۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - 'عليهم السلام' به 'عليهمالسلام') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
در مورد اصول فقه هم هشتاد و چهار باب تبيين گرديده كه اولين باب درباره فريضه بودن دانش آموزى براى هر مسلمانى و نيز وجوب آموزش احكام دينى براى مكلفين مىباشد. مؤلف در اين باب به رواياتى كه اين مضامين را مىرسانند و غالبا روايات مشهورى هستند اشاره كرده است. | در مورد اصول فقه هم هشتاد و چهار باب تبيين گرديده كه اولين باب درباره فريضه بودن دانش آموزى براى هر مسلمانى و نيز وجوب آموزش احكام دينى براى مكلفين مىباشد. مؤلف در اين باب به رواياتى كه اين مضامين را مىرسانند و غالبا روايات مشهورى هستند اشاره كرده است. | ||
باب دوم درباره لزوم اخذ علوم دين از پيامبر(ص) و ائمه ( | باب دوم درباره لزوم اخذ علوم دين از پيامبر(ص) و ائمه (عليهمالسلام) مىباشد كه البته واسطههاى موثقى هم كه ما را به آراى آن ذوات مقدس برسانند مىتوانند مرجع ما در اين زمينهها قرار بگيرند. | ||
باب بعدى در وجوب كفايى تعلّم علوم اهل بيت( | باب بعدى در وجوب كفايى تعلّم علوم اهل بيت(عليهمالسلام) مىباشد كه البته استحبابش و نيز وجوبش تا حد مورد نياز، عينى مىباشد. اولين روايت از هجده روايتى كه در اين باب ذكر شده، از امام باقر(ع) مىباشد كه فرمود «إن الذى يعلّم العلم منكم له مثلا أجر المتعلّم و له الفضل عليه فتعلّموا العلم من حملة العلم و علّموه إخوانكم كما علّمكموه العلماء». وجوب عمل به علم، عدم جواز عمل به چيزى كه انسان دربارهاش علم ندارد، وجوب عمل به احاديث اهل بيت(عليهمالسلام) كه در كتابهاى مورد اعتماد و كتابهاى حديث نقل گرديدهاند و چندين مطلب مهم ديگر، عناوين ديگر ابواب مىباشند. | ||
ابواب متعلق به فروع فقه: | ابواب متعلق به فروع فقه: | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
ابواب متعلق به طب: | ابواب متعلق به طب: | ||
در بخش طب صد و چهل و يك باب وجود دارد؛ باب اول اين است كه درد و شفا هر دو از خداوند است كه سه روايت از سوى مؤلف در اين قسمت نقل شده است: روايت اول از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىباشد كه فرمود: «قال موسى ( | در بخش طب صد و چهل و يك باب وجود دارد؛ باب اول اين است كه درد و شفا هر دو از خداوند است كه سه روايت از سوى مؤلف در اين قسمت نقل شده است: روايت اول از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىباشد كه فرمود: «قال موسى (عليهمالسلام) يا ربّ من أين الدّاء؟ قال منّي، قال فالشفاء؟ قال: منّي قال فما يصنع عبادك بالمعالج؟ قال بطيب أنفسهم فيومئذ سمّي المعالج الطبيب». | ||
باب بعدى در ادويه نافعه مىباشد كه به مسائلى چون حجامت، نوره، حقنه و... اشاره شده است. سومين باب بخش طب در صدد بيان جواز مداوا با هر گونه دوايى است كه براى نجات مريض انجام مىشود. تنها محدوديت افراد در مداواى مريضها حرامهاى شرعى مىباشد كه بايد از آنها اجتناب شود؛ مؤلف شش روايت در اين زمينه ذكر كرده است. | باب بعدى در ادويه نافعه مىباشد كه به مسائلى چون حجامت، نوره، حقنه و... اشاره شده است. سومين باب بخش طب در صدد بيان جواز مداوا با هر گونه دوايى است كه براى نجات مريض انجام مىشود. تنها محدوديت افراد در مداواى مريضها حرامهاى شرعى مىباشد كه بايد از آنها اجتناب شود؛ مؤلف شش روايت در اين زمينه ذكر كرده است. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
ابواب نوادر كليّات: | ابواب نوادر كليّات: | ||
نوادر كليات نام آخرين بخش كتاب است كه داراى صد و سى و هشت باب مىباشد. در اولين باب اين قسمت عدهاى از انسانها كه متعلق به چند طايفه مختلف مىباشند، داراى حد اقل خير و نيكى معرفى شدهاند. برخى از علائم مربوط به نژاد برخى، مربوط به اشكال ظاهرى و برخى ديگر مربوط به حرفهها مىباشند. باب بعدى كه تنها يك روايت دارد در صدد بيان اين معنا است كه هر كدام از اهل بيت( | نوادر كليات نام آخرين بخش كتاب است كه داراى صد و سى و هشت باب مىباشد. در اولين باب اين قسمت عدهاى از انسانها كه متعلق به چند طايفه مختلف مىباشند، داراى حد اقل خير و نيكى معرفى شدهاند. برخى از علائم مربوط به نژاد برخى، مربوط به اشكال ظاهرى و برخى ديگر مربوط به حرفهها مىباشند. باب بعدى كه تنها يك روايت دارد در صدد بيان اين معنا است كه هر كدام از اهل بيت(عليهمالسلام) در روز قيامت حجّتى دارند كه بدان احتجاج خواهند كرد. باب سوم چند صفت مانند حسد و وسوسه را نام مىبرد كه غالب مردم مگر افراد نادر داراى آنها مىباشند. | ||
ابواب ديگرى در مورد باد، باران، فطرت، استحباب بسم اللّه گفتن در شروع هر كار، عدم وجود اسراف در چيزى كه صلاح بدن است، كفاره گناهان بودن مرضها، وجوب رضا به قضاى الهى و... آمده است. | ابواب ديگرى در مورد باد، باران، فطرت، استحباب بسم اللّه گفتن در شروع هر كار، عدم وجود اسراف در چيزى كه صلاح بدن است، كفاره گناهان بودن مرضها، وجوب رضا به قضاى الهى و... آمده است. |
ویرایش