پرش به محتوا

تفسير نورالثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عليه السلام' به 'عليه‌السلام'
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - 'عليه السلام' به 'عليه‌السلام')
خط ۸۶: خط ۸۶:
البته مقصود از روايات تفسيرى خاص، اين نيست كه امام(ع) اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه، بيان كرده باشد، بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد، مى‌توان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد.بعنوان نمونه مواردى ذكر مى‌شود:
البته مقصود از روايات تفسيرى خاص، اين نيست كه امام(ع) اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه، بيان كرده باشد، بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد، مى‌توان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد.بعنوان نمونه مواردى ذكر مى‌شود:


#فى اصول الكافى:عن ابى عبداللّه «عليه السلام» قال:الانفال، ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه(ص) و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.«ج دوم صفحۀ 118 ذيل آيه 1 سورۀ انفال.»
#فى اصول الكافى:عن ابى عبداللّه «عليه‌السلام» قال:الانفال، ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه(ص) و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.«ج دوم صفحۀ 118 ذيل آيه 1 سورۀ انفال.»
#:در اينجا [[امام صادق]]«عليه السلام» موارد انفال را بيان مى‌كند، اين بيانات ممكن است در جلسۀ درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد، امّا الآن مى‌توان بهره‌بردارى تفسيرى از آن نمود.
#:در اينجا [[امام صادق]]«عليه‌السلام» موارد انفال را بيان مى‌كند، اين بيانات ممكن است در جلسۀ درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد، امّا الآن مى‌توان بهره‌بردارى تفسيرى از آن نمود.
#اصول كافى از [[امام صادق]] عليه السّلام: فى الرجل يموت و لا وارث له و لا مولى؟قال:هو اهل هذه الآية'''يسئلونك عن الانفال'''.جلد دوم صفحۀ 118 حضرت در صدد تفسير و تبيين موضوع آيه نبودند بلكه فقط مصداقى را مشخص نمودند، امّا اين مى‌تواند در كشف معنا و مراد آيه ما را كمك نمايد.
#اصول كافى از [[امام صادق]] عليه السّلام: فى الرجل يموت و لا وارث له و لا مولى؟قال:هو اهل هذه الآية'''يسئلونك عن الانفال'''.جلد دوم صفحۀ 118 حضرت در صدد تفسير و تبيين موضوع آيه نبودند بلكه فقط مصداقى را مشخص نمودند، امّا اين مى‌تواند در كشف معنا و مراد آيه ما را كمك نمايد.
#در خصال از امام باقرعليه‌السلام:ان اللّه تعالى خلق الشهور اثنى عشر شهرا و هى ثلثمأة و ستون يوما فحجر ستة ايام، خلق فيها السموات و الارض فمن ثم تقاصرت الشهور.
#در خصال از امام باقرعليه‌السلام:ان اللّه تعالى خلق الشهور اثنى عشر شهرا و هى ثلثمأة و ستون يوما فحجر ستة ايام، خلق فيها السموات و الارض فمن ثم تقاصرت الشهور.
#:اين روايت ذيل آيه 36 سوره توبه:'''ان عدة الشهور عند اللّه اثنا عشر شهرا فى كتاب اللّه يوم خلق السموات و الارض'''ج 2 صفحۀ 216 آمده است، كه گرچه امام(ع)در صدد تفسير آيه نيست امّا براى روشن شدن آيه به ما كمك خواهد كرد.
#:اين روايت ذيل آيه 36 سوره توبه:'''ان عدة الشهور عند اللّه اثنا عشر شهرا فى كتاب اللّه يوم خلق السموات و الارض'''ج 2 صفحۀ 216 آمده است، كه گرچه امام(ع)در صدد تفسير آيه نيست امّا براى روشن شدن آيه به ما كمك خواهد كرد.
#در تفسير'''«سخر اللّه منهم و لهم عذاب اليم»'''آيه 79 سورۀ توبه جلد دوم صفحۀ 247 حديث 255 از عيون الاخبار از امام رضا «عليه السلام» قال: «ان اللّه لا يسخر و لا يستهزء و لا يمكر و لا يخادع و لكنه تعالى يجازيهم جزاء السخرية و جزاء الاستهزاء و جزاء المكر و الخديعة، تعالى عما يقول الظالمون علوا كبيرا.مسلما امام(ع)در مقام تفسير اين آيه نبوده است.امّا اين روايت معناى مكر الهى، استهزاء الهى و خدعۀ الهى را براى ما تبيين نموده كه فى الواقع همان تفسير است.
#در تفسير'''«سخر اللّه منهم و لهم عذاب اليم»'''آيه 79 سورۀ توبه جلد دوم صفحۀ 247 حديث 255 از عيون الاخبار از امام رضا «عليه‌السلام» قال: «ان اللّه لا يسخر و لا يستهزء و لا يمكر و لا يخادع و لكنه تعالى يجازيهم جزاء السخرية و جزاء الاستهزاء و جزاء المكر و الخديعة، تعالى عما يقول الظالمون علوا كبيرا.مسلما امام(ع)در مقام تفسير اين آيه نبوده است.امّا اين روايت معناى مكر الهى، استهزاء الهى و خدعۀ الهى را براى ما تبيين نموده كه فى الواقع همان تفسير است.
#:در يك سنجش اجمالى مى‌توان گفت كه حدود 45 درصد روايات نور الثقلين، نقش تفسيرى و تبيينى براى آيات دارند، حدود 25 درصد هم بعنوان استشهاد، تأييد، استدلال و ارتباطهاى ضعيف ديگر با آيات، حدود 25 درصد نيز به شكل كلى و مطرح كردن موضوع پا آيات قرآن ارتباط دارند.و حدود 5 درصد نيز در بيان فضائل و شأن نزول سوره‌ها و آيات مى‌باشند.
#:در يك سنجش اجمالى مى‌توان گفت كه حدود 45 درصد روايات نور الثقلين، نقش تفسيرى و تبيينى براى آيات دارند، حدود 25 درصد هم بعنوان استشهاد، تأييد، استدلال و ارتباطهاى ضعيف ديگر با آيات، حدود 25 درصد نيز به شكل كلى و مطرح كردن موضوع پا آيات قرآن ارتباط دارند.و حدود 5 درصد نيز در بيان فضائل و شأن نزول سوره‌ها و آيات مى‌باشند.


خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
#:در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى، هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.
#:در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى، هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.
#:در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]]عليه‌السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى، عصيان بنى آدم در زمين زياد شد، ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد، اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره، آزمايش شدند و در نهايت، خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها، سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]]عليه‌السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك، ساحت خداوند از اين افكار دور است، ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را، انجام نمى‌دهند، لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»
#:در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]]عليه‌السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى، عصيان بنى آدم در زمين زياد شد، ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد، اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره، آزمايش شدند و در نهايت، خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها، سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]]عليه‌السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك، ساحت خداوند از اين افكار دور است، ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را، انجام نمى‌دهند، لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»
#:در حديث 296 از عيون الاخبار نيز نقل مى‌شود كه: «سمعت المأمون يسأل الرضا «عليه السلام» عما يرويه الناس من أمر الزهرة و انها كانت امرأة فتن بها هاروت و ماروت...در اين روايت نيز از امام رضاعليه‌السلام، مأمون راجع به زهره و هاروت و ماروت و سهيل سؤال مى‌كند.امام رضاعليه‌السلام مى‌فرمايد:كذبوا فى قولهم، مردم درست نمى‌گويند، ايندو(زهرة و سهيل)ستاره نبودند بلكه دو حيوان دريايى بودند، خداوند دشمنان خود را به شكل اشياء نورانى مسخ نمى‌كند.»
#:در حديث 296 از عيون الاخبار نيز نقل مى‌شود كه: «سمعت المأمون يسأل الرضا «عليه‌السلام» عما يرويه الناس من أمر الزهرة و انها كانت امرأة فتن بها هاروت و ماروت...در اين روايت نيز از امام رضاعليه‌السلام، مأمون راجع به زهره و هاروت و ماروت و سهيل سؤال مى‌كند.امام رضاعليه‌السلام مى‌فرمايد:كذبوا فى قولهم، مردم درست نمى‌گويند، ايندو(زهرة و سهيل)ستاره نبودند بلكه دو حيوان دريايى بودند، خداوند دشمنان خود را به شكل اشياء نورانى مسخ نمى‌كند.»
#:در اين دو حديث،دو امام معصوم «عليهما‌السلام» اعتقاد مردم در مورد مسخ زهره و ارتباط نامشروع آنها با هاروت و ماروت را نفى مى‌نمايند.
#:در اين دو حديث،دو امام معصوم «عليهما‌السلام» اعتقاد مردم در مورد مسخ زهره و ارتباط نامشروع آنها با هاروت و ماروت را نفى مى‌نمايند.
#:اما در روايت 298 به نقل از كتاب خصال از [[امام صادق]]عليه‌السلام از جد بزرگوارشان نقل مى‌شود كه:ان المسوخ من بنى آدم ثلثة عشر الى ان قال:و اما الزهرة فكانت امرأة فتنت هاروت و ماروت فمسخها اللّه كوكبا.
#:اما در روايت 298 به نقل از كتاب خصال از [[امام صادق]]عليه‌السلام از جد بزرگوارشان نقل مى‌شود كه:ان المسوخ من بنى آدم ثلثة عشر الى ان قال:و اما الزهرة فكانت امرأة فتنت هاروت و ماروت فمسخها اللّه كوكبا.
خط ۲۴۰: خط ۲۴۰:
#اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27، معانى الاخبار از امام علی‌عليه‌السلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها «الف، لام، ميم» و هى بلغتكم و حروف هجائكم،فأتوا بمثله ان كنتم صادقين.
#اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27، معانى الاخبار از امام علی‌عليه‌السلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها «الف، لام، ميم» و هى بلغتكم و حروف هجائكم،فأتوا بمثله ان كنتم صادقين.
#:از حضرت علی «عليه السّلام» نقل مى‌كند كه خداوند مى‌فرمايد:اى پيامبر(ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعه‌اى است كه «الف، لام و ميم»جزو آن مى‌باشند، همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست، اگر مخالفان مى‌توانند و راست مى‌گويند، مانندى براى آن بياورند.
#:از حضرت علی «عليه السّلام» نقل مى‌كند كه خداوند مى‌فرمايد:اى پيامبر(ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعه‌اى است كه «الف، لام و ميم»جزو آن مى‌باشند، همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست، اگر مخالفان مى‌توانند و راست مى‌گويند، مانندى براى آن بياورند.
# از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليه السلام» مى‌باشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از مجمع البيان از حضرت امام علی «عليه السّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى.
# از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليه‌السلام» مى‌باشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از مجمع البيان از حضرت امام علی «عليه السّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى.
# از خبرهاى غيب:جلد 3 ص 319 حديث 3 از كمال‌الدين و تمام النعمة از امام عصر «عج» قال:هذه الحروف من انباء الغيب اطلع اللّه عبده زكريا عليها ثم قصها على محمد(ص) اين حروف از خبرهاى غيبى است كه خداوند(در مورد كهيعص)به حضرت زكريا(ع)آموخت سپس براى پيامبر اسلام(ص)قصۀ آن را برگفت.
# از خبرهاى غيب:جلد 3 ص 319 حديث 3 از كمال‌الدين و تمام النعمة از امام عصر «عج» قال:هذه الحروف من انباء الغيب اطلع اللّه عبده زكريا عليها ثم قصها على محمد(ص) اين حروف از خبرهاى غيبى است كه خداوند(در مورد كهيعص)به حضرت زكريا(ع)آموخت سپس براى پيامبر اسلام(ص)قصۀ آن را برگفت.
# اسم خاص در معنای «طه»:جلد سوم صفحۀ 367 حديث 8 از معانى الاخبار از [[امام صادق]]«عليه السّلام» و امّا «طه»فاسم من اسماء النبى(ص) و معناه يا طالب الحق الهادي اليه.
# اسم خاص در معنای «طه»:جلد سوم صفحۀ 367 حديث 8 از معانى الاخبار از [[امام صادق]]«عليه السّلام» و امّا «طه»فاسم من اسماء النبى(ص) و معناه يا طالب الحق الهادي اليه.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش