۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهاب الدين' به 'شهابالدين') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
'''سمط العلى للحضرة العليا''' اثر [[منشی کرمانی، ناصرالدین| | '''سمط العلى للحضرة العليا''' اثر [[منشی کرمانی، ناصرالدین|ناصرالدين منشى کرمانى]]، به زبان فارسى، در تاريخ ملوك قراختاى کرمان است كه از 619 تا 703 حكومت كردند؛ به همراه مختصرى در سابقه احوال کرمان تا تاريخ استيلاى قراختاييان بر آن ديار. | ||
مؤلف، از 716 - 715ق، به تأليف كتاب پرداخته و تاريخ شاهى خواجه شهابالدين را بناى كار خود قرار داده است و ذيل وقايع را بعد از انقراض عهد پادشاه خاتون تا تاريخ فوق كشانده و كتاب خود را، درحقيقت بهعنوان ذيل تاريخ شاهى به نام «امير ايسن قتلغ نويان»، از امراى بزرگ اولجايتو و ابوسعيد، تأليف نموده است و بعد از اينكه | مؤلف، از 716 - 715ق، به تأليف كتاب پرداخته و تاريخ شاهى خواجه شهابالدين را بناى كار خود قرار داده است و ذيل وقايع را بعد از انقراض عهد پادشاه خاتون تا تاريخ فوق كشانده و كتاب خود را، درحقيقت بهعنوان ذيل تاريخ شاهى به نام «امير ايسن قتلغ نويان»، از امراى بزرگ اولجايتو و ابوسعيد، تأليف نموده است و بعد از اينكه قطبالدين، پسر ناصرالدين محمد به ايالت کرمان آمد، خود را تحت حمايت او كشيده و تتمه كتاب را در سال 720، به نام او و وزيرش خواجه ابوسعيد، در ذكر وقايعى كه در طى چهار - پنج سال اخير در کرمان رخ داده بود، به رشته تحرير درآورده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
بعد از ذكر تاريخ کرمان، از پيدايش شهر تا زمان تأليف كتاب، حاكمان و واليانى كه در اين شهر حكومت كردهاند به همراه برخى ويژگىهاى شخصى و عماراتى كه در آنجا بنا نهادهاند، به ترتيب زمان روى كار آمدن آنها، بيان مىشود. | بعد از ذكر تاريخ کرمان، از پيدايش شهر تا زمان تأليف كتاب، حاكمان و واليانى كه در اين شهر حكومت كردهاند به همراه برخى ويژگىهاى شخصى و عماراتى كه در آنجا بنا نهادهاند، به ترتيب زمان روى كار آمدن آنها، بيان مىشود. | ||
مؤلف، در دستگاه سلاطين قراختاى کرمان به كارهاى ديوانى مشغول بوده و در سال 693 از سوى | مؤلف، در دستگاه سلاطين قراختاى کرمان به كارهاى ديوانى مشغول بوده و در سال 693 از سوى صفوةالدين پادشاه خاتون به رياست ديوان رسائل و انشاء منصوب گرديده است. تأليف كتاب، همزمان بوده با منصب دولتى داشتن وى و رعايت احوال شاهان در تاريخنگارى او به وضوح مشهود است. | ||
در پايان كتاب، بعضى حواشى و ملاحظاتى آورده شده و با شماره صفحه و سطر مشخص گرديده كه مربوط به كدام بخش كتاب است. | در پايان كتاب، بعضى حواشى و ملاحظاتى آورده شده و با شماره صفحه و سطر مشخص گرديده كه مربوط به كدام بخش كتاب است. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
باب دوم، در ذكر سلاطين قراختاى مىباشد. مؤلف، ايشان را چنين معرفى مىكند: «سلطانان قراختاى، خسروانى بودند مؤيد به توفيق، مظفر به تأييد، همه تختنشينان ديندار و كامكاران نيكوكار و حاميان حومه اريحيت و راعيان رمه رعيت و آساد غياض مردى و ازهار رياض مرزى و متتبعان احكام قويم و منتهجان صراط مستقيم.»(ص 22)، سپس آنان را يك به يك، به ترتيب زمان روى كار آمدن نام برده و مشخصات، ويژگىها و اعمالى را كه انجام دادهاند، بيان مىكند به اين شرح: | باب دوم، در ذكر سلاطين قراختاى مىباشد. مؤلف، ايشان را چنين معرفى مىكند: «سلطانان قراختاى، خسروانى بودند مؤيد به توفيق، مظفر به تأييد، همه تختنشينان ديندار و كامكاران نيكوكار و حاميان حومه اريحيت و راعيان رمه رعيت و آساد غياض مردى و ازهار رياض مرزى و متتبعان احكام قويم و منتهجان صراط مستقيم.»(ص 22)، سپس آنان را يك به يك، به ترتيب زمان روى كار آمدن نام برده و مشخصات، ويژگىها و اعمالى را كه انجام دادهاند، بيان مىكند به اين شرح: | ||
#سلطان نصرة الدنيا | #سلطان نصرة الدنيا والدين، ابوالفارس، قتلغ سلطان براق حاجب كه فردى سائس(سياستمدار) و دانا و از اولاد گوركان بزرگ بود كه بعد از شكست دادن شجاعالدين، ملك کرمان، حاكم آنجا مىشود؛ | ||
#ابوالفتح، محمد بن خميتبور تاينگو برهان، داماد قتلغ سلطان و ولىعهد او كه بعد از وى، بدون مانع و منازع والى کرمان گرديد و خواجه ضياء الملك، | #ابوالفتح، محمد بن خميتبور تاينگو برهان، داماد قتلغ سلطان و ولىعهد او كه بعد از وى، بدون مانع و منازع والى کرمان گرديد و خواجه ضياء الملك، مكينالدين، وزير او شده و در زمان وى جماعتى از امراء خوارزمشاهى به کرمان حمله مىكنند كه به دست او شكست خورده و به شيراز مىگريزند؛ | ||
#ابوالمظفر، قتلغ سلطان خواجه جوق كه از او به سلطانى نيكوكار، پرهيزگار، عفيف و كمآزار ياد مىشود كه در روز دوشنبه بيست و هشتم شعبان 333ق، بر سرير سلطنت کرمان تكيه مىزند و با آنكه در جزئيات امور جهاندارى سادهدل، بىغرور و آسانگذار بود، مدت پانزده سال در امن و آسايش، حكمرانى مىكند؛ | #ابوالمظفر، قتلغ سلطان خواجه جوق كه از او به سلطانى نيكوكار، پرهيزگار، عفيف و كمآزار ياد مىشود كه در روز دوشنبه بيست و هشتم شعبان 333ق، بر سرير سلطنت کرمان تكيه مىزند و با آنكه در جزئيات امور جهاندارى سادهدل، بىغرور و آسانگذار بود، مدت پانزده سال در امن و آسايش، حكمرانى مىكند؛ | ||
#قتلغ تركان: بعد وفات سلطان کرمان، به علت خردسال بودن فرزندان او، امراء مغول به حكمرانى تركان خاتون، همسر وى متفق القول شده و او حاكم کرمان مىشود؛ | #قتلغ تركان: بعد وفات سلطان کرمان، به علت خردسال بودن فرزندان او، امراء مغول به حكمرانى تركان خاتون، همسر وى متفق القول شده و او حاكم کرمان مىشود؛ | ||
#ابوالحارث، شاه سلطان حجاج؛ | #ابوالحارث، شاه سلطان حجاج؛ | ||
#ابوالمظفر، سيورغتمش سلطان بن | #ابوالمظفر، سيورغتمش سلطان بن قطبالدين سلطان؛ | ||
#پادشاه خاتون؛ | #پادشاه خاتون؛ | ||
#ابوالحارث، محمد شاه. | #ابوالحارث، محمد شاه. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
#مقدمه و متن كتاب؛ | #مقدمه و متن كتاب؛ | ||
#نجفى، موسى، «بنيادهاى ما در فلسفه مدنى، طرحى نو در سنجش بنيادهاى فلسفه سياست در اسلام و ايران»(زمانه)، فروردين و ارديبهشت 1382، شماره 7 و 8؛ | #نجفى، موسى، «بنيادهاى ما در فلسفه مدنى، طرحى نو در سنجش بنيادهاى فلسفه سياست در اسلام و ايران»(زمانه)، فروردين و ارديبهشت 1382، شماره 7 و 8؛ | ||
#طهماسبى، ساسان، «ايرانزمين در آثار [[منشی کرمانی، ناصرالدین| | #طهماسبى، ساسان، «ايرانزمين در آثار [[منشی کرمانی، ناصرالدین|ناصرالدين منشى کرمانى]]»(كتاب ماه، تاريخ و جغرافيا)، دى و بهمن 1382، شماره 75 و 76. | ||
ویرایش