پرش به محتوا

الأحاديث المختلقة في الخلافة عند العامة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن حجر' به 'ابن حجر '
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - 'ابن حجر' به 'ابن حجر ')
خط ۵۵: خط ۵۵:


به اعتقاد نویسنده، مهمترین موضوعی که بازیچه هوا و هوس و معرکه جولان جاعلین و وضاعین قرار گرفته، موضوع خلافت پیامبر(ص) می‌باشد و لذا در فصل سوم، به پاره‌ای از این احادیث، اشاره شده است. به عنوان مثال:
به اعتقاد نویسنده، مهمترین موضوعی که بازیچه هوا و هوس و معرکه جولان جاعلین و وضاعین قرار گرفته، موضوع خلافت پیامبر(ص) می‌باشد و لذا در فصل سوم، به پاره‌ای از این احادیث، اشاره شده است. به عنوان مثال:
#در روایتی که از موضوعات صقر بن عبدالله ابی‌بهز، شمرده شده، به نقل از انس بن مالک، چنین آمده است که: «روزی پیامبر(ص) وارد باغ شده و کسی درب باغ را زد. ایشان فرمود: انس برخیز و در را باز کرده و به بشارت بهشت و خلافت پس از من را بده. انس گفت: یا رسول‌الله آیا اعلام کنم؟ ایشان فرمود آری و آن شخص ابوبکر بود و من بشارت بهشت و خلافت را به او دادم. سپس مجددا درب باغ به صدا درآمده و پیامبر(ص) فرمود: ای انس برخیز در را گشوده و به او بشارت بهشت و خلافت پس از ابوبکر را بده. انس گفت: یا رسول‌الله آیا اعلام کنم؟ ایشان فرمود آری و آن شخص عمر بود و من بشارت بهشت و خلافت پس از ابوبکر را به او دادم. سپس مجددا درب به صدا درآمد و پیامبر(ص) فرمود: ای انس برخیز و در را گشوده و به او بشارت بهشت و خلافت پس از عمر را بده و بگو که تو مقتول خواهی بود و آن شخص عثمان بود و...». خطیب بغدادی در کتاب تاریخ خود، ذهبی در «میزان الاعتدال» و ابن حجر در «لسان المیزان»، این حدیث را کذب و مجعول دانسته‌اند....<ref>همان، ص257- 258</ref>
#در روایتی که از موضوعات صقر بن عبدالله ابی‌بهز، شمرده شده، به نقل از انس بن مالک، چنین آمده است که: «روزی پیامبر(ص) وارد باغ شده و کسی درب باغ را زد. ایشان فرمود: انس برخیز و در را باز کرده و به بشارت بهشت و خلافت پس از من را بده. انس گفت: یا رسول‌الله آیا اعلام کنم؟ ایشان فرمود آری و آن شخص ابوبکر بود و من بشارت بهشت و خلافت را به او دادم. سپس مجددا درب باغ به صدا درآمده و پیامبر(ص) فرمود: ای انس برخیز در را گشوده و به او بشارت بهشت و خلافت پس از ابوبکر را بده. انس گفت: یا رسول‌الله آیا اعلام کنم؟ ایشان فرمود آری و آن شخص عمر بود و من بشارت بهشت و خلافت پس از ابوبکر را به او دادم. سپس مجددا درب به صدا درآمد و پیامبر(ص) فرمود: ای انس برخیز و در را گشوده و به او بشارت بهشت و خلافت پس از عمر را بده و بگو که تو مقتول خواهی بود و آن شخص عثمان بود و...». خطیب بغدادی در کتاب تاریخ خود، ذهبی در «میزان الاعتدال» و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]  در «لسان المیزان»، این حدیث را کذب و مجعول دانسته‌اند....<ref>همان، ص257- 258</ref>
#در روایتی منقول از عایشه آمده است که: «اولین سنگ برای بنای مسجد را پیامبر(ص) حمل کرد و سپس ابوبکر و عمر و عثمان سنگ‌های دیگری را حمل کردند. من گفتم یا رسول‌الله آیا می‌بینی که چگونه کمکت می‌کنند؟ ایشان فرمود: ای عایشه! اینان خلفای بعد از من هستند». این روایت در «المستدرک الصحیحین» آمده است. نویسنده بر این روایت چنین اشکال می‌گیرد: زمانی که پیامبر(ص) شروع به ساختن مسجد می‌کند عایشه کودکی بیش نبوده و در شمار همسران آن حضرت نبوده است ....<ref>ر.ک: همان، ص261</ref>
#در روایتی منقول از عایشه آمده است که: «اولین سنگ برای بنای مسجد را پیامبر(ص) حمل کرد و سپس ابوبکر و عمر و عثمان سنگ‌های دیگری را حمل کردند. من گفتم یا رسول‌الله آیا می‌بینی که چگونه کمکت می‌کنند؟ ایشان فرمود: ای عایشه! اینان خلفای بعد از من هستند». این روایت در «المستدرک الصحیحین» آمده است. نویسنده بر این روایت چنین اشکال می‌گیرد: زمانی که پیامبر(ص) شروع به ساختن مسجد می‌کند عایشه کودکی بیش نبوده و در شمار همسران آن حضرت نبوده است ....<ref>ر.ک: همان، ص261</ref>
#در روایتی مجعول از سعید بن عبدالملک چنین آمده است: «عبدالله بن عمر گفت که پیامبر(ص) فرمود: ای بلال به مردم اعلام کن که خلیفه پس از من ابوبکر و پس از او عمر و پس از او عثمان می‌باشد. سپس پیامبر(ص) سه بار فرمود: ای بلال! این مطلب را بپذیر زیرا خداوند غیر از این نپذیرفته است»....<ref>ر.ک: همان، ص262</ref>
#در روایتی مجعول از سعید بن عبدالملک چنین آمده است: «عبدالله بن عمر گفت که پیامبر(ص) فرمود: ای بلال به مردم اعلام کن که خلیفه پس از من ابوبکر و پس از او عمر و پس از او عثمان می‌باشد. سپس پیامبر(ص) سه بار فرمود: ای بلال! این مطلب را بپذیر زیرا خداوند غیر از این نپذیرفته است»....<ref>ر.ک: همان، ص262</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش