پرش به محتوا

ابن اعثم کوفی، محمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ج' به '، ج'
جز (جایگزینی متن - '،د' به '، د')
جز (جایگزینی متن - '،ج' به '، ج')
خط ۷۴: خط ۷۴:
As.MuseumII. 161.  
As.MuseumII. 161.  


-بخش مربوط به گشودن نوبه در منبع زير آمده است تاريخ الادب العربى، كارل بروكلمان، ترجمۀ عربى دكتر عبدالحليم نجار،چاپ 1969، دار المعارف مصر،ج 3، ص 55-56.:
-بخش مربوط به گشودن نوبه در منبع زير آمده است تاريخ الادب العربى، كارل بروكلمان، ترجمۀ عربى دكتر عبدالحليم نجار،چاپ 1969، دار المعارف مصر، ج 3، ص 55-56.:


.333. The Invasion Of Nubiaby W.Ouseley.orcoll.I  
.333. The Invasion Of Nubiaby W.Ouseley.orcoll.I  
خط ۸۲: خط ۸۲:
تنها نسخۀ خطّى کتاب در دو جلد در کتابخانۀ استانبول ذيل احمد 3 به شمارۀ 2956 نگهدارى مى‌شود.[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در کتاب ارشاد[معجم الادبا](379/1)دو کتاب ديگر نيز به [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] نسبت مى‌دهد كه هر دو از بين رفته‌اند.گر چه دربارۀ نويسنده چندان اطّلاعى در دست نيست،کتاب الفتوح او يكى از منابع مهم تاريخ اوليۀ عرب[آغاز اسلام]است.اين کتاب از خلافت عثمان آغاز مى‌كند و تا زمان خلافت هارون (193 ه‍.ق.) ادامه مى‌يابد.
تنها نسخۀ خطّى کتاب در دو جلد در کتابخانۀ استانبول ذيل احمد 3 به شمارۀ 2956 نگهدارى مى‌شود.[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در کتاب ارشاد[معجم الادبا](379/1)دو کتاب ديگر نيز به [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] نسبت مى‌دهد كه هر دو از بين رفته‌اند.گر چه دربارۀ نويسنده چندان اطّلاعى در دست نيست،کتاب الفتوح او يكى از منابع مهم تاريخ اوليۀ عرب[آغاز اسلام]است.اين کتاب از خلافت عثمان آغاز مى‌كند و تا زمان خلافت هارون (193 ه‍.ق.) ادامه مى‌يابد.


کتاب الفتوح [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] مخصوصا از نظر شرح دادن حوادث عراق،فتح خراسان و ارمنستان و آذربايجان،جنگهاى اعراب و خزرها، و روابط بيزانس و اعراب داراى اهميت و اعتبار است.
کتاب الفتوح [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] مخصوصا از نظر شرح دادن حوادث عراق،فتح خراسان و ارمنستان و آذربايجان، جنگهاى اعراب و خزرها، و روابط بيزانس و اعراب داراى اهميت و اعتبار است.


مقايسۀ تاريخ [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] با احاديث مداينى، بدان سان كه به [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] منسوب
مقايسۀ تاريخ [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] با احاديث مداينى، بدان سان كه به [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] منسوب
خط ۹۵: خط ۹۵:
[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در «ارشاد الاريب الى معرفة الاديب»(379/1) مى‌نويسد كه [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] «مورخ است و شيعى مذهب نور اللّه شوشترى (مجالس المؤمنين،278/1)[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] را شافعى مى‌داند.بوده و نزد اهل حديث ضعيف شمرده مى‌شود.» اينك بايد ديد چرا [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] وى را نزد اهل حديث به ضعف نسبت مى‌دهد.آيا در جملۀ «كان شيعيا و هو عند اهل الحديث ضعيف» رابطه‌اى ميان اجزاى جمله هست؟نويسنده‌اى چنين دقيق و باريك بين و محقّق، همان به گناه شيعه بودن، بايد ضعيف شمرده شود؟ اينكه تعصبات مذهبى همواره-حتّى در ميان محقّقان و نويسندگان-مايۀ تهمت زنى بوده قابل انكار نيست.آيا آنچه مرحوم محمّد پروين گنابادى در شرح حال [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] مى‌آورد، نمى‌تواند يكى از انگيزه‌هاى قضاوت منفى حموى دربارۀ [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] انگاشته شود؟
[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در «ارشاد الاريب الى معرفة الاديب»(379/1) مى‌نويسد كه [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] «مورخ است و شيعى مذهب نور اللّه شوشترى (مجالس المؤمنين،278/1)[[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] را شافعى مى‌داند.بوده و نزد اهل حديث ضعيف شمرده مى‌شود.» اينك بايد ديد چرا [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] وى را نزد اهل حديث به ضعف نسبت مى‌دهد.آيا در جملۀ «كان شيعيا و هو عند اهل الحديث ضعيف» رابطه‌اى ميان اجزاى جمله هست؟نويسنده‌اى چنين دقيق و باريك بين و محقّق، همان به گناه شيعه بودن، بايد ضعيف شمرده شود؟ اينكه تعصبات مذهبى همواره-حتّى در ميان محقّقان و نويسندگان-مايۀ تهمت زنى بوده قابل انكار نيست.آيا آنچه مرحوم محمّد پروين گنابادى در شرح حال [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] مى‌آورد، نمى‌تواند يكى از انگيزه‌هاى قضاوت منفى حموى دربارۀ [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] انگاشته شود؟


«وى در ضمن اين سفرها با دانشمندان و محدّثان و قاريان و ديگر عالمان ديدارها كرده و از محضر آنان سودها برگرفته و گاه نيز به مناظره و بحث مى‌پرداخته است.صاحب معجم المطبوعات معجم المطبوعات العربية و المعربة،يوسف اليان سركيس،1928 مصر،ج 2، ص 1941.مى‌نويسد:وى به علّت مطالعۀ برخى از کتابهاى خوارج تعصّب شديدى بر ضد على عليه السّلام داشت؛چه، معتقدات خوارج سخت در ذهن وى ريشه دوانيده بود.از اين رو هنگامى كه در سال 613 در دمشق بود با يكى از علويان كه به مهر على تعصّب داشت، مناظره مى‌كرد و ميان آن دو سخنانى رد و بدل شد كه نسبت دادن آنها به على(ع)ناروا بود. بدين سبب مردم آن شهر به مخالفت شديد با وى برخاستند و نزديك بود به كشتن وى دست يازند، امّا ياقوت از بيم جان از آنجا گريخت و در حال بيم و هراس سخت به حلب رفت و از آنجا هم شهر به شهر مى‌گشت تا به خراسان رسيد.» برگزيدۀ مشترك [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، ترجمۀ محمّد پروين گنابادى، ص 9، به نقل راهنماى کتاب(سال 19، ش 4-6، ص 457)، مقالۀ محمّد حسين روحانى.
«وى در ضمن اين سفرها با دانشمندان و محدّثان و قاريان و ديگر عالمان ديدارها كرده و از محضر آنان سودها برگرفته و گاه نيز به مناظره و بحث مى‌پرداخته است.صاحب معجم المطبوعات معجم المطبوعات العربية و المعربة،يوسف اليان سركيس،1928 مصر، ج 2، ص 1941.مى‌نويسد:وى به علّت مطالعۀ برخى از کتابهاى خوارج تعصّب شديدى بر ضد على عليه السّلام داشت؛چه، معتقدات خوارج سخت در ذهن وى ريشه دوانيده بود.از اين رو هنگامى كه در سال 613 در دمشق بود با يكى از علويان كه به مهر على تعصّب داشت، مناظره مى‌كرد و ميان آن دو سخنانى رد و بدل شد كه نسبت دادن آنها به على(ع)ناروا بود. بدين سبب مردم آن شهر به مخالفت شديد با وى برخاستند و نزديك بود به كشتن وى دست يازند، امّا ياقوت از بيم جان از آنجا گريخت و در حال بيم و هراس سخت به حلب رفت و از آنجا هم شهر به شهر مى‌گشت تا به خراسان رسيد.» برگزيدۀ مشترك [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، ترجمۀ محمّد پروين گنابادى، ص 9، به نقل راهنماى کتاب(سال 19، ش 4-6، ص 457)، مقالۀ محمّد حسين روحانى.


==ابن اعثم شاعر==
==ابن اعثم شاعر==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش