۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'صاحب بن عباد' به 'صاحب بن عباد ') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] در [[تاریخ نیشابور]] از جمله شيوخ او «دَيبُلى» را نام برده و گفته است كه ابن فورك در مكه از او سماع حديث كرده است. ابوجعفر محمد بن ابراهيم بن عبدالله ديبلى ساكن مكّه بود و در 322ق، وفات يافته است؛ بنابراين بعيد مىنمايد كه ابن فورك از او حديث شنيده باشد. | [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] در [[تاریخ نیشابور]] از جمله شيوخ او «دَيبُلى» را نام برده و گفته است كه ابن فورك در مكه از او سماع حديث كرده است. ابوجعفر محمد بن ابراهيم بن عبدالله ديبلى ساكن مكّه بود و در 322ق، وفات يافته است؛ بنابراين بعيد مىنمايد كه ابن فورك از او حديث شنيده باشد. | ||
محمد ابوالفضل ابراهيم از تلخيص ابن مكتوم نقل مىكند كه ابن فورك پيش از 360ق، در اصفهان از مختصان صاحب بن عباد وزير آل بويه بوده و براى او چند کتاب تأليف كرده است، پس از آن به شيراز رفت و به عضدالدوله پيوست و براى او نيز چند کتاب نوشت. | محمد ابوالفضل ابراهيم از تلخيص ابن مكتوم نقل مىكند كه ابن فورك پيش از 360ق، در اصفهان از مختصان [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] وزير آل بويه بوده و براى او چند کتاب تأليف كرده است، پس از آن به شيراز رفت و به عضدالدوله پيوست و براى او نيز چند کتاب نوشت. | ||
صاحب بن عباد در اصفهان از 347ق به بعد كاتب مؤيدالدوله ديلمى بود و در 360ق، به وزارت او رسيد؛ بنابراين، ابن فورك در زمانى كه صاحب بن عباد كاتب رسايل مؤيدالدوله بود، در خدمت او بوده است. صاحب بن عبّاد قدر ابن فورك را نيكو مىشناخته است و از او روايت شده كه چون ذكر امام باقلانى و ابن فورك و ابواسحاق اسفراينى مىرفته، مىگفته است: «ابن الباقلاني بحر مغرق و ابن فورك صلّ مُطرِق و الإسفرايني نارٌ مُحْرِق»؛ «ابن باقلانى دريايى فروبرنده و ابن فورك مارى تيزنگر و اسفراينى آتشى سوزان است». | [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] در اصفهان از 347ق به بعد كاتب مؤيدالدوله ديلمى بود و در 360ق، به وزارت او رسيد؛ بنابراين، ابن فورك در زمانى كه [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] كاتب رسايل مؤيدالدوله بود، در خدمت او بوده است. صاحب بن عبّاد قدر ابن فورك را نيكو مىشناخته است و از او روايت شده كه چون ذكر امام باقلانى و ابن فورك و ابواسحاق اسفراينى مىرفته، مىگفته است: «ابن الباقلاني بحر مغرق و ابن فورك صلّ مُطرِق و الإسفرايني نارٌ مُحْرِق»؛ «ابن باقلانى دريايى فروبرنده و ابن فورك مارى تيزنگر و اسفراينى آتشى سوزان است». | ||
ابن فورك بهخاطر اختلاف عقيدتى كه بين او و سلطان محمود غزنوى رخ داد مسموم شد و از دنيا رفت. جنازه ابن فورك پس از مرگ به نيشابور حمل شد و در گورستان حيره از محلات شهر نيشابور به خاك سپرده شد. | ابن فورك بهخاطر اختلاف عقيدتى كه بين او و سلطان محمود غزنوى رخ داد مسموم شد و از دنيا رفت. جنازه ابن فورك پس از مرگ به نيشابور حمل شد و در گورستان حيره از محلات شهر نيشابور به خاك سپرده شد. |
ویرایش