۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ره)' به '(ره)') |
جز (جایگزینی متن - 'مسايل ' به 'مسائل ') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در درس دوم و سوم، به لزوم محاسبه نفس اشاره شده است. امام(ع) در اين روايت به اين نكته اشاره فرمودهاند كه هر كس افتخار انتساب به مكتب ما را دارد و از معرفت اسلام بهرهمند مىباشد، وظيفه دارد در هر شبانه روز نسبت به اعمال خود محاسبهاى داشته باشد. به عبارت ديگر، هر كس بايد از خودش حساب بكشد؛ اگر ديد كارهاى خوبى انجام داده، از خدا بخواهد كه توفيق زيادتى آن كارها را به او مرحمت كند و اگر ديد لغزشى از وى سر زده، استغفار كند تا در قيامت مبتلا به خزى و رسوايى نشود. | در درس دوم و سوم، به لزوم محاسبه نفس اشاره شده است. امام(ع) در اين روايت به اين نكته اشاره فرمودهاند كه هر كس افتخار انتساب به مكتب ما را دارد و از معرفت اسلام بهرهمند مىباشد، وظيفه دارد در هر شبانه روز نسبت به اعمال خود محاسبهاى داشته باشد. به عبارت ديگر، هر كس بايد از خودش حساب بكشد؛ اگر ديد كارهاى خوبى انجام داده، از خدا بخواهد كه توفيق زيادتى آن كارها را به او مرحمت كند و اگر ديد لغزشى از وى سر زده، استغفار كند تا در قيامت مبتلا به خزى و رسوايى نشود. | ||
در درس چهارم، از نگاه مؤمن به دنيا نگريسته شده است. نويسنده معتقد است اگر در مواعظ پيامبر و اهل بيت(ع) دقت كنيم، خواهيم ديد كه يكى از | در درس چهارم، از نگاه مؤمن به دنيا نگريسته شده است. نويسنده معتقد است اگر در مواعظ پيامبر و اهل بيت(ع) دقت كنيم، خواهيم ديد كه يكى از مسائل محورى و مهمى كه زياد بر آن تكيه شده و درباره آن مطالب گوناگونى بيان گرديده است، مسأله «توجه به آخرت» و «پرهيز از دل باختگى در برابر دنيا» است. | ||
امام(ع) در اين بخش از روايت، به شيوه بيانىِ قرآن كريم، به عبدالله بن جندب مىفرمايد: «خوشا به حال كسى كه نسبت به كافران حسرت نخورد براى آنچه از نعمتهاى دنيا و زيورهاى آن به ايشان داده شده است! خوشا به حال كسى كه آخرت را برگزيد و در راه آن كوشش نمود! خوشا به حال آن كه آرزوهاى دروغين فريبش نداد!» | امام(ع) در اين بخش از روايت، به شيوه بيانىِ قرآن كريم، به عبدالله بن جندب مىفرمايد: «خوشا به حال كسى كه نسبت به كافران حسرت نخورد براى آنچه از نعمتهاى دنيا و زيورهاى آن به ايشان داده شده است! خوشا به حال كسى كه آخرت را برگزيد و در راه آن كوشش نمود! خوشا به حال آن كه آرزوهاى دروغين فريبش نداد!» | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
درس ششم، در مقام توضيح ايمان حقيقى و آثار آن است؛ آثارى كه مىتوان از راه آنها مؤمن حقيقى را شناخت. به نظر نويسنده، اسلام ظاهرى و ايمان دو مقوله متفاوت هستند. اسلام ظاهرى فقط ملاك احكام ظاهرى اجتماعى است و موجب سعادت اخروى نمىشود. | درس ششم، در مقام توضيح ايمان حقيقى و آثار آن است؛ آثارى كه مىتوان از راه آنها مؤمن حقيقى را شناخت. به نظر نويسنده، اسلام ظاهرى و ايمان دو مقوله متفاوت هستند. اسلام ظاهرى فقط ملاك احكام ظاهرى اجتماعى است و موجب سعادت اخروى نمىشود. | ||
وى معتقد است اسلام ظاهرى كه با اقرار به شهادتين حاصل مىشود، در صورتى است كه فرد -هرچند در ظاهر- به لوازم شهادتين ملتزم باشد. بنابراين اگر كسى شهادتين را گفت ولى به معاد اقرار نكرد و آن را قبول نداشت، قطعاً كافر است و حتى اسلام ظاهرى هم ندارد. وى تصور برخى كه معتقدند اقرار به شهادتين موجب اسلام مىشود و اسلام موجب نجات است، گرچه فرد اقرار به برخى از اصول و ضروريات اسلام مانند پذيرش و اقرار به معاد نداشته باشد را از نقص معرفت نسبت به | وى معتقد است اسلام ظاهرى كه با اقرار به شهادتين حاصل مىشود، در صورتى است كه فرد -هرچند در ظاهر- به لوازم شهادتين ملتزم باشد. بنابراين اگر كسى شهادتين را گفت ولى به معاد اقرار نكرد و آن را قبول نداشت، قطعاً كافر است و حتى اسلام ظاهرى هم ندارد. وى تصور برخى كه معتقدند اقرار به شهادتين موجب اسلام مىشود و اسلام موجب نجات است، گرچه فرد اقرار به برخى از اصول و ضروريات اسلام مانند پذيرش و اقرار به معاد نداشته باشد را از نقص معرفت نسبت به مسائل و معارف اسلامى دانسته است. | ||
در درس هفتم، جهل در فرهنگ اسلامى، مورد بررسى قرار گرفته است. امام(ع) در اين فراز از سخن خود مىفرمايند: از ديرباز، بنيان جهل و نادانى قوى گرديده، بازارش رونق گرفته، پايههايش محكم شده و ريشه دوانده است. آن حضرت، يكى از عوامل رونقدهنده بازار جهل و تحكيم آن را اين امر مىدانند كه دين خدا به بازى گرفته شده است، آن چنان كه حتى كسانى كه علم خود را وسيله تقرّب به خدا قرار دادهاند نيز مقصد و نيتشان خدايى نيست و دنبال غير او هستند. حضرت اينگونه افراد را با وصف ستمپيشگان معرفى مىكند. | در درس هفتم، جهل در فرهنگ اسلامى، مورد بررسى قرار گرفته است. امام(ع) در اين فراز از سخن خود مىفرمايند: از ديرباز، بنيان جهل و نادانى قوى گرديده، بازارش رونق گرفته، پايههايش محكم شده و ريشه دوانده است. آن حضرت، يكى از عوامل رونقدهنده بازار جهل و تحكيم آن را اين امر مىدانند كه دين خدا به بازى گرفته شده است، آن چنان كه حتى كسانى كه علم خود را وسيله تقرّب به خدا قرار دادهاند نيز مقصد و نيتشان خدايى نيست و دنبال غير او هستند. حضرت اينگونه افراد را با وصف ستمپيشگان معرفى مىكند. |
ویرایش