پرش به محتوا

طوسی، محمد بن حسن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
==ولادت==
==ولادت==


«[[محمد بن حسن طوسى]]»، معروف به [[شيخ طوسى]] در ماه رمضان سال 385ق در طوس به دنيا آمد و در همان جا بزرگ شد. طوس در آن زمان، يكى از مراكز علمى مهمّ خراسان بود. وى تا سال 408ق؛ يعنى تا 23 سالگى، در همان طوس زيست و احتمالا علوم ادبى، فقه، اصول، حديث و كلام را تا آن تاريخ در همان طوس خوانده است.
«[[محمد بن حسن طوسی]]»، معروف به [[ش‍ی‍خ‌ طوس‍ی‌]] در ماه رمضان سال 385ق در طوس به دنيا آمد و در همان جا بزرگ شد. طوس در آن زمان، يكی از مراكز علمی مهمّ خراسان بود. وی تا سال 408ق؛ يعنی تا 23 سالگی، در همان طوس زيست و احتمالا علوم ادبی، فقه، اصول، حديث و كلام را تا آن تاريخ در همان طوس خوانده است.


==مهاجرت به بغداد==
==مهاجرت به بغداد==


وى در سال 408ق به بغداد مهاجرت كرد. ورود [[شيخ طوسى]] به اين شهر، در زمانى بود كه مردان علم و فكر و ادب با ديدگاه‌هاى مختلف در آنجا حضور داشتند و علوم عقلى و نقلى را در مراكز علمى بغداد تدريس مى‌كردند.
وی در سال 408ق به بغداد مهاجرت كرد. ورود [[شيخ طوسی]] به اين شهر، در زمانی بود كه مردان علم و فكر و ادب با ديدگاه‌های مختلف در آنجا حضور داشتند و علوم عقلی و نقلی را در مراكز علمی بغداد تدريس می‌كردند.


در آن زمان، [[شيخ مفيد]] (338-413ق) رهبرى فكرى شيعه امامى‌مذهب را بر عهده داشت و مجلس درس او محلّ حضور نخبگان فرهنگى و صاحب‌نظران برجسته آن عصر بود. حتّى عالمان ساير گروه‌هاى مذهبى هم در جلسه درس او حضور داشتند. [[سيد مرتضى]] علم‌الهدى (م 436ق) نيز - كه در فنّ مناظره، شاگرد [[شيخ مفيد]] بود - مجلسى داشت كه در آن، ميان دانشمندان تمام مذاهب، مناظره صورت مى‌گرفت. بنابراين، وجود فضاى فرهنگى اصيل و درعين‌حال، نوآورى‌هاى بسيار در بغداد، موجب جلب توجّه شيخ طوسى به بغداد و مهاجرت وى به آن شهر شد، همچنان‌كه سنّت سفر براى علم‌آموزى را هم نبايد از نظر دور بداريم. در آن عصر، فقها براى تكميل معلوماتشان به ديگر مناطق اسلامى براى تحصيل و تدريس سفر مى‌كردند، به‌خصوص بغداد كه مركز خلافت و مركز تمدّن اسلامى بزرگ آن روز بود؛ ازاين‌رو، بغداد، بزرگان نام‌آور و برجسته‌اى را از مذاهب مختلف در خود جاى داده بود.
در آن زمان، [[شيخ مفيد]] (338-413ق) رهبری فكری شيعه امامی‌مذهب را بر عهده داشت و مجلس درس او محلّ حضور نخبگان فرهنگی و صاحب‌نظران برجسته آن عصر بود. حتّی عالمان ساير گروه‌های مذهبی هم در جلسه درس او حضور داشتند. [[سيد مرتضی]] علم‌الهدی (م 436ق) نيز - كه در فنّ مناظره، شاگرد [[شيخ مفيد]] بود - مجلسی داشت كه در آن، ميان دانشمندان تمام مذاهب، مناظره صورت می‌گرفت. بنابراين، وجود فضای فرهنگی اصيل و درعين‌حال، نوآوری‌های بسيار در بغداد، موجب جلب توجّه شيخ طوسی به بغداد و مهاجرت وی به آن شهر شد، همچنان‌كه سنّت سفر برای علم‌آموزی را هم نبايد از نظر دور بداريم. در آن عصر، فقها برای تكميل معلوماتشان به ديگر مناطق اسلامی برای تحصيل و تدريس سفر می‌كردند، به‌خصوص بغداد كه مركز خلافت و مركز تمدّن اسلامی بزرگ آن روز بود؛ ازاين‌رو، بغداد، بزرگان نام‌آور و برجسته‌ای را از مذاهب مختلف در خود جای داده بود.


اين شرايط باعث شد كه عالمان بسيارى و از جمله شيخ طوسى، به بغداد مهاجرت نمودند. البتّه استقرار حكومت آل بويه در بغدادِ آن عصر نيز در اقبال شيخ طوسى به آن شهر، بى‌تأثير نبوده است.
اين شرايط باعث شد كه عالمان بسياری و از جمله شيخ طوسی، به بغداد مهاجرت نمودند. البتّه استقرار حكومت آل بويه در بغدادِ آن عصر نيز در اقبال شيخ طوسی به آن شهر، بی‌تأثير نبوده است.


==برخی از اساتید شیخ طوسی==
==برخی از اساتید شیخ طوسی==


[[شيخ طوسى]] (رحمه‌الله) با ورود به بغداد، در مجلس درس [[شيخ مفيد]] - كه در آن زمان، شيخ متكلّمان و فقيهان شيعه و رئيس آنها شناخته مى‌شد - شركت كرد. او به مدّت پنج سال از درس [[شيخ مفيد]] در اصول و كلام استفاده كرد و در همين دوره، تأليف كتاب «تهذيب الأحكام»(شرح كتاب «المقنعة» اثر شيخ مفيد) را آغاز كرد. در اين شرح، تأثير جوّ كلامى بغداد بر شيخ طوسى، مشهود است.
[[شيخ طوسی]] (رحمه‌الله) با ورود به بغداد، در مجلس درس [[شيخ مفيد]] - كه در آن زمان، شيخ متكلّمان و فقيهان شيعه و رئيس آنها شناخته می‌شد - شركت كرد. او به مدّت پنج سال از درس [[شيخ مفيد]] در اصول و كلام استفاده كرد و در همين دوره، تأليف كتاب «تهذيب الأحكام»(شرح كتاب «المقنعة» اثر شيخ مفيد) را آغاز كرد. در اين شرح، تأثير جوّ كلامی بغداد بر شيخ طوسی، مشهود است.


همچنين [[شيخ طوسى]] در طول اين مدّت، از درس حسين بن عبيداللَّه غضايرى (م 411ق) و محمّد بن احمد بن ابى‌الفوارس (م بعد 411ق) و ديگر اساتيد شيعه و اهل سنّت استفاده كرده است؛ همچنان‌كه آنان هم از او استفاده بردند و از همين روست كه شاگردان بسيارى از مذاهب مختلف، از درس [[شيخ طوسى]] استفاده نموده‌اند. در بغداد، سيصد نفر از مذاهب مختلف، در شمار شاگردان [[شيخ طوسى]] ذكر گرديده‌اند. پس از وفات [[شيخ مفيد]] در سال 413ق، رهبرى شيعيان امامى‌مذهب به [[سيد مرتضى علم‌الهدى]] (413-436ق) رسيد. او برجسته‌ترين شاگرد [[شيخ مفيد]] بود.
همچنين [[شيخ طوسی]] در طول اين مدّت، از درس حسين بن عبيداللَّه غضايری (م 411ق) و محمّد بن احمد بن ابی‌الفوارس (م بعد 411ق) و ديگر اساتيد شيعه و اهل سنّت استفاده كرده است؛ همچنان‌كه آنان هم از او استفاده بردند و از همين روست كه شاگردان بسياری از مذاهب مختلف، از درس [[شيخ طوسی]] استفاده نموده‌اند. در بغداد، سيصد نفر از مذاهب مختلف، در شمار شاگردان [[شيخ طوسی]] ذكر گرديده‌اند. پس از وفات [[شيخ مفيد]] در سال 413ق، رهبری شيعيان امامی‌مذهب به [[سيد مرتضی علم‌الهدی]] (413-436ق) رسيد. او برجسته‌ترين شاگرد [[شيخ مفيد]] بود.


شيخ طوسى در عصر شاگردى‌اش نزد [[سيد مرتضى]]، كتاب «تلخيص الشافي» را - كه انتخاب و ساده‌سازى كتاب [[سيد مرتضى]] به نام «الشافي» بود - تأليف نمود. [[شيخ طوسى]] اين كتاب را در سال 432ق به اتمام رساند.
شيخ طوسی در عصر شاگردی‌اش نزد [[سيد مرتضی]]، كتاب «تلخيص الشافي» را - كه انتخاب و ساده‌سازی كتاب [[سيد مرتضی]] به نام «الشافي» بود - تأليف نمود. [[شيخ طوسی]] اين كتاب را در سال 432ق به اتمام رساند.


[[شيخ طوسى]] كتاب «الرجال» و كتاب «الفهرست» را نيز در عصر [[سيد مرتضى]] تأليف نموده است؛ چراكه در كتاب «الرجال» در شرح حال [[سيد مرتضى]] با تعبيرات: «أدام اللَّه تعالى أيامه» و «مدّ اللَّه في عمره» از وى ياد كرده است.
[[شيخ طوسی]] كتاب «الرجال» و كتاب «الفهرست» را نيز در عصر [[سيد مرتضی]] تأليف نموده است؛ چراكه در كتاب «الرجال» در شرح حال [[سيد مرتضی]] با تعبيرات: «أدام اللَّه تعالی أيامه» و «مدّ اللَّه في عمره» از وی ياد كرده است.


[[شيخ طوسى]] در اين دوره، از دروس اساتيد ديگرى هم استفاده كرد. هلال بن محمّد بن جعفر حفّار (م 414ق)، محمّد بن محمّد بن محمّد بن مخلّد (م 419ق)، احمد بن عبدون معروف به ابن حاشر (م 423ق) و محمّد بن احمد بن شاذان (م 425ق) نيز از اساتيد وى بوده‌اند.
[[شيخ طوسی]] در اين دوره، از دروس اساتيد ديگری هم استفاده كرد. هلال بن محمّد بن جعفر حفّار (م 414ق)، محمّد بن محمّد بن محمّد بن مخلّد (م 419ق)، احمد بن عبدون معروف به ابن حاشر (م 423ق) و محمّد بن احمد بن شاذان (م 425ق) نيز از اساتيد وی بوده‌اند.




==شیخ طوسی و زعامت مرجعیت شیعه==
==شیخ طوسی و زعامت مرجعیت شیعه==


پس از وفات [[سيد مرتضى]] در سال 336ق، رهبرى شيعيان به شيخ طوسى رسيد.
پس از وفات [[سيد مرتضی]] در سال 336ق، رهبری شيعيان به شيخ طوسی رسيد.


او تا سال 448ق در بغداد اين وظيفه را برعهده داشت و در طول اين دوازده سال، فعاليت‌هاى علمى فراوانى را در بغداد انجام داد. خليفه عبّاسى القائم‌بأمراللَّه (422-467ق) كرسى تدريس كلام را به وى اعطا كرد. اين كرسى تدريس، تنها به عدّه كمى از بزرگان علما و رئيس علماى هر عصر داده مى‌شد. اين تقدير خليفه از [[شيخ طوسى]]، حسادت عدّه‌اى را برانگيخت و در نزد خليفه به سعايت از وى پرداختند و او را متّهم كردند كه در كتاب «مصباح المتهجّد» در دعاى روز عاشورا، به صحابه به‌گونه‌اى نامناسب حمله نموده است.
او تا سال 448ق در بغداد اين وظيفه را برعهده داشت و در طول اين دوازده سال، فعاليت‌های علمی فراوانی را در بغداد انجام داد. خليفه عبّاسی القائم‌بأمراللَّه (422-467ق) كرسی تدريس كلام را به وی اعطا كرد. اين كرسی تدريس، تنها به عدّه كمی از بزرگان علما و رئيس علمای هر عصر داده می‌شد. اين تقدير خليفه از [[شيخ طوسی]]، حسادت عدّه‌ای را برانگيخت و در نزد خليفه به سعايت از وی پرداختند و او را متّهم كردند كه در كتاب «مصباح المتهجّد» در دعای روز عاشورا، به صحابه به‌گونه‌ای نامناسب حمله نموده است.


اين نكته باعث شد كه خليفه [[شيخ طوسى]] را به‌همراه كتاب مصباحش فرابخواند. [[شيخ طوسى]] در حضور خليفه اين اتّهام را نفى كرد؛ ليكن خليفه اين عبارت از دعا را به وى نشان داد كه: «اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّي وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِي ثُمَ الثَّالِثَ ثُمَّ الرَّابِعَ وَ الْعَنْ يزيدَ خامِساً».
اين نكته باعث شد كه خليفه [[شيخ طوسی]] را به‌همراه كتاب مصباحش فرابخواند. [[شيخ طوسی]] در حضور خليفه اين اتّهام را نفی كرد؛ ليكن خليفه اين عبارت از دعا را به وی نشان داد كه: «اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّي وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِي ثُمَ الثَّالِثَ ثُمَّ الرَّابِعَ وَ الْعَنْ يزيدَ خامِساً».


[[شيخ طوسى]] پاسخ داد: مراد از اين عبارت، آنچه سخن‌چينان فهميده‌اند، نيست؛ بلكه مراد از اوّل ظالم، قابيل (قاتل هابيل، كه اوّلين قاتل بود و اين سنّت را بنا نهاد) و مراد از دومى، قاتل ناقه حضرت صالح (كه نام وى قيدار بن سالف بوده) و مراد از سومى، قاتل يحيى بن زكريا و مراد از چهارمى، عبدالرحمان بن ملجم (قاتل على(ع)) است. اين پاسخ، موجب اعتماد خليفه به صداقت شيخ طوسى شد؛ پس او را اكرام و احترام كرد و از سخن‌چينان انتقام گرفت. به‌واقع، تهمت‌ها و دشنام‌ها در اين عصر بازار گرمى داشت؛ چنان‌كه بسيارى از نويسندگان آن عصر با شيخ مفيد چنين برخورد كردند. اين زمينه‌ها باعث شد كه بغداد به‌عنوان محلّ بروز اين فتنه‌ها درآيد. با ورود سلجوقيان به بغداد در سال 447ق، راه براى پرورش فتنه باز شد و در سال 448ق فتنه‌ها به اوج خود رسيد؛ تا جايى كه شيخ طوسى نيز از اين غائله در امان نماند؛ خانه او را خراب كردند و سوزاندند، كتاب‌ها، آثار و دفترهايش را در چند نوبت آتش زدند و كرسى تدريس او را كه خليفه به وى اعطا كرده بود، سوزاندند.
[[شيخ طوسی]] پاسخ داد: مراد از اين عبارت، آنچه سخن‌چينان فهميده‌اند، نيست؛ بلكه مراد از اوّل ظالم، قابيل (قاتل هابيل، كه اوّلين قاتل بود و اين سنّت را بنا نهاد) و مراد از دومی، قاتل ناقه حضرت صالح (كه نام وی قيدار بن سالف بوده) و مراد از سومی، قاتل يحيی بن زكريا و مراد از چهارمی، عبدالرحمان بن ملجم (قاتل علی(ع)) است. اين پاسخ، موجب اعتماد خليفه به صداقت شيخ طوسی شد؛ پس او را اكرام و احترام كرد و از سخن‌چينان انتقام گرفت. به‌واقع، تهمت‌ها و دشنام‌ها در اين عصر بازار گرمی داشت؛ چنان‌كه بسياری از نويسندگان آن عصر با شيخ مفيد چنين برخورد كردند. اين زمينه‌ها باعث شد كه بغداد به‌عنوان محلّ بروز اين فتنه‌ها درآيد. با ورود سلجوقيان به بغداد در سال 447ق، راه برای پرورش فتنه باز شد و در سال 448ق فتنه‌ها به اوج خود رسيد؛ تا جايی كه شيخ طوسی نيز از اين غائله در امان نماند؛ خانه او را خراب كردند و سوزاندند، كتاب‌ها، آثار و دفترهايش را در چند نوبت آتش زدند و كرسی تدريس او را كه خليفه به وی اعطا كرده بود، سوزاندند.


==مهاجرت به نجف اشرف==
==مهاجرت به نجف اشرف==


[[شيخ طوسى]] در سال 448ق، پس از فتنه بغداد، به نجف اشرف مهاجرت كرد. وى دوازده سال نيز در اين شهر، كرسى تدريس و نيز رهبرى و مرجعيت دينى را در اختيار داشت. وى در نجف اشرف، زمينه حركت علمى وسيعى را يافت كه از آن به نيكى استفاده نمود و حوزه علميه بزرگ شيعه را در آن شهر پايه‌ريزى كرد.
[[شيخ طوسی]] در سال 448ق، پس از فتنه بغداد، به نجف اشرف مهاجرت كرد. وی دوازده سال نيز در اين شهر، كرسی تدريس و نيز رهبری و مرجعيت دينی را در اختيار داشت. وی در نجف اشرف، زمينه حركت علمی وسيعی را يافت كه از آن به نيكی استفاده نمود و حوزه علميه بزرگ شيعه را در آن شهر پايه‌ريزی كرد.


وى در همين دوره، كتاب «الخلاف» را تأليف كرد كه در آن آراى مذاهب مختلف را گزارش و نقد نمود.
وی در همين دوره، كتاب «الخلاف» را تأليف كرد كه در آن آرای مذاهب مختلف را گزارش و نقد نمود.


او هر روز درس‌هاى خود را در حرم امير مؤمنان(ع) برگزار مى‌كرد؛ ضمن اينكه كتاب‌هاى متعدّدى را نيز در اين دوره تا آخر عمرش به عالم اسلام ارائه نمود. وى كتاب «الأمالي» را در سال 458ق؛ يعنى دو سال پيش از فوتش بر شاگردان املا كرد. وى همچنين تأليف كتابى با عنوان «شرح الشرح» در اصول فقه را در دست داشت كه كتابى مفصّل در اين دانش بود؛ ليكن موفّق به اتمام آن نشد.
او هر روز درس‌های خود را در حرم امير مؤمنان(ع) برگزار می‌كرد؛ ضمن اينكه كتاب‌های متعدّدی را نيز در اين دوره تا آخر عمرش به عالم اسلام ارائه نمود. وی كتاب «الأمالي» را در سال 458ق؛ يعنی دو سال پيش از فوتش بر شاگردان املا كرد. وی همچنين تأليف كتابی با عنوان «شرح الشرح» در اصول فقه را در دست داشت كه كتابی مفصّل در اين دانش بود؛ ليكن موفّق به اتمام آن نشد.


== وفات شيخ طوسى ==
== وفات شيخ طوسی ==




مصادر تراجم، در تاريخ وفات [[شيخ طوسى]] اختلاف دارند. در اين‌باره تواريخ متعددى نقل شده كه عبارتند از: «458ق»، «459ق»، «461ق»، «465»، «466ق» و «460ق». بيشتر مصادر و معتبرترين آنها، «460ق» را ذكر كرده‌اند.
مصادر تراجم، در تاريخ وفات [[شيخ طوسی]] اختلاف دارند. در اين‌باره تواريخ متعددی نقل شده كه عبارتند از: «458ق»، «459ق»، «461ق»، «465»، «466ق» و «460ق». بيشتر مصادر و معتبرترين آنها، «460ق» را ذكر كرده‌اند.


== اساتيد ==
== اساتيد ==




مى‌توان اساتيد شيخ را در چهار گروه، دسته‌بندى كرد:
می‌توان اساتيد شيخ را در چهار گروه، دسته‌بندی كرد:


الف)- مشايخ اجازه: اساتيدى كه به [[شيخ طوسى]] اجازه داده‌اند تا كتاب‌هاى خودشان و يا كتاب‌هاى ديگران را كه آنان اجازه نقل آنها را داشتند، نقل كند.
الف)- مشايخ اجازه: اساتيدی كه به [[شيخ طوسی]] اجازه داده‌اند تا كتاب‌های خودشان و يا كتاب‌های ديگران را كه آنان اجازه نقل آنها را داشتند، نقل كند.


ب)- مشايخ سماع: اساتيدى كه [[شيخ طوسى]] از آنها حديث شنيده است. [[شيخ طوسى]]، اين اساتيد را ديده، در درس آنان شركت كرده و از آنان حديث يا مطلبى را شنيده است.
ب)- مشايخ سماع: اساتيدی كه [[شيخ طوسی]] از آنها حديث شنيده است. [[شيخ طوسی]]، اين اساتيد را ديده، در درس آنان شركت كرده و از آنان حديث يا مطلبی را شنيده است.


ج)- اساتيدى كه [[شيخ طوسى]] كتاب‌هايى را بر آنان خوانده و عرضه نموده است و به اين ترتيب، آنها را فراگرفته (تحمّل كرده) است.
ج)- اساتيدی كه [[شيخ طوسی]] كتاب‌هايی را بر آنان خوانده و عرضه نموده است و به اين ترتيب، آنها را فراگرفته (تحمّل كرده) است.


د)- اساتيدى كه [[شيخ طوسى]] در اسناد كتب روايى يا در لابه‌لاى ساير تأليفاتش از آنان نامى نبرده است؛ ليكن كتب تراجم، در شرح حال‌هاى [[شيخ طوسى]]، اين اشخاص را به‌عنوان اساتيد وى نام برده‌اند. اينان احتمالا به استناد اطّلاعات كتب مفقودشده [[شيخ طوسى]] شناسايى شده‌اند.
د)- اساتيدی كه [[شيخ طوسی]] در اسناد كتب روايی يا در لابه‌لای ساير تأليفاتش از آنان نامی نبرده است؛ ليكن كتب تراجم، در شرح حال‌های [[شيخ طوسی]]، اين اشخاص را به‌عنوان اساتيد وی نام برده‌اند. اينان احتمالا به استناد اطّلاعات كتب مفقودشده [[شيخ طوسی]] شناسايی شده‌اند.


به‌هرحال، اشخاص زير به‌عنوان مشايخ [[شيخ طوسى]]، شناخته شده‌اند:
به‌هرحال، اشخاص زير به‌عنوان مشايخ [[شيخ طوسی]]، شناخته شده‌اند:


1. احمد بن ابراهيم قزوينى؛
1. احمد بن ابراهيم قزوينی؛


2. احمد بن عبدالواحد بن احمد بزّاز، معروف به ابن حاشر و ابن عبدون؛
2. احمد بن عبدالواحد بن احمد بزّاز، معروف به ابن حاشر و ابن عبدون؛


3. احمد بن محمّد بن موسى بن صلت اهوازى، معروف به ابن ابى‌الصلت؛
3. احمد بن محمّد بن موسی بن صلت اهوازی، معروف به ابن ابی‌الصلت؛


4. جعفر بن الحسين بن حسكه قمى، ابوالحسين؛
4. جعفر بن الحسين بن حسكه قمی، ابوالحسين؛


5. ابوحازم نيشابورى؛
5. ابوحازم نيشابوری؛


6. ابوالحسن صفّار يا ابن الصفّار؛
6. ابوالحسن صفّار يا ابن الصفّار؛


7. حسن بن قاسم محمّدى، ابومحمّد؛
7. حسن بن قاسم محمّدی، ابومحمّد؛


8. حسن بن محمّد بن اسماعيل بن محمّد بن اشناس، ابوعلى؛
8. حسن بن محمّد بن اسماعيل بن محمّد بن اشناس، ابوعلی؛


9. حسن بن محمّد بن يحيى فحّام يا ابن الفحّام؛
9. حسن بن محمّد بن يحيی فحّام يا ابن الفحّام؛


10. حسنبش مقرئ، ابوالحسين؛
10. حسنبش مقرئ، ابوالحسين؛


11. حسين بن ابراهيم قزوينى، ابوعبداللَّه؛
11. حسين بن ابراهيم قزوينی، ابوعبداللَّه؛


12. حسين بن ابراهيم قمى، ابوعبداللَّه، معروف به ابن الخياط يا ابن الحنّاط؛
12. حسين بن ابراهيم قمی، ابوعبداللَّه، معروف به ابن الخياط يا ابن الحنّاط؛


13. حسين بن عبيداللَّه بن ابراهيم غضايرى، ابوعبداللَّه؛
13. حسين بن عبيداللَّه بن ابراهيم غضايری، ابوعبداللَّه؛


14. حسين بن ابى‌محمّد هارون بن موسى تلّعكبرى؛
14. حسين بن ابی‌محمّد هارون بن موسی تلّعكبری؛


15. ابوالحسين بن سوار مغربى؛
15. ابوالحسين بن سوار مغربی؛


16. حمويه بن على بن حمويه بصرى، ابوعبداللَّه؛
16. حمويه بن علی بن حمويه بصری، ابوعبداللَّه؛


17. ابوطالب بن غرور؛
17. ابوطالب بن غرور؛


18. ابوالطيب طبرى حويرى قاضى؛
18. ابوالطيب طبری حويری قاضی؛


19. ابوعبداللَّه، اخو سروه؛
19. ابوعبداللَّه، اخو سروه؛


20. ابوعبداللَّه بن فارسى؛
20. ابوعبداللَّه بن فارسی؛


21. عبدالحميد بن محمّد مقرئ نيشابورى، ابومحمّد؛
21. عبدالحميد بن محمّد مقرئ نيشابوری، ابومحمّد؛


22. عبدالواحد بن محمّد بن عبداللَّه بن محمّد بن مهدى، ابوعمرو؛
22. عبدالواحد بن محمّد بن عبداللَّه بن محمّد بن مهدی، ابوعمرو؛


23. على بن احمد بن عمر بن حفص مقرئ، معروف به ابن الحمّامى؛
23. علی بن احمد بن عمر بن حفص مقرئ، معروف به ابن الحمّامی؛


24. على بن احمد بن محمّد بن ابى‌جيد قمى؛
24. علی بن احمد بن محمّد بن ابی‌جيد قمی؛


25. على بن حسين بن موسى بن محمّد، ابوالقاسم، علم‌الهدى، معروف به سيد مرتضى؛
25. علی بن حسين بن موسی بن محمّد، ابوالقاسم، علم‌الهدی، معروف به سيد مرتضی؛


26. على بن شبل بن اسد وكيل، ابوالقاسم؛
26. علی بن شبل بن اسد وكيل، ابوالقاسم؛


27. على بن ابى‌على محسن بن على تنّوخى، ابوالقاسم؛
27. علی بن ابی‌علی محسن بن علی تنّوخی، ابوالقاسم؛


28. على بن محمّد بن عبداللَّه بن بشران معدّل، ابوالحسين؛
28. علی بن محمّد بن عبداللَّه بن بشران معدّل، ابوالحسين؛


29. محمّد بن احمد بن شادان، ابوالحسن؛
29. محمّد بن احمد بن شادان، ابوالحسن؛


30. محمّد بن احمد بن ابى‌الفوارس، ابوالفتح؛
30. محمّد بن احمد بن ابی‌الفوارس، ابوالفتح؛


31. محمّد بن على بن حشيش، ابوالحسين؛
31. محمّد بن علی بن حشيش، ابوالحسين؛


32. محمّد بن محمّد بن محمّد بن مَخلد، ابوالحسن؛
32. محمّد بن محمّد بن محمّد بن مَخلد، ابوالحسن؛
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
33. محمّد بن محمّد بن نعمان، ابوعبداللَّه، معروف به شيخ مفيد؛
33. محمّد بن محمّد بن نعمان، ابوعبداللَّه، معروف به شيخ مفيد؛


34. محمّد بن سليمان حمرانى؛
34. محمّد بن سليمان حمرانی؛


35. محمّد بن سنان؛
35. محمّد بن سنان؛


36. ابومنصور سكرى؛
36. ابومنصور سكری؛


37. هلال بن محمّد بن جعفر حفّار، ابوالفتح.
37. هلال بن محمّد بن جعفر حفّار، ابوالفتح.
خط ۱۸۲: خط ۱۸۲:




1. آدم بن يونس بن ابى‌المهاجر نسفى؛
1. آدم بن يونس بن ابی‌المهاجر نسفی؛


2. احمد بن الحسين بن احمد نيشابورى، ابوبكر؛
2. احمد بن الحسين بن احمد نيشابوری، ابوبكر؛


3. اسحاق بن محمّد بن حسن بن حسين بن بابويه قمى، ابوطالب؛
3. اسحاق بن محمّد بن حسن بن حسين بن بابويه قمی، ابوطالب؛


4. اسماعيل بن محمّد بن حسن بن حسين بن بابويه قمى، ابوابراهيم؛
4. اسماعيل بن محمّد بن حسن بن حسين بن بابويه قمی، ابوابراهيم؛


5. بركة بن محمّد بن بركة اسلامى، ابوالخير؛
5. بركة بن محمّد بن بركة اسلامی، ابوالخير؛


6. تقى بن نجم حلبى، ابوالصلاح؛
6. تقی بن نجم حلبی، ابوالصلاح؛


7. جعفر بن على بن جعفر حسينى، ابوابراهيم يا ابوالحسن؛
7. جعفر بن علی بن جعفر حسينی، ابوابراهيم يا ابوالحسن؛


8. حسن بن حسين بن بابويه قمى، معروف به حسكا؛
8. حسن بن حسين بن بابويه قمی، معروف به حسكا؛


9. حسن بن عبدالعزيز بن حسن جبهانى، ابومحمّد، معروف به معدّل؛
9. حسن بن عبدالعزيز بن حسن جبهانی، ابومحمّد، معروف به معدّل؛


10. ابوالحسن لؤلوئى؛
10. ابوالحسن لؤلوئی؛


11. حسن بن محمّد بن حسن طوسى، ابوعلى، معروف به مفيد ثانى (فرزند شيخ طوسى
11. حسن بن محمّد بن حسن طوسی، ابوعلی، معروف به مفيد ثانی (فرزند شيخ طوسی


12. حسن بن مهدى سليقى، ابوطالب؛
12. حسن بن مهدی سليقی، ابوطالب؛


13. حسين بن فتح واعظ بكرآبادى جرجانى؛
13. حسين بن فتح واعظ بكرآبادی جرجانی؛


14. حسين بن مظفّر بن على حمدانى (/همدانى)، ابوعبداللَّه؛
14. حسين بن مظفّر بن علی حمدانی (/همدانی)، ابوعبداللَّه؛


15. سيد ذوالفقار بن محمّد بن معبد حسينى مروزى، ابوالصمصام؛
15. سيد ذوالفقار بن محمّد بن معبد حسينی مروزی، ابوالصمصام؛


16. زيد بن على بن حسين حسينى؛
16. زيد بن علی بن حسين حسينی؛


17. سيد زين بن داعى حسينى؛
17. سيد زين بن داعی حسينی؛


18. سليمان بن حسن بن سلمان صهرشتى، ابوالحسن؛
18. سليمان بن حسن بن سلمان صهرشتی، ابوالحسن؛


19. شهرآشوب مازندرانى سروى؛
19. شهرآشوب مازندرانی سروی؛


20. صاعد بن ربيعة بن ابى‌غانم؛
20. صاعد بن ربيعة بن ابی‌غانم؛


21. عبدالجبّار بن على نيشابورى مقرئ؛
21. عبدالجبّار بن علی نيشابوری مقرئ؛


22. عبدالعزيز بن نحرير عبدالعزيز بن برّاج، ابوالقاسم؛
22. عبدالعزيز بن نحرير عبدالعزيز بن برّاج، ابوالقاسم؛


23. عبدالرحمان بن احمد نيشابورى خزاعى، ابومحمّد يا ابوعبداللَّه؛
23. عبدالرحمان بن احمد نيشابوری خزاعی، ابومحمّد يا ابوعبداللَّه؛


24. عبيداللَّه بن حسين بن بابويه قمى، ابوالقاسم؛
24. عبيداللَّه بن حسين بن بابويه قمی، ابوالقاسم؛


25. على بن عبدالصمد تميمى سبزوارى نيشابورى، ابوالحسن؛
25. علی بن عبدالصمد تميمی سبزواری نيشابوری، ابوالحسن؛


26. غازى بن احمد بن ابى‌منصور سامانى؛
26. غازی بن احمد بن ابی‌منصور سامانی؛


27. كردى بن عكبرين كردى فارسى، ملقّب به حلبى؛
27. كردی بن عكبرين كردی فارسی، ملقّب به حلبی؛


28. محمّد بن احمد بن شهريار، ابوعبداللَّه؛
28. محمّد بن احمد بن شهريار، ابوعبداللَّه؛


29. ابومحمّد بن حسن بن عبدالواحد عين زربى؛
29. ابومحمّد بن حسن بن عبدالواحد عين زربی؛


30. محمّد بن حسن بن على فتّال فارسى نيشابورى؛
30. محمّد بن حسن بن علی فتّال فارسی نيشابوری؛


31. محمّد بن عبدالقادر بن محمّد، ابوالصلت؛
31. محمّد بن عبدالقادر بن محمّد، ابوالصلت؛


32. محمّد بن ابى‌القاسم طبرى آملى كجى، ابوجعفر؛
32. محمّد بن ابی‌القاسم طبری آملی كجی، ابوجعفر؛


33. محمّد بن على بن حسن حلبى، ابوجعفر؛
33. محمّد بن علی بن حسن حلبی، ابوجعفر؛


34. محمّد بن على بن حمزه طوسى مشهدى، ابوجعفر؛
34. محمّد بن علی بن حمزه طوسی مشهدی، ابوجعفر؛


35. محمّد بن على بن عثمان كراجكى، ابوالفتح؛
35. محمّد بن علی بن عثمان كراجكی، ابوالفتح؛


36. محمّد بن هبةاللَّه بن جعفر ورّاق طرابلسى، ابوعبداللَّه؛
36. محمّد بن هبةاللَّه بن جعفر ورّاق طرابلسی، ابوعبداللَّه؛


37. مطهّر بن ابى‌القاسم بن ابى‌الفضل محمّد بن حسينى ديباجى، ابوالحسن؛
37. مطهّر بن ابی‌القاسم بن ابی‌الفضل محمّد بن حسينی ديباجی، ابوالحسن؛


38. منتهى بن ابى‌زيد بن كيابَكى حسينى جرجانى كجى، ابوالمفضّل؛
38. منتهی بن ابی‌زيد بن كيابَكی حسينی جرجانی كجی، ابوالمفضّل؛


39. منصور بن حسين آبى، ابوسعد؛
39. منصور بن حسين آبی، ابوسعد؛


40. ناصر بن عبدالرضا بن محمّد بن عبداللَّه علوى حسينى، ابوابراهيم؛
40. ناصر بن عبدالرضا بن محمّد بن عبداللَّه علوی حسينی، ابوابراهيم؛


و...
و...
خط ۲۹۱: خط ۲۹۱:
3. المفصح بالإمامة؛
3. المفصح بالإمامة؛


4. الاقتصاد في ما يجب على العباد؛
4. الاقتصاد في ما يجب علی العباد؛


5. النقص على ابن شاذان في مسئلة الغارّ؛
5. النقص علی ابن شاذان في مسئلة الغارّ؛


6. مقدّمة في المدخل إلى علم الكلام؛
6. مقدّمة في المدخل إلی علم الكلام؛


7. شرح مقدّمة في المدخل إلى علم الكلام؛
7. شرح مقدّمة في المدخل إلی علم الكلام؛


8. ما يعلّل و ما لا يعلّل؛
8. ما يعلّل و ما لا يعلّل؛
خط ۳۶۹: خط ۳۶۹:
2. مختصر في مقتل الحسين(ع)؛
2. مختصر في مقتل الحسين(ع)؛


3. مختصر أخبار المختار بن أبى‌عبيدة؛
3. مختصر أخبار المختار بن أبی‌عبيدة؛


4. مسئلة في وجوب الجزية على اليهود و المنتمين إلى الجبابرة؛
4. مسئلة في وجوب الجزية علی اليهود و المنتمين إلی الجبابرة؛


5. أنس الوحيد؛
5. أنس الوحيد؛
خط ۳۸۶: خط ۳۸۶:




رحمان ستايش، محمدكاظم، بازشناسى منابع اصلى رجال شيعه، قم، مؤسسه علمى - فرهنگى دارالحديث، چاپ اول، 1384ش.
رحمان ستايش، محمدكاظم، بازشناسی منابع اصلی رجال شيعه، قم، مؤسسه علمی - فرهنگی دارالحديث، چاپ اول، 1384ش.




خط ۴۶۰: خط ۴۶۰:
[[گزیده تهذیب]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
[[گزیده تهذیب]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


[[الأمالى (طوسى، ترجمه حسن زاده)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
[[الأمالی (طوسی، ترجمه حسن زاده)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


[[تمهید الاصول در علم کلام اسلامی : شرح بخش نظری رساله «جمل العلم و العمل» تالیف سید مرتضی علی بن الحسین الموسوی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: شارح
[[تمهید الاصول در علم کلام اسلامی : شرح بخش نظری رساله «جمل العلم و العمل» تالیف سید مرتضی علی بن الحسین الموسوی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: شارح
۸۵

ویرایش