطالب خود نويسنده را در اينجا بياوريم: | ||
«ميل و آرزوى من هميشه اين بود كه ترجمهيى از قرآن فراهم كنم كه غير قابل فهم نباشد و در عين حال مىخواستم صرفا ترجمه به معنى هم نباشد كه قاب و قالب نورانى كلام خدا و طرز آيههاى درخشان قرآن، آن سبك مخصوص و بسيار درخشندهيى كه | «ميل و آرزوى من هميشه اين بود كه ترجمهيى از قرآن فراهم كنم كه غير قابل فهم نباشد و در عين حال مىخواستم صرفا ترجمه به معنى هم نباشد كه قاب و قالب نورانى كلام خدا و طرز آيههاى درخشان قرآن، آن سبك مخصوص و بسيار درخشندهيى كه دارد، در عبارات و جملات فارسى از ميان برود.مىخواستم ترجمۀ قرآن كريم به زبان ساده بدون واژههاى نامرغوب(مراورا-مرمرا و مانند اينها) باشد و عبارات مبهم و پيچيده و غير قابل فهم يا دور از فهم در آن به كار نرفته باشد.مىخواستم جوابگوى پرسشهايى باشد كه براى هر خواننده هنگام خواندن متن قرآن دست مىدهد و ميل دارد آنها را بداند و بفهمد... علت نارسايى و ابهام ترجمههاى قرآن اين است كه اين ترجمهها اغلب يا تحت لفظى است يعنى در آن رعايت تركيب جملههاى فارسى نشده و به جاى هر كلام عربى معادل فارسى آن گذاشته شده است يا اينكه مترجمان نتوانستهاند عبارات و آيههاى آسمانى را با تمامى فصاحت و درخشندگى آن به فارسى برگردانند و به اين ترتيب آنچه به دست آمده ديگر قرآن نيست. فهم قرآن مجيد ساليان دراز در انحصار عدهيى انگشت شمار بود.مدتى دراز ترجمۀ آن را به فارسى يا نمىخواستند و يا نمىتوانستند.تا وقتى كه اين سد را مترجمان تفسير طبرى كه از بزرگترين علماى ماوراء النهر بودند شكستند و الحق از حيث ترجمۀ تحت لفظى بهترين ترجمه را با بهترين نثر تقديم جامعۀ فارسى زبانان كردند.ترجمۀ قرآن به فارسى متداول شد ولى چنان كه گفتم اين ترجمهها يا ترجمۀ تحت لفظى بود كه فهم آن دشوار مىنمود و يا ترجمه به معنا بود كه ديگر آن ترجمه عين قرآن نبود، بلكه معناى قرآن بود». | ||
در سالهاى آخر به تصحيح ترجمه و تفسير قرآن كريم مىپرداخت و در نظر داشت جلد ديگرى بر آن بيافزايد و متون عرفانى در ارتباط با قرآن را معرفى كند. هم چنين نگارش كتابى دربارۀ زندگانى [[امام رضا(ع)]] را آغاز كرده بود. | در سالهاى آخر به تصحيح ترجمه و تفسير قرآن كريم مىپرداخت و در نظر داشت جلد ديگرى بر آن بيافزايد و متون عرفانى در ارتباط با قرآن را معرفى كند. هم چنين نگارش كتابى دربارۀ زندگانى [[امام رضا(ع)]] را آغاز كرده بود. | ||
ویرایش