پرش به محتوا

جامی، عبدالرحمن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '»ا' به '» ا'
جز (جایگزینی متن - ' / نوع اثر: کتاب / نقش: سراينده' به '')
جز (جایگزینی متن - '»ا' به '» ا')
خط ۴۳: خط ۴۳:
در مورد تبحر جامى در هيأت و نجوم [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]]  راجع به على قوشچى (ف 879)، كه خود از بزرگان متأخر علم نجوم و مأمور تشكيل رصدخانه الغ‌بيگ در سمرقند بود و زيج الغ بيگ را به پايان رساند،چنين مى‌نويسد:مدتى قوشچى را «مسئله‌اى مشكل بوده است در علم هيأت...و از هيچ محل مشكل وى حل نمى‌گشته، تا آنكه اتفاقا به شرف صحبت حضرت ايشان (يعنى جامى)رسيده است و از ايشان استفسار نموده، و ايشان حل مشكل وى كرده است».
در مورد تبحر جامى در هيأت و نجوم [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]]  راجع به على قوشچى (ف 879)، كه خود از بزرگان متأخر علم نجوم و مأمور تشكيل رصدخانه الغ‌بيگ در سمرقند بود و زيج الغ بيگ را به پايان رساند،چنين مى‌نويسد:مدتى قوشچى را «مسئله‌اى مشكل بوده است در علم هيأت...و از هيچ محل مشكل وى حل نمى‌گشته، تا آنكه اتفاقا به شرف صحبت حضرت ايشان (يعنى جامى)رسيده است و از ايشان استفسار نموده، و ايشان حل مشكل وى كرده است».


لارى قدرت قوه عقلى و تعمق جامى در علوم متعدد را معلول انتساب او به طريقه صوفيه نقشبنديه مى‌داند، كه آن «ممد تعقل و مقوى قوت مدركه»او بوده است. شك نيست كه براى درك مقام علمى و شعرى جامى فهم اين نسبت در درجه اول اهميت است.خود جامى نيز اين نسبت را در زندگى و افكار خويش كاملا مؤثر مى‌دانست.تصوف از نظر او حقيقت اسلام بود، و از پرتو سير و سلوك صوفيانه بود كه به اعلا مراحل عرفان نظرى و عملى رسيده بود.مقصود از «عملى»اين است كه عرفان او فقط «علمى» و نظرى نبود، بلكه به حقايق اسلام از طريق ذوق نيز پى برده بود.حقيقت اسلام توحيد است، و توحيد براى اينكه در وجود انسان تحقق يابد نمى‌تواند ذهنى بماند، بلكه بايد در دل سالك سرايت كند.به قول جامى،«فرق است ميان يكتا گفتن و يكتا بودن»، و او خود بدون شك به مرحله «يكتا بودن» رسيده بود،چنانكه [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]]  در ضمن شرح حال او مكرر به اين نكته اشاره كرده است.
لارى قدرت قوه عقلى و تعمق جامى در علوم متعدد را معلول انتساب او به طريقه صوفيه نقشبنديه مى‌داند، كه آن «ممد تعقل و مقوى قوت مدركه» او بوده است. شك نيست كه براى درك مقام علمى و شعرى جامى فهم اين نسبت در درجه اول اهميت است.خود جامى نيز اين نسبت را در زندگى و افكار خويش كاملا مؤثر مى‌دانست.تصوف از نظر او حقيقت اسلام بود، و از پرتو سير و سلوك صوفيانه بود كه به اعلا مراحل عرفان نظرى و عملى رسيده بود.مقصود از «عملى» اين است كه عرفان او فقط «علمى» و نظرى نبود، بلكه به حقايق اسلام از طريق ذوق نيز پى برده بود.حقيقت اسلام توحيد است، و توحيد براى اينكه در وجود انسان تحقق يابد نمى‌تواند ذهنى بماند، بلكه بايد در دل سالك سرايت كند.به قول جامى،«فرق است ميان يكتا گفتن و يكتا بودن»، و او خود بدون شك به مرحله «يكتا بودن» رسيده بود،چنانكه [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]]  در ضمن شرح حال او مكرر به اين نكته اشاره كرده است.


استغراق و استهلاك جامى در حقيقت دين و عرفان ناچار در تمام آثار او متجلى شده است،چنانكه [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]]  نقل مى‌كند كه جامى درباره خود گفته است، «سر وحدت و معنى توحيد چنان غالب شده است كه دفع وى را از خود نمى‌دانيم، و در اين هيچ اختيارى نيست.هيچ چيز قبل از اين معنى در خاطر نيايد.اين معنى پيش همه گرفته است.«ما رأيت شيئا الا و رأيت الله قبله.» پس از نظر عملى و ذوقى جامى مظهر مقام فناء و بقاء بود،زيرا خود به اين مرحله از سير و سلوك رسيده بود؛ و از نظر عقيده و رأى چون تابع مكتب شيخ اكبر بود، ناچار مقام وصال خود را به شيوه اين مكتب بيان مى‌كرد.
استغراق و استهلاك جامى در حقيقت دين و عرفان ناچار در تمام آثار او متجلى شده است،چنانكه [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]]  نقل مى‌كند كه جامى درباره خود گفته است، «سر وحدت و معنى توحيد چنان غالب شده است كه دفع وى را از خود نمى‌دانيم، و در اين هيچ اختيارى نيست.هيچ چيز قبل از اين معنى در خاطر نيايد.اين معنى پيش همه گرفته است.«ما رأيت شيئا الا و رأيت الله قبله.» پس از نظر عملى و ذوقى جامى مظهر مقام فناء و بقاء بود،زيرا خود به اين مرحله از سير و سلوك رسيده بود؛ و از نظر عقيده و رأى چون تابع مكتب شيخ اكبر بود، ناچار مقام وصال خود را به شيوه اين مكتب بيان مى‌كرد.
خط ۵۹: خط ۵۹:
از تحت عبارات ايشان به غايت مشكل بود.نذر كردم كه اگر اين باب مفتوح گردد (و توسط سير و سلوك مفتوح گشت)، مقاصد قوم بر وجهى بيان كرده شود كه مردم به سهولت فهم كنند».
از تحت عبارات ايشان به غايت مشكل بود.نذر كردم كه اگر اين باب مفتوح گردد (و توسط سير و سلوك مفتوح گشت)، مقاصد قوم بر وجهى بيان كرده شود كه مردم به سهولت فهم كنند».


برخوردارى از فيض و بركت معنوى جامى به استفاده از آثار او منحصر نبود. از مرشد خود اجازه بيعت و دستگيرى نيز داشت، و يا به قول متصوفه ايران به عنوان «شيخ»از طرف قطب تعيين شده بود.و با اينكه گفته است،«تحمل بار شيخى را ندارم»، گاهى مريدان را قبول مى‌كرد.[[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]]  حكايت سرسپردگى مريدى را، كه جامى او را تلقين ذكر كرده بود، نقل مى‌كند.«آن شخص...به فرموده ايشان مشغول گشته،فى الحال در وى اثر معهود اين طايفه به ظهور آمده...».و به قول لارى، «در اواخر حال ارباب طلب را طالب بودند.مى‌فرمودند كه دريغا، طالب يافت نيست. طالب بسياراند، اما طالب حظ نفس خود».
برخوردارى از فيض و بركت معنوى جامى به استفاده از آثار او منحصر نبود. از مرشد خود اجازه بيعت و دستگيرى نيز داشت، و يا به قول متصوفه ايران به عنوان «شيخ» از طرف قطب تعيين شده بود.و با اينكه گفته است،«تحمل بار شيخى را ندارم»، گاهى مريدان را قبول مى‌كرد.[[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]]  حكايت سرسپردگى مريدى را، كه جامى او را تلقين ذكر كرده بود، نقل مى‌كند.«آن شخص...به فرموده ايشان مشغول گشته،فى الحال در وى اثر معهود اين طايفه به ظهور آمده...».و به قول لارى، «در اواخر حال ارباب طلب را طالب بودند.مى‌فرمودند كه دريغا، طالب يافت نيست. طالب بسياراند، اما طالب حظ نفس خود».


در پايان اين مقال ذكر عقيده براون در خلاصه شرح حال و اهميت جامى مناسب بنظر مى‌رسد:
در پايان اين مقال ذكر عقيده براون در خلاصه شرح حال و اهميت جامى مناسب بنظر مى‌رسد:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش