پرش به محتوا

حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR11007J1.jpg|بندانگشتی|حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر]]
| تصویر =NUR11007J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر
|+ |
| عنوان‌های دیگر =
|-
| پدیدآوران =  
! نام کتاب!! data-type='bookName'|حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر
[[ابوروح، لطف‌الله بن ابی‌سعید]] (نویسنده)
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|
|-
|پدیدآورندگان
|data-type='authors'|[[ابوروح، لطف الله بن ابیسعید]] (نويسنده)


[[شفیعی کدکنی، محمدرضا]] (تصحيح و تنظيم)
[[شفیعی کدکنی، محمدرضا]] (تصحيح و تنظيم)
|-
| زبان =فارسی
|زبان  
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏278‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏الف‎‏2
|data-type='language'|فارسی
| موضوع =
|-
ابوسعید ابوالخیر، 357 - 440ق. - سرگذشت‌نامه
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏278‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏الف‎‏2
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|ابوسعید ابوالخیر، 357 - 440ق. - سرگذشت نامه


تصوف
تصوف
|-
| ناشر =
|ناشر  
سخن
|data-type='publisher'|سخن
| مکان نشر =تهران - ایران
|-
| سال نشر = 1384 ش  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|تهران - ایران
|-
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| 1384 هـ.ش  
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE11007AUTOMATIONCODE
|}
</div>


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11007AUTOMATIONCODE
| چاپ =6
| شابک =964-372-127-2
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11007
| کتابخوان همراه نور =11007
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}


== معرفى اجمالى ==
'''حالات و سخنان ابوسعيد ابوالخير'''، به زبان فارسى، تأليف [[ابوروح، لطف‌الله بن ابی‌سعید|ابوروح، لطف‌الله بن ابى سعيد]] است.
'''حالات و سخنان ابوسعيد ابوالخير'''، به زبان فارسى، تأليف ابوروح، لطف الله بن ابى سعيد است.


مؤلف، از آنجايى كه علاقه شديدى به آثار و انفاس متبركه بوسعيد داشته، بر اساس تقاضاى مريدان، دست به قلم برده و در حالات و سخنان ابوسعيد، مطالبى را به رشته تحرير درآورده كه حاصل همه آنها كتاب حاضر است.
مؤلف، از آنجايى كه علاقه شديدى به آثار و انفاس متبرکه بوسعيد داشته، بر اساس تقاضاى مريدان، دست به قلم برده و در حالات و سخنان ابوسعيد، مطالبى را به رشته تحرير درآورده كه حاصل همه آنها كتاب حاضر است.


== ساختار ==
== ساختار ==
كتاب، مشتمل بر يك خطبه و پنج باب است. مؤلف در طليعه هر باب، روايتى را از پيامبر اكرم(ص) نقل مى‌كند تا مردم بدانند كه طريقت، مخالف شريعت نيست.
كتاب، مشتمل بر يك خطبه و پنج باب است. مؤلف در طليعه هر باب، روايتى را از پيامبر اكرم(ص) نقل مى‌كند تا مردم بدانند كه طريقت، مخالف شريعت نيست.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
مؤلف در خطبه كتاب، نخست، روايتى را از پيامبر گرامى اسلام(ص) نقل مى‌كند كه فرمود: «ان فى جسد ابن آدم لمضغة اذا صلحت صلح بها سائر الجسد و اذا فسدت فسد بها سائر الجسد الا و هى القلب». وى بيان مى‌كند كه اصل همه سعادت‌ها و كيمياء همه دولت‌ها در گوهر آدمى است و از مكونات هر چه هست، تَبع وجود آدمى است و انسان در حقيقت نقطه دايره موجودات است و غرض حضرت حق از ايجاد موجودات، طاعت و عبادت است. هر كس در اين معنى كامل‌تر باشد، قرب وى به درگاه حق زيادتر است.
مؤلف در خطبه كتاب، نخست، روايتى را از پيامبر گرامى اسلام(ص) نقل مى‌كند كه فرمود: «ان فى جسد ابن آدم لمضغة اذا صلحت صلح بها سائر الجسد و اذا فسدت فسد بها سائر الجسد الا و هى القلب». وى بيان مى‌كند كه اصل همه سعادت‌ها و كيمياء همه دولت‌ها در گوهر آدمى است و از مكونات هر چه هست، تَبع وجود آدمى است و انسان در حقيقت نقطه دايره موجودات است و غرض حضرت حق از ايجاد موجودات، طاعت و عبادت است. هر كس در اين معنى كامل‌تر باشد، قرب وى به درگاه حق زيادتر است.


خط ۷۳: خط ۵۷:
در بدايت حال كه رياضت مى‌كشيد، در اطراف ميهنه يك رباط كهنه‌اى بود كه هر شب آنجا مى‌رفت و تا صبح عبادت مى‌كرد. ابوسعيد، خود مى‌گويد: «من هر چه در كتاب‌ها ديدم و از مشايخ و ثقات درباره عبادت پيامبران و فرشتگان شنيدم، همه آن‌ها را به جاى آوردم».
در بدايت حال كه رياضت مى‌كشيد، در اطراف ميهنه يك رباط كهنه‌اى بود كه هر شب آنجا مى‌رفت و تا صبح عبادت مى‌كرد. ابوسعيد، خود مى‌گويد: «من هر چه در كتاب‌ها ديدم و از مشايخ و ثقات درباره عبادت پيامبران و فرشتگان شنيدم، همه آن‌ها را به جاى آوردم».


باب سوم، در اظهار كرامات وى: ابوذر روايت مى‌كند كه يك روز رسول اكرم(ص) مرا فرستاد و فرمود: «امير المؤمنين، على را بخوان» و من به در خانه وى رفتم و صدا زدم. هيچ‌كس جواب نداد، ولى صداى دستاسى مى‌آمد. زير در را نگاه كردم، ديدم دستاسى مى‌گردد، ولى هيچ‌كس آنجا نبود. بار ديگر صدا زدم، على(ع) از خانه بيرون آمد. گفتم: رسول خدا تو را مى‌خواند. وى نزد رسول خدا رفت و رسول خدا با وى سخنى گفت كه من فهم نكردم. على(ع) رفت و رسول خدا در من نگريست و من نيز در وى مى‌نگريستم. پيامبر فرمود: يا ابا ذر! چه مى‌نگرى؟ گفتم: در سراى امير المؤمنين دستاسى مى‌گشت بدون آنكه كسى باشد و من در تعجب بودم. حضرت فرمود: خداوند را فرشتگانى است كه در زمين مى‌گردند و خداوند متعال ايشان را براى معونت آل من و امت من موكل كرده است.
باب سوم، در اظهار كرامات وى: ابوذر روايت مى‌كند كه يك روز رسول اكرم(ص) مرا فرستاد و فرمود: «اميرالمؤمنين، على را بخوان» و من به در خانه وى رفتم و صدا زدم. هيچ‌كس جواب نداد، ولى صداى دستاسى مى‌آمد. زير در را نگاه كردم، ديدم دستاسى مى‌گردد، ولى هيچ‌كس آنجا نبود. بار ديگر صدا زدم، على(ع) از خانه بيرون آمد. گفتم: رسول خدا تو را مى‌خواند. وى نزد رسول خدا رفت و رسول خدا با وى سخنى گفت كه من فهم نكردم. على(ع) رفت و رسول خدا در من نگريست و من نيز در وى مى‌نگريستم. پيامبر فرمود: يا ابا ذر! چه مى‌نگرى؟ گفتم: در سراى اميرالمؤمنين دستاسى مى‌گشت بدون آنكه كسى باشد و من در تعجب بودم. حضرت فرمود: خداوند را فرشتگانى است كه در زمين مى‌گردند و خداوند متعال ايشان را براى معونت آل من و امت من موكل كرده است.


مؤلف بيان مى‌كند كه اصحاب عقل و شرع كه قدم متابعت بر جاده سنت نبوى دارند، اين حديث را انكار نمى‌كنند، بلكه به آن اعتقاد راسخ نيز دارند، ولى اهل اعتزال و اهوائى ضلالت و فريقى از اصحاب بدعت اين معنى را انكار كرده و آن را مختص انبياء مى‌دانند كه به‌صورت الهام و سفارت جبرئيل خبردار مى‌شدند، ولى بر غير انبياء روا نمى‌دانند. علت انكار آنها از يك طرف، عدم تبعيت از اخبار رسول است و از طرف ديگر آنكه عقل آنها در بوته براهين، تهذيب نيافته و روح ايشان به مجاهدت و رياضت، از كدورت نفس نجات نيافته و دل ايشان از زنگار وسواس و هواجس و ظلمات غفلت خالى نگشته است.
مؤلف بيان مى‌كند كه اصحاب عقل و شرع كه قدم متابعت بر جاده سنت نبوى دارند، اين حديث را انكار نمى‌كنند، بلكه به آن اعتقاد راسخ نيز دارند، ولى اهل اعتزال و اهوائى ضلالت و فريقى از اصحاب بدعت اين معنى را انكار كرده و آن را مختص انبياء مى‌دانند كه به‌صورت الهام و سفارت جبرئيل خبردار مى‌شدند، ولى بر غير انبياء روا نمى‌دانند. علت انكار آنها از يك طرف، عدم تبعيت از اخبار رسول است و از طرف ديگر آنكه عقل آنها در بوته براهین، تهذيب نيافته و روح ايشان به مجاهدت و رياضت، از كدورت نفس نجات نيافته و دل ايشان از زنگار وسواس و هواجس و ظلمات غفلت خالى نگشته است.


مؤلف در ادامه، به ده حكايت اشاره كرده كه بيان‌گر كرامات شيخ است.
مؤلف در ادامه، به ده حكايت اشاره كرده كه بيان‌گر كرامات شيخ است.
خط ۸۳: خط ۶۷:
يك روز شيخ در بالاى منبر فرمود: «لا يجد السلامة احد حتى يكون فى التدبير كاهل القبور»؛ يعنى سلامت در بى‌اختيارى است. به نظر شيخ هر دلى كه در وى از حق تعالى سرى نيست، از آن است كه در آن اخلاصى نيست و وى را هيچ خلاصى نيست.
يك روز شيخ در بالاى منبر فرمود: «لا يجد السلامة احد حتى يكون فى التدبير كاهل القبور»؛ يعنى سلامت در بى‌اختيارى است. به نظر شيخ هر دلى كه در وى از حق تعالى سرى نيست، از آن است كه در آن اخلاصى نيست و وى را هيچ خلاصى نيست.


گفتند: اخلاص چيست؟ گفت: سرى است از اسرار حق در دل بنده كه نظر پاك حق بدان سرست و مدد آن سر از نظر پاك سبحان است و آن مدد، رقيب آن سر است و موحد كه موحد است، بدان سر است و آن سر، لطيفه‌اى است از الطاف حق.
گفتند: اخلاص چيست؟ گفت: سرى است از اسرار حق در دل بنده كه نظر پاک حق بدان سرست و مدد آن سر از نظر پاک سبحان است و آن مدد، رقيب آن سر است و موحد كه موحد است، بدان سر است و آن سر، لطيفه‌اى است از الطاف حق.


وقتى درويشى از شيخ سؤال مى‌كند كه فتوت چيست؟ شيخ در جواب مى‌گويد كه صاحب همتى بايد تا با وى حديث فتوت توان گفت. با صاحب منيت حديث نتوان كرد.
وقتى درويشى از شيخ سؤال مى‌كند كه فتوت چيست؟ شيخ در جواب مى‌گويد كه صاحب همتى بايد تا با وى حديث فتوت توان گفت. با صاحب منيت حديث نتوان كرد.
خط ۹۱: خط ۷۵:
شيخ در آخرين مجلس رو به جمع كرد و گفت: اگر فردا از شما سؤال كردند كه شما چه كسانى هستيد؟ شما در جواب نگوييد مؤمنانيم، صوفيانيم، مسلمانيم، چون هر چه بگوييد از شما حجت و دليل طلب مى‌كنند و شما عاجز مى‌شويد. بگوييد ما كهترانيم و مهتران ما در پيشند. ما را به نزد مهتران ببريد كه جواب كهتر بر مهتر باشد، پس جهد كنيد تا مهتران خود را دريابيد كه شما را نجات دهند.
شيخ در آخرين مجلس رو به جمع كرد و گفت: اگر فردا از شما سؤال كردند كه شما چه كسانى هستيد؟ شما در جواب نگوييد مؤمنانيم، صوفيانيم، مسلمانيم، چون هر چه بگوييد از شما حجت و دليل طلب مى‌كنند و شما عاجز مى‌شويد. بگوييد ما كهترانيم و مهتران ما در پيشند. ما را به نزد مهتران ببريد كه جواب كهتر بر مهتر باشد، پس جهد كنيد تا مهتران خود را دريابيد كه شما را نجات دهند.


مؤلف بعد از ذكر وصاياى وفات شيخ، به ذكر حكايت‌هاى مختلف مى‌پردازد. وى هم‌چنين مكاتبات بوسعيد و [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را در اين كتاب مى‌آورد كه شايان توجه است، چون بو على با عظمت زيادى از شيخ ياد مى‌كند كه بيان‌گر موقعيت و عظمت عرفانى شيخ است.
مؤلف بعد از ذكر وصاياى وفات شيخ، به ذكر حكايت‌هاى مختلف مى‌پردازد. وى هم‌چنين مكاتبات بوسعيد و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را در اين كتاب مى‌آورد كه شايان توجه است، چون بوعلى با عظمت زيادى از شيخ ياد مى‌كند كه بيان‌گر موقعيت و عظمت عرفانى شيخ است.


اين كتاب، به لحاظ اطلاعات تاريخى و عرفانى و ادبى از اهم كتب موجود در زبان فارسى به شمار مى‌آيد و سند معتبرى است از احوال و اقوال عده‌اى از مشايخ تصوف كه قديم‌تر از اين كتاب، سندى درباره آنها كمتر مى‌توان يافت و در برخى از موارد شايد ارزش آن منحصربه‌فرد باشد، مانند آنچه در باب نساج بخارايى در آن آمده و تا حدودى زندگى و محيط عصر او را معرفى مى‌كند.
اين كتاب، به لحاظ اطلاعات تاريخى و عرفانى و ادبى از اهم كتب موجود در زبان فارسى به شمار مى‌آيد و سند معتبرى است از احوال و اقوال عده‌اى از مشايخ تصوف كه قديم‌تر از اين كتاب، سندى درباره آنها كمتر مى‌توان يافت و در برخى از موارد شايد ارزش آن منحصربه‌فرد باشد، مانند آنچه در باب نساج بخارايى در آن آمده و تا حدودى زندگى و محيط عصر او را معرفى مى‌كند.
خط ۹۷: خط ۸۱:
اين كتاب به لحاظ اشتمال بر منقولاتى از مقالات كهن‌تر بوسعيد، آثارى از نيمه اول قرن پنجم را هم مى‌توان در آن يافت. شايد بتوان اين كتاب را در رديف كتاب‌هاى قرن چهارم به حساب آورد، چرا كه سنت صوفيان و مؤلفان كتاب‌هاى صوفيه همواره بر آن بوده است كه حالات و سخنان مشايخ خويش را با همان عبارات اصلى عيناً نقل كنند و آنچه بوسعيد درباره مشايخ خويش و ديگران در اين كتاب آورده است، مرتبط با قرن چهارم نيز هست.
اين كتاب به لحاظ اشتمال بر منقولاتى از مقالات كهن‌تر بوسعيد، آثارى از نيمه اول قرن پنجم را هم مى‌توان در آن يافت. شايد بتوان اين كتاب را در رديف كتاب‌هاى قرن چهارم به حساب آورد، چرا كه سنت صوفيان و مؤلفان كتاب‌هاى صوفيه همواره بر آن بوده است كه حالات و سخنان مشايخ خويش را با همان عبارات اصلى عيناً نقل كنند و آنچه بوسعيد درباره مشايخ خويش و ديگران در اين كتاب آورده است، مرتبط با قرن چهارم نيز هست.


اين كتاب به لحاظ اعتبار تاريخى از «اسرار التوحيد» قابل اعتمادتر است؛ مثلا قضيه‌ى ديدار ابوسعيد و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به روايت مؤلف اين كتاب در ميهنه بوده است و به روايت صاحب «اسرار التوحيد» در نيشابور؛ در حالى كه اسناد تاريخى نشان مى‌دهد كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] هرگز به نيشابور وارد نشده است.
اين كتاب به لحاظ اعتبار تاريخى از «اسرار التوحيد» قابل اعتمادتر است؛ مثلاًقضيه‌ى ديدار ابوسعيد و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به روايت مؤلف اين كتاب در ميهنه بوده است و به روايت صاحب «اسرار التوحيد» در نيشابور؛ در حالى كه اسناد تاريخى نشان مى‌دهد كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] هرگز به نيشابور وارد نشده است.


شايان توجه اينكه با تأمل در عبارات مؤلف مى‌توان تسلط او را بر زبان فارسى و عربى به‌خوبى دريافت و اين چيره‌دستى وى بيشتر در ترجمه‌هايى كه از عبارات عربى در كتاب خويش به دست داده، به‌خوبى آشكار است. شيوه ترجمه او، نمونه‌ى عالى دقت و زيبايى در نقل عبارات عربى به فارسى است.
شايان توجه اينكه با تأمل در عبارات مؤلف مى‌توان تسلط او را بر زبان فارسى و عربى به‌خوبى دريافت و اين چيره‌دستى وى بيشتر در ترجمه‌هايى كه از عبارات عربى در كتاب خويش به دست داده، به‌خوبى آشكار است. شيوه ترجمه او، نمونه‌ى عالى دقت و زيبايى در نقل عبارات عربى به فارسى است.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
كتاب، توسط استاد [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|شفيعى كدكنى]]، تحقيق و تصحيح شده است. وى در زير عنوان «در چاپ ششم»، از اصلاحات و افزوده‌هايى كه در چاپ ششم كتاب صورت گرفته است، سخن گفته و در پيش‌گفتار از اهميت اين كتاب و كتب شبيه آن و ماجراى چاپ كتاب مزبور، سخن به ميان آورده و در مقدمه درباره مؤلف و كتاب وى و چاپ ششم آن و توضيحات و تعليقات و بعضى خصوصيات رسم الخطى نسخه اساس و... بحث كرده است.
كتاب، توسط استاد [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|شفيعى كدكنى]]، تحقيق و تصحيح شده است. وى در زير عنوان «در چاپ ششم»، از اصلاحات و افزوده‌هايى كه در چاپ ششم كتاب صورت گرفته است، سخن گفته و در پيش‌گفتار از اهميت اين كتاب و كتب شبيه آن و ماجراى چاپ كتاب مزبور، سخن به ميان آورده و در مقدمه درباره مؤلف و كتاب وى و چاپ ششم آن و توضيحات و تعليقات و بعضى خصوصيات رسم الخطى نسخه اساس و... بحث كرده است.


فهرست محتويات، در آغاز كتاب و «چند يادداشت»(درباره توضيح برخى از واژه‌ها و تركيبات و...)، «فهرست‌ها»(شامل فهرست آيات قرآنى، فهرست توضيحى احاديث و اقوال مشايخ و امثال، فهرست توضيحى اعلام تاريخى، فهرست توضيحى اعلام اماكن، فهرست الفبايى اشعار، فهرست فرق و جماعات، فهرست مطالب متن كتاب، واژه‌نامه‌ها و فهرست تطبيقى اسرار التوحيد و حالات و سخنان) و «مشخصات منابع و مراجع» در پايان آن ذكر شده است.
فهرست محتويات، در آغاز كتاب و «چند يادداشت»(درباره توضيح برخى از واژه‌ها و تركيبات و...)، «فهرست‌ها»(شامل فهرست آيات قرآنى، فهرست توضيحى احاديث و اقوال مشايخ و امثال، فهرست توضيحى اعلام تاريخى، فهرست توضيحى اعلام اماكن، فهرست الفبايى اشعار، فهرست فرق و جماعات، فهرست مطالب متن كتاب، واژه‌نامه‌ها و فهرست تطبيقى اسرار التوحيد و حالات و سخنان) و «مشخصات منابع و مراجع» در پايان آن ذكر شده است.
 
==وابسته‌ها==
 
{{وابسته‌ها}}
== پیوندها ==


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]