پرش به محتوا

ابن اعرابی، ابوعبدالله محمد بن زیاد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'ابن انبارى' به 'ابن انبارى ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۲: خط ۴۲:
وى به رغم شهرتى كه كسب كرد، هرگز نتوانست به دستگاه خلافت يا اميران بزرگ روزگار راه يابد. از ديگر روابط اجتماعى او نيز چندان اطلاعى به دست نيست و چند روايت موجود هم بسيار پراكنده و نامرتبطند: يك بار به دربار مأمون رفت و خليفه آداب دانى او را ستود و يك بار در محفل الواثق حاضر شد، اما روابط او با دو تن ديگر از بزرگ‌ترين راويان زمان، يعنى اصمعى و ابوعبيدة معمر بن مثنى شگفت است. اصمعى نيز به خانه سعيد بن سلم كه پسرش فضل، شاگرد ابن اعرابى بود، رفت و آمد داشت و گويى رقابت ميان دو مدرس به كدورت انجاميد؛ زيرا وى در وهله اول اصمعى و سپس ابوعبيده را از دانش بى‌بهره مى‌خواند.
وى به رغم شهرتى كه كسب كرد، هرگز نتوانست به دستگاه خلافت يا اميران بزرگ روزگار راه يابد. از ديگر روابط اجتماعى او نيز چندان اطلاعى به دست نيست و چند روايت موجود هم بسيار پراكنده و نامرتبطند: يك بار به دربار مأمون رفت و خليفه آداب دانى او را ستود و يك بار در محفل الواثق حاضر شد، اما روابط او با دو تن ديگر از بزرگ‌ترين راويان زمان، يعنى اصمعى و ابوعبيدة معمر بن مثنى شگفت است. اصمعى نيز به خانه سعيد بن سلم كه پسرش فضل، شاگرد ابن اعرابى بود، رفت و آمد داشت و گويى رقابت ميان دو مدرس به كدورت انجاميد؛ زيرا وى در وهله اول اصمعى و سپس ابوعبيده را از دانش بى‌بهره مى‌خواند.


اما ابن اعرابى خود نيز از گزند انتقادهاى تند در امان نماند و هر چند كه همه به تقليد از ازهرى وى را پارسا و راستگو خوانده‌اند و برخى چون [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] وى را ثقه نيز دانسته‌اند، در عوض ابونصر باهلى او را كذاب مى‌خواند و به او نسبت «تزيّد» (افزودن جعليات به روايات) مى‌داد.
اما ابن اعرابى خود نيز از گزند انتقادهاى تند در امان نماند و هر چند كه همه به تقليد از ازهرى وى را پارسا و راستگو خوانده‌اند و برخى چون [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] وى را ثقه نيز دانسته‌اند، در عوض ابونصر باهلى او را كذاب مى‌خواند و به او نسبت «تزيّد» (افزودن جعليات به روايات) مى‌داد.


دو روايت ديگر درباره او نقل شده كه گويا متناقضند: در روايت زبيدى آمده است كه وى به کتابهايش علاقه بسيار داشت و غالباً در ميان آن‌ها به خلوت مى‌نشست. روايت دوم كه از [[خطيب بغدادى]] آغاز شده، چنين است كه چون خواستند کتاب‌هاى او را پس از مرگ خريدارى كنند، چيزى جز اوراقى پراكنده نيافتند. علاوه بر اين، ثعلب نيز در روايتى كه از مجلس درس او نقل كرده، اشاره مى‌كند كه طى 10 و اندى سال درس در خدمت او، هرگز کتابى به دستش نديده است. يعنى وى نيز مانند بسيارى ديگر بر حافظه اتكاء داشته است نه کتاب.
دو روايت ديگر درباره او نقل شده كه گويا متناقضند: در روايت زبيدى آمده است كه وى به کتابهايش علاقه بسيار داشت و غالباً در ميان آن‌ها به خلوت مى‌نشست. روايت دوم كه از [[خطيب بغدادى]] آغاز شده، چنين است كه چون خواستند کتاب‌هاى او را پس از مرگ خريدارى كنند، چيزى جز اوراقى پراكنده نيافتند. علاوه بر اين، ثعلب نيز در روايتى كه از مجلس درس او نقل كرده، اشاره مى‌كند كه طى 10 و اندى سال درس در خدمت او، هرگز کتابى به دستش نديده است. يعنى وى نيز مانند بسيارى ديگر بر حافظه اتكاء داشته است نه کتاب.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش