۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مدخل کتاب چنین مینویسد که بحث پیرامون موضوع امامت به جهت عمق معنا و تعدد جوانب آن بحثی ساده نیست. کمترین درجه شناخت نسبت به امام این است که او همانند نبی است جز اینکه دارای مقام نبوت نیست. کار زمانی سختتر میشود که محقق بخواهد تمامی شبهات و اشکالاتی که در طول دهها سال مطرح شده را پاسخ گوید.<ref>ر.ک: مدخل، ج1، ص9</ref> | نویسنده در مدخل کتاب چنین مینویسد که بحث پیرامون موضوع امامت به جهت عمق معنا و تعدد جوانب آن بحثی ساده نیست. کمترین درجه شناخت نسبت به امام این است که او همانند نبی است جز اینکه دارای مقام نبوت نیست. کار زمانی سختتر میشود که محقق بخواهد تمامی شبهات و اشکالاتی که در طول دهها سال مطرح شده را پاسخ گوید.<ref>ر.ک: مدخل، ج1، ص9</ref> سپس تذکر پنج نکته را لازم دانسته که اولین و آخرین نکته بدین شرح است: | ||
#بحث حول امامت دشوارتر از توحید است؛ چراکه توحید یعنی اثبات الوهیت و نفی شرک در مقام ذات که بسیاری از مردم حتی غیر مسلمانان میپذیرند اما امامت سوی دیگری از ایمان به خدا یعنی اطاعت و تسلیم از امر الهی به اطاعت از امام است و ایمان به آن نیازمند تمرین اعتقادی و عملی است. لذا اهتمام به آن و اولویت دادن به آن در بحث -برای اثبات اینکه حق تعالی این اتصال بین زمین و آسمان را پایدار نموده- بسیار مهم است.<ref>ر.ک: همان</ref> | #بحث حول امامت دشوارتر از توحید است؛ چراکه توحید یعنی اثبات الوهیت و نفی شرک در مقام ذات که بسیاری از مردم حتی غیر مسلمانان میپذیرند اما امامت سوی دیگری از ایمان به خدا یعنی اطاعت و تسلیم از امر الهی به اطاعت از امام است و ایمان به آن نیازمند تمرین اعتقادی و عملی است. لذا اهتمام به آن و اولویت دادن به آن در بحث -برای اثبات اینکه حق تعالی این اتصال بین زمین و آسمان را پایدار نموده- بسیار مهم است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
#گروهی تصور کردهاند که بحث پیرامون امامت به تفرقه در جامع اسلامی میانجامد؛ به تعبیر دیگر این بحث مخالف با وحدت اسلامی است. این اعتقاد اشتباه است چراکه هنگامیکه به وحدت اسلامی مینگریم لازم است اصطلاح امامت را مطابق معیارهای فقه امامی تحلیل کنیم نه اینکه تعبیر امروزی به کار ببریم.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref> | #گروهی تصور کردهاند که بحث پیرامون امامت به تفرقه در جامع اسلامی میانجامد؛ به تعبیر دیگر این بحث مخالف با وحدت اسلامی است. این اعتقاد اشتباه است چراکه هنگامیکه به وحدت اسلامی مینگریم لازم است اصطلاح امامت را مطابق معیارهای فقه امامی تحلیل کنیم نه اینکه تعبیر امروزی به کار ببریم.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref> | ||
جلد اول کتاب در ضمن سه فصل مطرح شده است. نویسنده اولین فصل را با عنوان شیوه معرفت دینی آغاز کرده است. وی چهار دلیل کتاب، سنت، عقل و معرفت قلبی را در این زمینه مطرح کرده و پیش از ورود به بحث، طرح دو مقدمه را ضروری دانسته است: اول اینکه حکم شرعی به دو بخش فقهی و اصولی تقسیم میشود. مراد از اولی حکم شرعی واقعی است که به جعل اولی مانند وجوب نماز و قرائت سوره و وجوب خمس ناظر بهواقع است. اما دومی حکمی طریقی و هدف از آن احراز حکم واقعی است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص21</ref> | جلد اول کتاب در ضمن سه فصل مطرح شده است. نویسنده اولین فصل را با عنوان شیوه معرفت دینی آغاز کرده است. وی چهار دلیل کتاب، سنت، عقل و معرفت قلبی را در این زمینه مطرح کرده و پیش از ورود به بحث، طرح دو مقدمه را ضروری دانسته است: اول اینکه حکم شرعی به دو بخش فقهی و اصولی تقسیم میشود. مراد از اولی حکم شرعی واقعی است که به جعل اولی مانند وجوب نماز و قرائت سوره و وجوب خمس ناظر بهواقع است. اما دومی حکمی طریقی و هدف از آن احراز حکم واقعی است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص21</ref> دومین مقدمه پیرامون اهمیت شناخت مکاتب مختلفی است که محقق علم عقاید نیازمند شناخت آنهاست که از آن جملهاند: مکتب مشاییین، مکتب اشراقیین، مکتب عرفانی و مکتب متکلمین. نویسنده هر یک از این مکاتب را بهاختصار معرفی کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص37-36</ref> | ||
وی در بخشی از فصل سوم، اصطلاح امامت را از موضوعاتی دانسته است که سبب بحث و جل بین متکلمین و فقهایی از صحابه و تابعین و غیر آنها از آغاز عصر رسالت شده است. وی سپس اقوال متکلمین -که امامت زعامت دنیوی و دینی است- را مطرح کرده و معنای امامت را از این هم وسیعتر میداند. وی امامت را محور اتصال بین زمین و آسمان و خالق و مخلوق دانسته که از ابتدای خلقت آغاز شده و تا روز قیامت ادامه دارد. وی امامت را مقام الهی میداند که مختص مذهب امامیه اثناعشری است.<ref>ر.ک: همان، ص254-253</ref> | وی در بخشی از فصل سوم، اصطلاح امامت را از موضوعاتی دانسته است که سبب بحث و جل بین متکلمین و فقهایی از صحابه و تابعین و غیر آنها از آغاز عصر رسالت شده است. وی سپس اقوال متکلمین -که امامت زعامت دنیوی و دینی است- را مطرح کرده و معنای امامت را از این هم وسیعتر میداند. وی امامت را محور اتصال بین زمین و آسمان و خالق و مخلوق دانسته که از ابتدای خلقت آغاز شده و تا روز قیامت ادامه دارد. وی امامت را مقام الهی میداند که مختص مذهب امامیه اثناعشری است.<ref>ر.ک: همان، ص254-253</ref> | ||
در فصل چهارم که در جلد دوم مطرح شده، موضوع غلو و تقصیر مطرح شده است. نویسنده روایات و اقوال علما را در تخطئه هر دو تفکر نقل کرده است.<ref>ر.ک: همان، ج2، ص20-17</ref> | در فصل چهارم که در جلد دوم مطرح شده، موضوع غلو و تقصیر مطرح شده است. نویسنده روایات و اقوال علما را در تخطئه هر دو تفکر نقل کرده است.<ref>ر.ک: همان، ج2، ص20-17</ref> | ||
در فصل پنجم چهارده روش برای اثبات امامت ائمه اطهار(ع) ذکر شده است. پیشی و سبقت گرفتن بر جمیع بشریت معاصر و غیر معاصر در تمامی کمالات و فضائل؛ شناخت کامل لفظی و معنوی به کتب و شرایع سابق و اثبات علم لدنی برای ایشان ازجمله این روشهاست.<ref>ر.ک: همان، ص61-59</ref> | در فصل پنجم چهارده روش برای اثبات امامت ائمه اطهار(ع) ذکر شده است. پیشی و سبقت گرفتن بر جمیع بشریت معاصر و غیر معاصر در تمامی کمالات و فضائل؛ شناخت کامل لفظی و معنوی به کتب و شرایع سابق و اثبات علم لدنی برای ایشان ازجمله این روشهاست.<ref>ر.ک: همان، ص61-59</ref> | ||
در ابتدای جلد سوم، شب قدر حقیقت امامت دانسته شده است. سپس این سؤال مطرح شده که روح و ملائکه در شب قدر بر چه کسی نازل میشوند. نویسنده با بررسی و ضمیمه نمودن آیات مختلف قرآن کریم چنین نتیجه میگیرد که کسانی که روح بر آنها نازل میشود اهل آیه تطهیر هستند.<ref>ر.ک: همان، ج3، ص391-387</ref> | در ابتدای جلد سوم، شب قدر حقیقت امامت دانسته شده است. سپس این سؤال مطرح شده که روح و ملائکه در شب قدر بر چه کسی نازل میشوند. نویسنده با بررسی و ضمیمه نمودن آیات مختلف قرآن کریم چنین نتیجه میگیرد که کسانی که روح بر آنها نازل میشود اهل آیه تطهیر هستند.<ref>ر.ک: همان، ج3، ص391-387</ref> | ||
موضوع جلد چهارم کتاب، توسل و ضرورت آن است. نویسنده توسل به نبی اکرم(ص) و اهلبیت(ع) را از شرایط توبه و قبول و صحت ایمان و عبادات و نیز شرط توجه به حضرت ربوبی برای نیل به مقامات الهی میداند. وی سپس شبهاتی را که از سوی مخالفان در منافات توسل با توحید یا آیات قرآنی مطرح شده و پاسخ داده شده است. وی در آخر چنین نتیجهگیری میکند که توسل، توجه، تشفع، تبرک و تشفی عناوین مختلف برای یک ماهیت است که همان ضرورت واسطه بین عبد و رب اوست. توسل نه تنها شرک و کفر نیست بلکه خالص توحید و ضرورتی عقلی، تاریخی، قرآنی و روایی است.<ref>ر.ک: همان، ج4، ص303</ref> | موضوع جلد چهارم کتاب، توسل و ضرورت آن است. نویسنده توسل به نبی اکرم(ص) و اهلبیت(ع) را از شرایط توبه و قبول و صحت ایمان و عبادات و نیز شرط توجه به حضرت ربوبی برای نیل به مقامات الهی میداند. وی سپس شبهاتی را که از سوی مخالفان در منافات توسل با توحید یا آیات قرآنی مطرح شده و پاسخ داده شده است. وی در آخر چنین نتیجهگیری میکند که توسل، توجه، تشفع، تبرک و تشفی عناوین مختلف برای یک ماهیت است که همان ضرورت واسطه بین عبد و رب اوست. توسل نه تنها شرک و کفر نیست بلکه خالص توحید و ضرورتی عقلی، تاریخی، قرآنی و روایی است.<ref>ر.ک: همان، ج4، ص303</ref> | ||
نویسنده در جلد آخر کتاب نیز موضوع توسل را پیگیری کرده و مجدداً تأکید میکند که ادله قرآنی، احادیث شریف و براهین عقلی، ما را از این حقیقت مطلع میکنند که شناخت توحید ذات تنها با توسل تحقق مییابد. اشاره به استغاثه معصومین(ع) از رسولالله(ص) و ذکر کلام برخی علمای شیعه و سنی در رابطه با توسل، آخرین مباحث کتاب را تشکیل داده است.<ref>ر.ک: همان، ج5، ص217-193</ref> | نویسنده در جلد آخر کتاب نیز موضوع توسل را پیگیری کرده و مجدداً تأکید میکند که ادله قرآنی، احادیث شریف و براهین عقلی، ما را از این حقیقت مطلع میکنند که شناخت توحید ذات تنها با توسل تحقق مییابد. اشاره به استغاثه معصومین(ع) از رسولالله(ص) و ذکر کلام برخی علمای شیعه و سنی در رابطه با توسل، آخرین مباحث کتاب را تشکیل داده است.<ref>ر.ک: همان، ج5، ص217-193</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش