۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
#آيا همه داستانهاى مثنوى واقعيت دارند؟ جلالالدين در كتاب مثنوى داستانها و تمثيلات فراوانى آورده و از آنها مطالب بسيار آموزنده استخراج كرده است. آيا همه اين داستانها واقعيت داشته است يا نه؟ البته بعضى از داستانها صددرصد واقعيت تاريخى داشته است. منشأ بعضى ديگر، قصههايى است شبيه به داستان منقول در مثنوى. گروه ديگر در هيچيك از منابع ديده نمىشود، مانند اينكه على بن ابىطالب(ع) به ابن ملجم فرموده است:{{شعر}} | #آيا همه داستانهاى مثنوى واقعيت دارند؟ جلالالدين در كتاب مثنوى داستانها و تمثيلات فراوانى آورده و از آنها مطالب بسيار آموزنده استخراج كرده است. آيا همه اين داستانها واقعيت داشته است يا نه؟ البته بعضى از داستانها صددرصد واقعيت تاريخى داشته است. منشأ بعضى ديگر، قصههايى است شبيه به داستان منقول در مثنوى. گروه ديگر در هيچيك از منابع ديده نمىشود، مانند اينكه على بن ابىطالب(ع) به ابن ملجم فرموده است:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''«غم مخور جانا شفيع تو منم''|2=''مالك روحم نه مملوك تنم»''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''«غم مخور جانا شفيع تو منم''|2=''مالك روحم نه مملوك تنم»''}}{{پایان شعر}} | ||
#:در هيچيك از منابع اسلامى چنين مطلبى از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين (ع)]] نقل نشده است. جلالالدين در اين موارد، در صدد كشيدن تابلويى است كه واحدهاى آن را از مجموع معارفى انتخاب مىكند كه مركب از درك شخصى و معلومات مورد قبول عموم است<ref>همان، ج 1، ص 24</ref> | #:در هيچيك از منابع اسلامى چنين مطلبى از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] نقل نشده است. جلالالدين در اين موارد، در صدد كشيدن تابلويى است كه واحدهاى آن را از مجموع معارفى انتخاب مىكند كه مركب از درك شخصى و معلومات مورد قبول عموم است<ref>همان، ج 1، ص 24</ref> | ||
#نتيجهاى كه از مجموع ملاحظات درباره مثنوى به دست مىآيد، اين است كه اين كتاب مىتواند يكى از عالىترين منابع شهودگرايى و عرفان مثبت بوده باشد، نه وسيله گرايش به عرفان منفى. در توضيح اين مطلب، مىگوييم: جلالالدين در كتاب مثنوى صدها مطلب ارزنده درباره معارف عمومى و الهيات و ارزيابى موجوديت انسانى مطرح كرده است. درباره اين مطالب سخنان گوناگون و انديشههاى متعدد ابراز نموده است. با دقت كافى در آن مطالب، اين حقيقت روشن مىشود كه منظور اصيل [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدين مولوى]] و يگانه هدف او نشان دادن راههاى تصفيه و تزكيه روح براى رهسپار شدن بهسوى خداست. اين است عرفان مثبت كه مىتوان با دهها آيات قرآنى و ساير منابع معتبر اسلامى به عظمت و لزوم آن استشهاد كرد<ref>همان، ج 1، ص 24</ref> | #نتيجهاى كه از مجموع ملاحظات درباره مثنوى به دست مىآيد، اين است كه اين كتاب مىتواند يكى از عالىترين منابع شهودگرايى و عرفان مثبت بوده باشد، نه وسيله گرايش به عرفان منفى. در توضيح اين مطلب، مىگوييم: جلالالدين در كتاب مثنوى صدها مطلب ارزنده درباره معارف عمومى و الهيات و ارزيابى موجوديت انسانى مطرح كرده است. درباره اين مطالب سخنان گوناگون و انديشههاى متعدد ابراز نموده است. با دقت كافى در آن مطالب، اين حقيقت روشن مىشود كه منظور اصيل [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدين مولوى]] و يگانه هدف او نشان دادن راههاى تصفيه و تزكيه روح براى رهسپار شدن بهسوى خداست. اين است عرفان مثبت كه مىتوان با دهها آيات قرآنى و ساير منابع معتبر اسلامى به عظمت و لزوم آن استشهاد كرد<ref>همان، ج 1، ص 24</ref> | ||
#كتاب مثنوى، گاه مسائلى را مطرح مىسازد كه در ظاهر و با مطالعه گسيخته از ساير مطالب، افراد سادهلوح را به عرفان منفى سوق داده و آنها را به زندگانى اجتماعى بىعلاقه مىكند؛ درصورتىكه با ملاحظه تمام مسائل مورد بحث جلالالدين، گرايش به عرفان منفى محكوم است. در موارد فراوانى جلالالدين كار و كوشش را براى فرد و نافع بودن را براى اجتماع، با صريحترين لهجه توصيه و تشويق مىكند... بههيچوجه گمان نمىرود كه جلالالدين با آن اطلاعى كه از منطق زندگى و مكتب اسلام دارد، در صدد ترويج عرفان منفى بوده باشد<ref>همان، ج 1، ص 24 - 27</ref> | #كتاب مثنوى، گاه مسائلى را مطرح مىسازد كه در ظاهر و با مطالعه گسيخته از ساير مطالب، افراد سادهلوح را به عرفان منفى سوق داده و آنها را به زندگانى اجتماعى بىعلاقه مىكند؛ درصورتىكه با ملاحظه تمام مسائل مورد بحث جلالالدين، گرايش به عرفان منفى محكوم است. در موارد فراوانى جلالالدين كار و كوشش را براى فرد و نافع بودن را براى اجتماع، با صريحترين لهجه توصيه و تشويق مىكند... بههيچوجه گمان نمىرود كه جلالالدين با آن اطلاعى كه از منطق زندگى و مكتب اسلام دارد، در صدد ترويج عرفان منفى بوده باشد<ref>همان، ج 1، ص 24 - 27</ref> |
ویرایش