پرش به محتوا

حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'امير المؤمنين' به 'اميرالمؤمنين'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'امير المؤمنين' به 'اميرالمؤمنين')
خط ۷۳: خط ۷۳:
در بدايت حال كه رياضت مى‌كشيد، در اطراف ميهنه يك رباط كهنه‌اى بود كه هر شب آنجا مى‌رفت و تا صبح عبادت مى‌كرد. ابوسعيد، خود مى‌گويد: «من هر چه در كتاب‌ها ديدم و از مشايخ و ثقات درباره عبادت پيامبران و فرشتگان شنيدم، همه آن‌ها را به جاى آوردم».
در بدايت حال كه رياضت مى‌كشيد، در اطراف ميهنه يك رباط كهنه‌اى بود كه هر شب آنجا مى‌رفت و تا صبح عبادت مى‌كرد. ابوسعيد، خود مى‌گويد: «من هر چه در كتاب‌ها ديدم و از مشايخ و ثقات درباره عبادت پيامبران و فرشتگان شنيدم، همه آن‌ها را به جاى آوردم».


باب سوم، در اظهار كرامات وى: ابوذر روايت مى‌كند كه يك روز رسول اكرم(ص) مرا فرستاد و فرمود: «امير المؤمنين، على را بخوان» و من به در خانه وى رفتم و صدا زدم. هيچ‌كس جواب نداد، ولى صداى دستاسى مى‌آمد. زير در را نگاه كردم، ديدم دستاسى مى‌گردد، ولى هيچ‌كس آنجا نبود. بار ديگر صدا زدم، على(ع) از خانه بيرون آمد. گفتم: رسول خدا تو را مى‌خواند. وى نزد رسول خدا رفت و رسول خدا با وى سخنى گفت كه من فهم نكردم. على(ع) رفت و رسول خدا در من نگريست و من نيز در وى مى‌نگريستم. پيامبر فرمود: يا ابا ذر! چه مى‌نگرى؟ گفتم: در سراى امير المؤمنين دستاسى مى‌گشت بدون آنكه كسى باشد و من در تعجب بودم. حضرت فرمود: خداوند را فرشتگانى است كه در زمين مى‌گردند و خداوند متعال ايشان را براى معونت آل من و امت من موكل كرده است.
باب سوم، در اظهار كرامات وى: ابوذر روايت مى‌كند كه يك روز رسول اكرم(ص) مرا فرستاد و فرمود: «اميرالمؤمنين، على را بخوان» و من به در خانه وى رفتم و صدا زدم. هيچ‌كس جواب نداد، ولى صداى دستاسى مى‌آمد. زير در را نگاه كردم، ديدم دستاسى مى‌گردد، ولى هيچ‌كس آنجا نبود. بار ديگر صدا زدم، على(ع) از خانه بيرون آمد. گفتم: رسول خدا تو را مى‌خواند. وى نزد رسول خدا رفت و رسول خدا با وى سخنى گفت كه من فهم نكردم. على(ع) رفت و رسول خدا در من نگريست و من نيز در وى مى‌نگريستم. پيامبر فرمود: يا ابا ذر! چه مى‌نگرى؟ گفتم: در سراى اميرالمؤمنين دستاسى مى‌گشت بدون آنكه كسى باشد و من در تعجب بودم. حضرت فرمود: خداوند را فرشتگانى است كه در زمين مى‌گردند و خداوند متعال ايشان را براى معونت آل من و امت من موكل كرده است.


مؤلف بيان مى‌كند كه اصحاب عقل و شرع كه قدم متابعت بر جاده سنت نبوى دارند، اين حديث را انكار نمى‌كنند، بلكه به آن اعتقاد راسخ نيز دارند، ولى اهل اعتزال و اهوائى ضلالت و فريقى از اصحاب بدعت اين معنى را انكار كرده و آن را مختص انبياء مى‌دانند كه به‌صورت الهام و سفارت جبرئيل خبردار مى‌شدند، ولى بر غير انبياء روا نمى‌دانند. علت انكار آنها از يك طرف، عدم تبعيت از اخبار رسول است و از طرف ديگر آنكه عقل آنها در بوته براهين، تهذيب نيافته و روح ايشان به مجاهدت و رياضت، از كدورت نفس نجات نيافته و دل ايشان از زنگار وسواس و هواجس و ظلمات غفلت خالى نگشته است.
مؤلف بيان مى‌كند كه اصحاب عقل و شرع كه قدم متابعت بر جاده سنت نبوى دارند، اين حديث را انكار نمى‌كنند، بلكه به آن اعتقاد راسخ نيز دارند، ولى اهل اعتزال و اهوائى ضلالت و فريقى از اصحاب بدعت اين معنى را انكار كرده و آن را مختص انبياء مى‌دانند كه به‌صورت الهام و سفارت جبرئيل خبردار مى‌شدند، ولى بر غير انبياء روا نمى‌دانند. علت انكار آنها از يك طرف، عدم تبعيت از اخبار رسول است و از طرف ديگر آنكه عقل آنها در بوته براهين، تهذيب نيافته و روح ايشان به مجاهدت و رياضت، از كدورت نفس نجات نيافته و دل ايشان از زنگار وسواس و هواجس و ظلمات غفلت خالى نگشته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش