۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمدهادی معرفت' به 'محمدهادی معرفت ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب دارای، سخن ناشر، درآمد و محتوای مطالب ضمن 15 بخش اصلی است. نویسنده در نگارش این اثر از 83 منبع از منابع فارسی و عربی از مسلمانان (شیعه و سنی) و غیر مسلمانان، بهره برده که برخی از آنها عبارتاند از: علوم قرآنی [[معرفت، محمد هادی|محمدهادی معرفت]] ، آشنایی با علوم قرآن [[سعیدی روشن، محمدباقر|محمدباقر سعیدی روشن]] ، [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحارالانوار علامه مجلسی]] ، [[الميزان في تفسير القرآن]] [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] ، [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمعالبیان طبرسی]] ، تاریخ تمدن ویل دورانت، راز آفرینش انسان موریسن کرسی، [[السنن الكبری|سنن الکبرای نسائی]] ، [[مفاتيح العلوم|مفاتيح العلوم خوارزمی]] ، [[لباب النقول في أسباب النزول]] [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] ، [[الإعجاز العددي للقرآن الكريم|الإعجاز العددی للقرآن الکریم عبدالرزاق نوفل]] ، [[تأويلات أهل السنة|تأویلات اهل السنة ابومنصور ماتریدی]] و... .<ref>ر.ک: کتابنامه، ص211-215</ref> | کتاب دارای، سخن ناشر، درآمد و محتوای مطالب ضمن 15 بخش اصلی است. نویسنده در نگارش این اثر از 83 منبع از منابع فارسی و عربی از مسلمانان (شیعه و سنی) و غیر مسلمانان، بهره برده که برخی از آنها عبارتاند از: علوم قرآنی [[معرفت، محمد هادی|محمدهادی معرفت]]، آشنایی با علوم قرآن [[سعیدی روشن، محمدباقر|محمدباقر سعیدی روشن]]، [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحارالانوار علامه مجلسی]]، [[الميزان في تفسير القرآن]] [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]]، [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمعالبیان طبرسی]]، تاریخ تمدن ویل دورانت، راز آفرینش انسان موریسن کرسی، [[السنن الكبری|سنن الکبرای نسائی]]، [[مفاتيح العلوم|مفاتيح العلوم خوارزمی]]، [[لباب النقول في أسباب النزول]] [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]]، [[الإعجاز العددي للقرآن الكريم|الإعجاز العددی للقرآن الکریم عبدالرزاق نوفل]]، [[تأويلات أهل السنة|تأویلات اهل السنة ابومنصور ماتریدی]] و... .<ref>ر.ک: کتابنامه، ص211-215</ref> | ||
او همچنین در توصیف مطالب کتاب میگوید: «[در این کتاب] سعى بر آن بوده که به نقاط مشترک و مورد اتفاق اندیشهها، تأکید شود و در ارائه مطالب از منابع فریقین و آراى اندیشمندان برجسته فن استفاده شود. در این کتاب ده موضوع مهم علوم قرآنى در قالب پانزده فصل در حد دو واحد درسى، با بیانى ساده و قلمى روان آورده شده است که با مطالعه آن مىتوان به مطالب اساسى علوم قرآنى آشنایى پیدا کرد. سطح این نوشتار در حد آشنایى و براى اولین گام ورود در فن علوم قرآن است، به همین خاطر از ذکر نظرات عمیق و استدلالات پیچیده علمى خوددارى شده است. این نوشتار، آموزشى است و لذا در نحوه طرح مباحث و فصلبندی آن، این ویژگى مدنظر بوده است. در پایان هر فصل جهت خودآزمایى، سؤالاتى مطرح شده که حل آنها جهت مرور دوباره درس مفید خواهد بود. در هر فصل، دو پژوهش آمده که سبب تعمیق مطالب در ذهن دانشپژوه و وسیلهاى براى آموختن روش تحقیق و ارائه مطلب در جلسه درس خواهد شد.»<ref>مقدمه کتاب، ص16-17</ref> | او همچنین در توصیف مطالب کتاب میگوید: «[در این کتاب] سعى بر آن بوده که به نقاط مشترک و مورد اتفاق اندیشهها، تأکید شود و در ارائه مطالب از منابع فریقین و آراى اندیشمندان برجسته فن استفاده شود. در این کتاب ده موضوع مهم علوم قرآنى در قالب پانزده فصل در حد دو واحد درسى، با بیانى ساده و قلمى روان آورده شده است که با مطالعه آن مىتوان به مطالب اساسى علوم قرآنى آشنایى پیدا کرد. سطح این نوشتار در حد آشنایى و براى اولین گام ورود در فن علوم قرآن است، به همین خاطر از ذکر نظرات عمیق و استدلالات پیچیده علمى خوددارى شده است. این نوشتار، آموزشى است و لذا در نحوه طرح مباحث و فصلبندی آن، این ویژگى مدنظر بوده است. در پایان هر فصل جهت خودآزمایى، سؤالاتى مطرح شده که حل آنها جهت مرور دوباره درس مفید خواهد بود. در هر فصل، دو پژوهش آمده که سبب تعمیق مطالب در ذهن دانشپژوه و وسیلهاى براى آموختن روش تحقیق و ارائه مطلب در جلسه درس خواهد شد.»<ref>مقدمه کتاب، ص16-17</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
ایشان درباره سورههای قرآن مینویسد: «برخى آن را از «سور» به معناى دیوار بلند گِرداگرد شهر دانستهاند؛ زیرا هر سوره آیاتى را در برگرفته و به آن احاطه دارد، مانند حصار شهر که خانهها را در برگرفته است.»<ref>همان، ص51</ref> وی میزان آیات و ترتیب و چینش آنان را امری توقیفی و به دستور پیامبر(ص) میداند که بدون دخل و تصرف به دست ما رسیده است و راز این امر در اعجاز مربوط بهتناسب آیات قرآن نهفته است.<ref>ر.ک: همان، ص54</ref> | ایشان درباره سورههای قرآن مینویسد: «برخى آن را از «سور» به معناى دیوار بلند گِرداگرد شهر دانستهاند؛ زیرا هر سوره آیاتى را در برگرفته و به آن احاطه دارد، مانند حصار شهر که خانهها را در برگرفته است.»<ref>همان، ص51</ref> وی میزان آیات و ترتیب و چینش آنان را امری توقیفی و به دستور پیامبر(ص) میداند که بدون دخل و تصرف به دست ما رسیده است و راز این امر در اعجاز مربوط بهتناسب آیات قرآن نهفته است.<ref>ر.ک: همان، ص54</ref> | ||
نویسنده ادامه مباحث کتاب را با توضیح آیات سورههای مکی و مدنی و فایده شناخت این آیات و سورهها و معیار تشخیص آن، ادامه میدهد. «ازآنجاکه نزول قرآن کریم بهصورت تدریجى بوده است،شناخت مراحل نزول آیات، وضع احکام بهصورت تدریجى، شناخت اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، مبین از مجمل در موضوعات فقهى، کلامى و تشریعى تنها از راه شناخت آیهها و سورههاى مکى از مدنى میسّر است.»<ref>همان، ص58</ref> وی معیارهای زمانی، مکانی و خطابی را برای تشخیص مکی از مدنی معرفی میکند.<ref>همان، ص58-60</ref> سپس از اسباب نزول و نگارش و جمعآوری قرآن در زمان پیامبر(ص)، ابوبکر و یکسانسازی مصاحف در زمان عثمان و قرائات سبعه (ابن عامر، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]] ، عاصم، ابوعمرو، حمزه، نافع و کسایی) و سبب اختلاف در آنها صحبت میکند.<ref>همان، ص65-101</ref> «در میان قرائات مختلف، یگانه قرائتى که داراى سندى صحیح و با پشتوانه جمهور مسلمین استحکام یافته، «قرائت عاصم به روایت حفص» است. این قرائت در طى قرون پیدرپی تا امروز، همواره میان مسلمانان متداول بوده و هست.»<ref>همان، ص103</ref> ویژگیهای اصلی قراءت حفص از عاصم شیوعش در میان عامه مسلمین، ثقه بودن راویانش و پذیرفته شدن آن از سوی بزرگان است.<ref>ر.ک: همان، ص103-104</ref> او بعدازاین امر به سراغ قول برخی بر جواز قرائات سبعه بر اساس روایات سبعه احرف رفته و میگوید برخی ظاهربینان، پس از رواج قرائات سبعه گمان کردند که مستند قرائات سبعه همین روایت مذکور است و این پیشگویی، معجزهای محسوب میشود. درحالیکه هیچ ارتباطی میان این روایات و قراء سبعه وجود ندارد. نهتنها هیچیک از محققین این مطلب را بیان نکردهاند بلکه خود ابن مجاهد که حصر کننده قرائات است هرگز به این حدیث در توجیه عملش استناد نکرده است<ref>ر.ک: همان، ص107-108</ref> | نویسنده ادامه مباحث کتاب را با توضیح آیات سورههای مکی و مدنی و فایده شناخت این آیات و سورهها و معیار تشخیص آن، ادامه میدهد. «ازآنجاکه نزول قرآن کریم بهصورت تدریجى بوده است،شناخت مراحل نزول آیات، وضع احکام بهصورت تدریجى، شناخت اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، مبین از مجمل در موضوعات فقهى، کلامى و تشریعى تنها از راه شناخت آیهها و سورههاى مکى از مدنى میسّر است.»<ref>همان، ص58</ref> وی معیارهای زمانی، مکانی و خطابی را برای تشخیص مکی از مدنی معرفی میکند.<ref>همان، ص58-60</ref> سپس از اسباب نزول و نگارش و جمعآوری قرآن در زمان پیامبر(ص)، ابوبکر و یکسانسازی مصاحف در زمان عثمان و قرائات سبعه (ابن عامر، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]]، عاصم، ابوعمرو، حمزه، نافع و کسایی) و سبب اختلاف در آنها صحبت میکند.<ref>همان، ص65-101</ref> «در میان قرائات مختلف، یگانه قرائتى که داراى سندى صحیح و با پشتوانه جمهور مسلمین استحکام یافته، «قرائت عاصم به روایت حفص» است. این قرائت در طى قرون پیدرپی تا امروز، همواره میان مسلمانان متداول بوده و هست.»<ref>همان، ص103</ref> ویژگیهای اصلی قراءت حفص از عاصم شیوعش در میان عامه مسلمین، ثقه بودن راویانش و پذیرفته شدن آن از سوی بزرگان است.<ref>ر.ک: همان، ص103-104</ref> او بعدازاین امر به سراغ قول برخی بر جواز قرائات سبعه بر اساس روایات سبعه احرف رفته و میگوید برخی ظاهربینان، پس از رواج قرائات سبعه گمان کردند که مستند قرائات سبعه همین روایت مذکور است و این پیشگویی، معجزهای محسوب میشود. درحالیکه هیچ ارتباطی میان این روایات و قراء سبعه وجود ندارد. نهتنها هیچیک از محققین این مطلب را بیان نکردهاند بلکه خود ابن مجاهد که حصر کننده قرائات است هرگز به این حدیث در توجیه عملش استناد نکرده است<ref>ر.ک: همان، ص107-108</ref> | ||
ادامه مباحث کتاب، بیان مباحثی مانند نزاهت قرآن از تحریف و بیان اعجاز قرآن کریم و جلوههای اعجاز آن است. نویسنده پس از تعریف تحریف و بیان موارد استعمال این کلمه در قرآن، تقسیمبندی تحریف به لفظی و معنوی، و تقسیم تحریف لفظی به چهار قسمت تحریف به تبدیل، تحریف به ترتیب، و به افزایش و به کاهش را بیان میکند. او مینویسد «کسانى که بر خلاف اجماع مسلمین ادعاى تحریف نمودهاند منظورشان تحریف به کاهش (تحریف بالنقیصه) است.»<ref>همان، ص117</ref> وی سپس آیات 9 سوره حجر و 41 و 42 سوره فصلت را بهعنوان دلایل قرآنی بر عدم امکان تحریف ذکر میکند و از راه نقض غرض، دلیلی عقلی بر لزوم حفظ قرآن به دست خدای متعال اقامه میکند؛ زیرا اگر خدا قرآن را حفظ نکند هدایت بشر توسط آخرین دینش محقق نخواهد شد. سیره و اجماع مسلمین بر عدم تحریف را نیز میتوان دلیل دیگری بر این امر شمرد.<ref>ر.ک: همان، ص117-121</ref> | ادامه مباحث کتاب، بیان مباحثی مانند نزاهت قرآن از تحریف و بیان اعجاز قرآن کریم و جلوههای اعجاز آن است. نویسنده پس از تعریف تحریف و بیان موارد استعمال این کلمه در قرآن، تقسیمبندی تحریف به لفظی و معنوی، و تقسیم تحریف لفظی به چهار قسمت تحریف به تبدیل، تحریف به ترتیب، و به افزایش و به کاهش را بیان میکند. او مینویسد «کسانى که بر خلاف اجماع مسلمین ادعاى تحریف نمودهاند منظورشان تحریف به کاهش (تحریف بالنقیصه) است.»<ref>همان، ص117</ref> وی سپس آیات 9 سوره حجر و 41 و 42 سوره فصلت را بهعنوان دلایل قرآنی بر عدم امکان تحریف ذکر میکند و از راه نقض غرض، دلیلی عقلی بر لزوم حفظ قرآن به دست خدای متعال اقامه میکند؛ زیرا اگر خدا قرآن را حفظ نکند هدایت بشر توسط آخرین دینش محقق نخواهد شد. سیره و اجماع مسلمین بر عدم تحریف را نیز میتوان دلیل دیگری بر این امر شمرد.<ref>ر.ک: همان، ص117-121</ref> |
ویرایش