۰
ویرایش
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
اگر چه بيان مختصر و موجز نوآورىها و ابتكارات متعدد مؤلف در اين كتاب مجال وسيعى را مىطلبد، با اين حال به بعضى از موارد آن اشاره مىشود. | اگر چه بيان مختصر و موجز نوآورىها و ابتكارات متعدد مؤلف در اين كتاب مجال وسيعى را مىطلبد، با اين حال به بعضى از موارد آن اشاره مىشود. | ||
1 - در ابتداى مبحث بيع، تعريف بيع را تبديل مال بمال دانسته كه در اين صورت بيع مربوط به يك فرد است و تعريف مبادلۀ مال بمال كه نيازمند دو فرد است را نمىپذيرد. | 1 - در ابتداى مبحث بيع، تعريف بيع را تبديل مال بمال دانسته كه در اين صورت بيع مربوط به يك فرد است و تعريف مبادلۀ مال بمال كه نيازمند دو فرد است را نمىپذيرد.<ref>همان ص3</ref> | ||
2 - در بحث تعريف مثلى و قيمى مؤلف همانند كفاية الأصول اختلاف در تعريف را از باب اختلاف در ماهيت نمىداند و مىنويسد: إن الاختلاف في تعريفه، ليس لأجل الخلاف في حقيقته و ماهيته، ضرورة أن مثل هذه التعريفات، ليس بحد، بل و لا رسم، بل من باب شرح الاسم، كما هو الشأن في التفسيرات اللغوية. | 2 - در بحث تعريف مثلى و قيمى مؤلف همانند كفاية الأصول اختلاف در تعريف را از باب اختلاف در ماهيت نمىداند و مىنويسد: إن الاختلاف في تعريفه، ليس لأجل الخلاف في حقيقته و ماهيته، ضرورة أن مثل هذه التعريفات، ليس بحد، بل و لا رسم، بل من باب شرح الاسم، كما هو الشأن في التفسيرات اللغوية. | ||
در نهايت وى نتيجه مىگيرد: فالأولى تعريفه بما كثر أفراده التي لا تفاوت فيها بحسب الصفات المختلفة بحسب الرغبات. | در نهايت وى نتيجه مىگيرد: فالأولى تعريفه بما كثر أفراده التي لا تفاوت فيها بحسب الصفات المختلفة بحسب الرغبات.<ref>همان ص35</ref> | ||
3 - وى قاعدۀ على اليد را يك اعتبار خاص عقلايى كه داراى منشأ مخصوص و آثار خاصى است مىداند و بالتبع آن ضمان را نيز قاعدۀ عقلايى كه از آثار قاعدۀ على اليد است، مىداند و آن دو را از نظر هويت يكى نمىداند و مىنويسد، قد عرفت أن الضمان و العهدة اعتبار عقلائي، من آثار كون دركها و خسارتها بعد التلف. | 3 - وى قاعدۀ على اليد را يك اعتبار خاص عقلايى كه داراى منشأ مخصوص و آثار خاصى است مىداند و بالتبع آن ضمان را نيز قاعدۀ عقلايى كه از آثار قاعدۀ على اليد است، مىداند و آن دو را از نظر هويت يكى نمىداند و مىنويسد، قد عرفت أن الضمان و العهدة اعتبار عقلائي، من آثار كون دركها و خسارتها بعد التلف. | ||
و صفحۀ بعد مىنويسد: فلا وجه أصلا لتفسير الضمان المستفاد على اليد بها. | و صفحۀ بعد مىنويسد: فلا وجه أصلا لتفسير الضمان المستفاد على اليد بها.<ref>همان ص82</ref> <ref>همان ص83</ref> <ref>همان ص84</ref> | ||
4 - دخالت شرايط زمان و مكان در عناوين فقهى مثل عنوان مكيل و موزون از ديگر ابتكارات مؤلف است، به اين صورت كه اگر چه ظاهرا عنوان مكيل و موزون به نحو سببيت و موضوعيت در روايات اخذ شده باشد اما بعيد نيست كه قضيۀ اطلاقات اول اين اقتضاء را داشته باشد كه ملاك در عنوان مكيل و موزون براى رفع غرر و جهالت با كيل و وزن به نحو متعارف باشد و از طرفى نيز تعيين كنندۀ متعارف و عرف جامعه، شرايط زمان و مكان باشد. سپس در رابطه با شرايط زمان و مكان بحث مفصلى را مطرح مىنمايد: مما تعارف رفعهما عنه باحدهما في زمان و مكان، فهو مكيل أو موزون في ذاك الزمان و المكان، فلا بد فيه من رفعهما من احدهما و إن لم يكن كذلك في زمان أو مكان آخر. | 4 - دخالت شرايط زمان و مكان در عناوين فقهى مثل عنوان مكيل و موزون از ديگر ابتكارات مؤلف است، به اين صورت كه اگر چه ظاهرا عنوان مكيل و موزون به نحو سببيت و موضوعيت در روايات اخذ شده باشد اما بعيد نيست كه قضيۀ اطلاقات اول اين اقتضاء را داشته باشد كه ملاك در عنوان مكيل و موزون براى رفع غرر و جهالت با كيل و وزن به نحو متعارف باشد و از طرفى نيز تعيين كنندۀ متعارف و عرف جامعه، شرايط زمان و مكان باشد. سپس در رابطه با شرايط زمان و مكان بحث مفصلى را مطرح مىنمايد: مما تعارف رفعهما عنه باحدهما في زمان و مكان، فهو مكيل أو موزون في ذاك الزمان و المكان، فلا بد فيه من رفعهما من احدهما و إن لم يكن كذلك في زمان أو مكان آخر.<ref>همان ص126</ref> <ref>همان ص127</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== |
ویرایش