۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ف' به '، ف') |
جز (جایگزینی متن - '،ق' به '، ق') |
||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
رحمن آيه 55 و طور و موسى در سوره طور آيه 52 و سوره بقره 51 به حضرت محمد(ص)(ناطق) تأويل | رحمن آيه 55 و طور و موسى در سوره طور آيه 52 و سوره بقره 51 به حضرت محمد(ص)(ناطق) تأويل | ||
شده است. | شده است. | ||
كتاب | كتاب مبين، قرآن، امانت،يتيم، ارم،ظلّ،صلاة و ربّ در انعام59/، فرقان30/، احزاب72/ | ||
فجر17/، فجر7/، مرسلات30/ | فجر17/، فجر7/، مرسلات30/، قيامت31/، فجر27/ و 28، فرقان55/، قيامت22/ و 23 | ||
انفطار6/، به على(ع)(ناطق) تأويل شده است. | انفطار6/، به على(ع)(ناطق) تأويل شده است. | ||
3-تأويل آيات به ناطقان و امامان | 3-تأويل آيات به ناطقان و امامان | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
4) تأويل كلمه امر خداوند(كن) | 4) تأويل كلمه امر خداوند(كن) | ||
خداى تعالى امر خويش را به دو حرف بسته و اين دو حرف گواهى مىدهد كه همه آفريدگار جفتند.كاف و نون كه اوّل پديد آيد، مثل است بر دو اصل لطيف(عقل، نفس) و لام و ميم كز ميان ايشان پديد آيدش است بر دو اصل كثيف(ناطق، اساس). | خداى تعالى امر خويش را به دو حرف بسته و اين دو حرف گواهى مىدهد كه همه آفريدگار جفتند.كاف و نون كه اوّل پديد آيد، مثل است بر دو اصل لطيف(عقل، نفس) و لام و ميم كز ميان ايشان پديد آيدش است بر دو اصل كثيف(ناطق، اساس). | ||
از نظر اسماعيليه از كلمه امر (كن)بارى تعالى عقل كل با عقل اول كه از آن به قلم نيز تعبير شده است.اوّل ما خلق اللّه العقل و اول ما خلق اللّه من خلقه بالقلم.پس از آفرينش عقل اوّل يا نفس كل، از كلمه امر، توسط عقل وجود يافت از آن به ثانى، تالى، معلول، | از نظر اسماعيليه از كلمه امر (كن)بارى تعالى عقل كل با عقل اول كه از آن به قلم نيز تعبير شده است.اوّل ما خلق اللّه العقل و اول ما خلق اللّه من خلقه بالقلم.پس از آفرينش عقل اوّل يا نفس كل، از كلمه امر، توسط عقل وجود يافت از آن به ثانى، تالى، معلول، نفس، قدر و لوح نيز تعبير شده است. | ||
اسماعيليان از عقل كل و نفس كل به عنوان اصلين ياد مىكنند كه همه موجودات روحانى و جسمانى به واسطهآنها وجود يافتهاند بعد از اين مرتبه دو اصل روحانى، سه فرع روحانى جدّ، فتح و خيال كه همان اسرافيل، ميكائيل و جبرئيل هستند به شمار مىآيند. | اسماعيليان از عقل كل و نفس كل به عنوان اصلين ياد مىكنند كه همه موجودات روحانى و جسمانى به واسطهآنها وجود يافتهاند بعد از اين مرتبه دو اصل روحانى، سه فرع روحانى جدّ، فتح و خيال كه همان اسرافيل، ميكائيل و جبرئيل هستند به شمار مىآيند.جدّ، قوّت امر را از نفس كل مىپذيرد و به فتح مىرساند و فتح آن را به خيال مىرساند.عقل، نفس، جدّ، فتح و خيال حدود عالم روحانى به حساب مىآيند. | ||
يكى ديگر از اصول محورى در عقايد باطنيه، تطبيق عوالم انسانى و جسمانى بر عوالم روحانى است. | يكى ديگر از اصول محورى در عقايد باطنيه، تطبيق عوالم انسانى و جسمانى بر عوالم روحانى است. | ||
حدود عالم جسمانى (انسانى)ناطق، اساس، امام، باب و حجت كه تطبيق شده به حدود عالم روحانى عقل، نفس، جدّ، فتح، خيال حدود عالم جسمانى (غير انسانى)آسمان، زمين، معدن، نبات، حيوان كه تطبيق شده به حدود عالم روحانى عقل، نفس، جدّ، فتح، خيال.آنچه كه در بالا آمد كه اسماعيليه وجود موجودات با كلمه كن كه اراده و مشيّت الهى انعكاس يافته به وجود آمده است كه آنها قائل به ابداع هستند برخلاف فلاسفه كه وجود موجودات را از طريق فيض مىدانند. | حدود عالم جسمانى (انسانى)ناطق، اساس، امام، باب و حجت كه تطبيق شده به حدود عالم روحانى عقل، نفس، جدّ، فتح، خيال حدود عالم جسمانى (غير انسانى)آسمان، زمين، معدن، نبات، حيوان كه تطبيق شده به حدود عالم روحانى عقل، نفس، جدّ، فتح، خيال.آنچه كه در بالا آمد كه اسماعيليه وجود موجودات با كلمه كن كه اراده و مشيّت الهى انعكاس يافته به وجود آمده است كه آنها قائل به ابداع هستند برخلاف فلاسفه كه وجود موجودات را از طريق فيض مىدانند. |
ویرایش