۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
«ميرزا شكر الله سنندجى»، ملقب به فخر الكتاب و متخلص به فخرى، در ذىقعده 1275ق، در ايام حكومت امان الله خان ثانى در شهر سنندج متولد شد. پدرش ميرزا عبدالله منشى، خطاط سنندجى، پيشكار علىاكبر خان شرف الملك حاكم جوانرود بود. ميرزا شكر الله در هجده سالگى؛ يعنى در سال 1293ق، بهعنوان منشى شرف الملك به خدمت حكومت كردستان درآمد. در 1303ق، حاكم وقت، اقبال الملك، عمل داروغگى و مستغلات و ماليات اصناف و غيره را به او واگذار نمود. در دستگاه امير نظام گروسى به هنگام حكومت كردستان و كرماشان [کرمانشاهان] صاحب مواجب و امتيازاتى گرديد. در حكومت زين العابدين خان حسام الملك قراگزلو، از نزديكان حاكم بوده و در ذىقعده سال1313ق، مأمور رسيدگى به واقعه قتل و غارت طايفه شيخ اسماعيلى در محل سرپل ذهاب شد. درحكومت احتشام السلطنه به سال 1316ق، نايب الحكومه محل اسفندآباد و ايلاق گرديد. در زمان حكومت ابوالقاسم خان ناصر الملك قراگزلو (1319-1323ق) مورد بىمهرى واقع گرديده، خانهنشين شد و بالاخره در همين ايام به علت بىمهرى ناصر الملك، جلاى وطن كرده و خود را به دارالخلافه كبرى (تهران) مىرساند تا نسخهاى از كتاب خويش به نام «تحفه ناصرى در تاريخ جغرافياى كردستان» را به | «ميرزا شكر الله سنندجى»، ملقب به فخر الكتاب و متخلص به فخرى، در ذىقعده 1275ق، در ايام حكومت امان الله خان ثانى در شهر سنندج متولد شد. پدرش ميرزا عبدالله منشى، خطاط سنندجى، پيشكار علىاكبر خان شرف الملك حاكم جوانرود بود. ميرزا شكر الله در هجده سالگى؛ يعنى در سال 1293ق، بهعنوان منشى شرف الملك به خدمت حكومت كردستان درآمد. در 1303ق، حاكم وقت، اقبال الملك، عمل داروغگى و مستغلات و ماليات اصناف و غيره را به او واگذار نمود. در دستگاه امير نظام گروسى به هنگام حكومت كردستان و كرماشان [کرمانشاهان] صاحب مواجب و امتيازاتى گرديد. در حكومت زين العابدين خان حسام الملك قراگزلو، از نزديكان حاكم بوده و در ذىقعده سال1313ق، مأمور رسيدگى به واقعه قتل و غارت طايفه شيخ اسماعيلى در محل سرپل ذهاب شد. درحكومت احتشام السلطنه به سال 1316ق، نايب الحكومه محل اسفندآباد و ايلاق گرديد. در زمان حكومت ابوالقاسم خان ناصر الملك قراگزلو (1319-1323ق) مورد بىمهرى واقع گرديده، خانهنشين شد و بالاخره در همين ايام به علت بىمهرى ناصر الملك، جلاى وطن كرده و خود را به دارالخلافه كبرى (تهران) مىرساند تا نسخهاى از كتاب خويش به نام «تحفه ناصرى در تاريخ جغرافياى كردستان» را به مظفرالدين شاه قاجار پيشكش كند. پس از رسيدن به تهران و تقديم نسخهاى از كتاب يادشده، سالى نگذشت كه عمرش به آخر رسيد. | ||
ویرایش