پرش به محتوا

واژه‌های دخیل در قرآن مجید: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۴۹: خط ۴۹:




'''واژه‌هاى دخيل در قرآن'''، اثر [[جفری، آرتور|آرتور جفرى]]، تأليف و تحقيقى است در باره ريشه‌شناسى برخى از واژه‌ها و نام‌هايى كه در قرآن مجيد، به كار رفته و تحول صورى و معنائى آن‌ها از صورت اصلى تا شكل‌هاى قرآنى‌اشان كه از ديرباز، معرب؛ يعنى «عربى‌شده» يا دخيل؛ يعنى «واردشده» به زبان عربى از زبان‌هاى بيگانه خوانده شده‌اند <ref>مقدمه مترجم، ص 33</ref>
'''واژه‌هاى دخيل در قرآن'''، اثر [[جفری، آرتور|آرتور جفرى]]، تأليف و تحقيقى است در باره ريشه‌شناسى برخى از واژه‌ها و نام‌هايى كه در قرآن مجيد، به كار رفته و تحول صورى و معنائى آن‌ها از صورت اصلى تا شكل‌هاى قرآنى‌اشان كه از ديرباز، معرب؛ يعنى «عربى‌شده» يا دخيل؛ يعنى «واردشده» به زبان عربى از زبان‌هاى بيگانه خوانده شده‌اند<ref>مقدمه مترجم، ص 33</ref>


اصل كتاب، به زبان انگليسى بوده و قبل از سال 1960م (سال وفات نويسنده)، نوشته شده و در سال 1383ش، توسط فريدون بدره‌اى به فارسى ترجمه شده است.
اصل كتاب، به زبان انگليسى بوده و قبل از سال 1960م (سال وفات نويسنده)، نوشته شده و در سال 1383ش، توسط فريدون بدره‌اى به فارسى ترجمه شده است.
خط ۵۸: خط ۵۸:
كتاب با چهار مقدمه از ناشر، كاظم برگ‌نيسى، مترجم و نويسنده آغاز و مطالب به ترتيب حروف الفبا، تنظيم شده است.
كتاب با چهار مقدمه از ناشر، كاظم برگ‌نيسى، مترجم و نويسنده آغاز و مطالب به ترتيب حروف الفبا، تنظيم شده است.


نويسنده 323 واژه را به ترتيب الفبايى در كتاب خويش گردآورده است و بر پايه نوشته‌هاى لغت‌شناسان مسلمان و پژوهش‌هاى خاورشناسان در باره ريشه‌شناسى و معناى آن‌ها، بحث كرده است و حتى‌الامكان شواهدى از سنگ‌نبشته‌ها و شعر جاهلى به دست داده است. وى تا آنجا كه مى‌توانسته است، تاريخچه وام واژه‌ها و صورت‌هاى اصلى يا همزاد آن‌ها را در زبان‌هاى سريانى، آرامى، عبرى، حبشى، سبايى، يونانى، لاتينى، سومرى، اكدى، اوگاريتى، سانسكريت، پهلوى، اوستايى، ارمنى و... آورده است و اين همه را در فهرست چهارده صفحه‌اى پايان كتاب، گنجانده است كه متأسفانه در چاپ فارسى نيامده است <ref>مقدمه برگ‌نيسى، ص 21</ref>
نويسنده 323 واژه را به ترتيب الفبايى در كتاب خويش گردآورده است و بر پايه نوشته‌هاى لغت‌شناسان مسلمان و پژوهش‌هاى خاورشناسان در باره ريشه‌شناسى و معناى آن‌ها، بحث كرده است و حتى‌الامكان شواهدى از سنگ‌نبشته‌ها و شعر جاهلى به دست داده است. وى تا آنجا كه مى‌توانسته است، تاريخچه وام واژه‌ها و صورت‌هاى اصلى يا همزاد آن‌ها را در زبان‌هاى سريانى، آرامى، عبرى، حبشى، سبايى، يونانى، لاتينى، سومرى، اكدى، اوگاريتى، سانسكريت، پهلوى، اوستايى، ارمنى و... آورده است و اين همه را در فهرست چهارده صفحه‌اى پايان كتاب، گنجانده است كه متأسفانه در چاپ فارسى نيامده است<ref>مقدمه برگ‌نيسى، ص 21</ref>


در پايان كتاب، دو مقاله تحت عنوان «نگاهى به واژه‌هاى دخيل در قرآن مجيد» اثر محمدهادى مؤذن جامى و «نقد كتاب واژه‌هاى دخيل در قرآن مجيد» نوشته محمدحسين روحانى آمده كه به معرفى و نقد آن پرداخته‌اند.
در پايان كتاب، دو مقاله تحت عنوان «نگاهى به واژه‌هاى دخيل در قرآن مجيد» اثر محمدهادى مؤذن جامى و «نقد كتاب واژه‌هاى دخيل در قرآن مجيد» نوشته محمدحسين روحانى آمده كه به معرفى و نقد آن پرداخته‌اند.
خط ۶۵: خط ۶۵:




در مقدمه ناشر، ضمن نگاهى به پيشينه كتاب، انگيزه و چگونگى نشر بيان شده است <ref>مقدمه ناشر، ص 7</ref>
در مقدمه ناشر، ضمن نگاهى به پيشينه كتاب، انگيزه و چگونگى نشر بيان شده است<ref>مقدمه ناشر، ص 7</ref>


در مقدمه برگ‌نيسى، ابتدا شمه‌اى از احوال نويسنده آورده شده و سپس، ملاحظه‌اى كوتاه به ترجمه فارسى آن شده و در پايان نيز موضوع كتاب و روش‌هاى خاورشناسان مورد بررسى قرار گرفته است <ref>مقدمه برگ‌نيسى، ص 9</ref>
در مقدمه برگ‌نيسى، ابتدا شمه‌اى از احوال نويسنده آورده شده و سپس، ملاحظه‌اى كوتاه به ترجمه فارسى آن شده و در پايان نيز موضوع كتاب و روش‌هاى خاورشناسان مورد بررسى قرار گرفته است<ref>مقدمه برگ‌نيسى، ص 9</ref>


در مقدمه مترجم، روش كار نويسنده توضيح داده شده است <ref>مقدمه مترجم، ص 33</ref>
در مقدمه مترجم، روش كار نويسنده توضيح داده شده است<ref>مقدمه مترجم، ص 33</ref>


نويسنده در پيشگفتار خود، از چگونگى پيدايش زودهنگام مبحث واژه‌هاى دخيل در قرآن سخن گفته است و گزارشى فشرده و گويا از آراى فقيهان و دانشمندان و جدل‌هاى ايشان در اثبات يا انكار وجود واژه‌هاى غير عربى در قرآن و نيز رهيافت‌هاى لغت‌شناسان، به دست داده و منابع را معرفى كرده است <ref>مقدمه كاظم برگ‌نيسى، ص 20</ref>
نويسنده در پيشگفتار خود، از چگونگى پيدايش زودهنگام مبحث واژه‌هاى دخيل در قرآن سخن گفته است و گزارشى فشرده و گويا از آراى فقيهان و دانشمندان و جدل‌هاى ايشان در اثبات يا انكار وجود واژه‌هاى غير عربى در قرآن و نيز رهيافت‌هاى لغت‌شناسان، به دست داده و منابع را معرفى كرده است<ref>مقدمه كاظم برگ‌نيسى، ص 20</ref>


مؤلف، مجموعه واژه‌هائى كه در اين كتاب آمده را به سه گروه عمده زير تقسيم نموده است:
مؤلف، مجموعه واژه‌هائى كه در اين كتاب آمده را به سه گروه عمده زير تقسيم نموده است:
خط ۷۷: خط ۷۷:
#واژه‌هائى كه عربى نبودن آن‌ها محرز است.
#واژه‌هائى كه عربى نبودن آن‌ها محرز است.
#واژه‌هائى كه سامى هستند و ريشه سه حرفى دارند و ريشه سه حرفى آن‌ها نيز در زبان عربى به كار رفته است؛ باوجوداين، در قرآن با معناى ريشه عربى استعمال نشده‌اند، بلكه به معنائى كه در يكى از زبان‌هاى ديگر پيدا كرده‌اند به كار رفته‌اند.
#واژه‌هائى كه سامى هستند و ريشه سه حرفى دارند و ريشه سه حرفى آن‌ها نيز در زبان عربى به كار رفته است؛ باوجوداين، در قرآن با معناى ريشه عربى استعمال نشده‌اند، بلكه به معنائى كه در يكى از زبان‌هاى ديگر پيدا كرده‌اند به كار رفته‌اند.
#واژه‌هائى كه عربى اصيل هستند و معمولا نيز در زبان عربى به كار مى‌روند، اما به‌صورتى كه در قرآن به كار رفته‌اند، معنايشان داراى صبغه‌اى است كه نتيجه استعمال آن‌ها در زبان‌هاى همزاد ديگر است <ref>مقدمه مترجم، ص 43</ref>
#واژه‌هائى كه عربى اصيل هستند و معمولا نيز در زبان عربى به كار مى‌روند، اما به‌صورتى كه در قرآن به كار رفته‌اند، معنايشان داراى صبغه‌اى است كه نتيجه استعمال آن‌ها در زبان‌هاى همزاد ديگر است<ref>مقدمه مترجم، ص 43</ref>


از بيش از 320 عنوان - واژه‌اى كه نويسنده بدان‌ها پرداخته است، بعضى چون سجد و مسجد يا نبى و نبوه يا اسلم و سلام يا صدقه و صديق و... هم‌ريشه‌اند و با عنايت به اينكه در دو مورد عنوان - واژه‌ها دوتايى است (هاروت و ماروت، يأجوج و مأجوج) و در يك مورد؛ يعنى دين، در واقع دو ريشه سراغ است (دين به معناى آيين و مذهب از ريشه ايرانى و به معناى داورى و حكم از آرامى)، حدود 310 واژه از ديدگاه ريشه و ماده واژه‌ها مطرح شده است، اما همين عدد هم با توجه به اينكه در حداقل 10 مورد، وى به وجود ريشه اصيل عربى اشاره كرده، به 300 كاهش مى‌يابد <ref>مؤذن جامى، محمدهادى، ص 51</ref>
از بيش از 320 عنوان - واژه‌اى كه نويسنده بدان‌ها پرداخته است، بعضى چون سجد و مسجد يا نبى و نبوه يا اسلم و سلام يا صدقه و صديق و... هم‌ريشه‌اند و با عنايت به اينكه در دو مورد عنوان - واژه‌ها دوتايى است (هاروت و ماروت، يأجوج و مأجوج) و در يك مورد؛ يعنى دين، در واقع دو ريشه سراغ است (دين به معناى آيين و مذهب از ريشه ايرانى و به معناى داورى و حكم از آرامى)، حدود 310 واژه از ديدگاه ريشه و ماده واژه‌ها مطرح شده است، اما همين عدد هم با توجه به اينكه در حداقل 10 مورد، وى به وجود ريشه اصيل عربى اشاره كرده، به 300 كاهش مى‌يابد<ref>مؤذن جامى، محمدهادى، ص 51</ref>


از عدد اخير نيز اگر حدود 80 مورد اسامى خاص (اعم از خدا، انسان، جن، ملك، نبات، جماد، مكان، قبيله، وسيله و كتاب آسمانى) را حذف نماييم و عملا 20 واژه‌اى كه ريشه آن‌ها را نيافته است كم كنيم، دويست واژه براى قرآن‌پژوهان مطرح خواهد شد <ref>همان</ref>
از عدد اخير نيز اگر حدود 80 مورد اسامى خاص (اعم از خدا، انسان، جن، ملك، نبات، جماد، مكان، قبيله، وسيله و كتاب آسمانى) را حذف نماييم و عملا 20 واژه‌اى كه ريشه آن‌ها را نيافته است كم كنيم، دويست واژه براى قرآن‌پژوهان مطرح خواهد شد<ref>همان</ref>


در اين تعداد نيز وى گاه به كشف ريشه‌هاى تاريخى، گاه اصل ساختارى و گاه كاربرد آن توجه داشته است. در اين ميان گرچه اغلب واژه‌ها به سريانى، آرامى و فارسى برمى‌گردد، اما در واقع مواردى چون «فرات» كمياب است كه ريشه سومرى آن را نشان داده و از طريق آكدى، عبرى و سريانى، مسير آن به عربى را نمايان ساخته است. يا «سُلّم» را آرامى مى‌داند، اما اصل آن را آكد يا بين‌النهرين مى‌شمارد <ref>همان</ref>
در اين تعداد نيز وى گاه به كشف ريشه‌هاى تاريخى، گاه اصل ساختارى و گاه كاربرد آن توجه داشته است. در اين ميان گرچه اغلب واژه‌ها به سريانى، آرامى و فارسى برمى‌گردد، اما در واقع مواردى چون «فرات» كمياب است كه ريشه سومرى آن را نشان داده و از طريق آكدى، عبرى و سريانى، مسير آن به عربى را نمايان ساخته است. يا «سُلّم» را آرامى مى‌داند، اما اصل آن را آكد يا بين‌النهرين مى‌شمارد<ref>همان</ref>


سرانجام در مواردى چون «شهداء»، اصل را عربى و كاربرد را متأثر از حوزه سريانى مسيحى مى‌داند. در مواردى معدود نيز به وجود واژه‌هاى سامى همزاد، همچون «تجلى» اشاره دارد <ref>همان</ref>
سرانجام در مواردى چون «شهداء»، اصل را عربى و كاربرد را متأثر از حوزه سريانى مسيحى مى‌داند. در مواردى معدود نيز به وجود واژه‌هاى سامى همزاد، همچون «تجلى» اشاره دارد<ref>همان</ref>


از جمله ويژگى‌هاى كتاب، آن است كه بيش از 140 مرجع در كتاب‌شناسى متن نام برده شده است و اين جداى از ده‌ها متنى است كه در پاورقى‌هاى فراوان متن، بدان‌ها اشاره شده است <ref>همان</ref>
از جمله ويژگى‌هاى كتاب، آن است كه بيش از 140 مرجع در كتاب‌شناسى متن نام برده شده است و اين جداى از ده‌ها متنى است كه در پاورقى‌هاى فراوان متن، بدان‌ها اشاره شده است<ref>همان</ref>


مؤلف در همه جا واژه‌هاى زبان‌هاى بيگانه را به خطى كه آن زبان بدان نوشته مى‌شود، به دست داده است و اين البته دشوارى بزرگى براى خواننده ناآشنا به اين‌گونه مباحث ريشه‌شناسى ايجاد مى‌كند. علت اصلى اين كار، برخلاف آنچه بعضى پنداشته‌اند، فضل‌فروشى مؤلف نيست، بلكه امانت‌دارى و ارائه صرف صورت زبانى‌اى است كه وجود دارد؛ صرف نظر از اينكه چگونه بايد تلفظ شود <ref>مقدمه مترجم، ص 48</ref>
مؤلف در همه جا واژه‌هاى زبان‌هاى بيگانه را به خطى كه آن زبان بدان نوشته مى‌شود، به دست داده است و اين البته دشوارى بزرگى براى خواننده ناآشنا به اين‌گونه مباحث ريشه‌شناسى ايجاد مى‌كند. علت اصلى اين كار، برخلاف آنچه بعضى پنداشته‌اند، فضل‌فروشى مؤلف نيست، بلكه امانت‌دارى و ارائه صرف صورت زبانى‌اى است كه وجود دارد؛ صرف نظر از اينكه چگونه بايد تلفظ شود<ref>مقدمه مترجم، ص 48</ref>


برخى از بحث‌هاى مؤلف در باره اينكه «فلان رسم يا آداب دينى از مسيحيت يا يهوديت گرفته شده، زيرا اصل واژه، عبرى يا آرامى يا سريانى يا حبشى است و اين در فلان زبان است كه چنان معنائى پيدا شده»، مبنائى جز تعصب و اعتقاد به تقدم تاريخى ندارد <ref>همان، ص 47</ref>
برخى از بحث‌هاى مؤلف در باره اينكه «فلان رسم يا آداب دينى از مسيحيت يا يهوديت گرفته شده، زيرا اصل واژه، عبرى يا آرامى يا سريانى يا حبشى است و اين در فلان زبان است كه چنان معنائى پيدا شده»، مبنائى جز تعصب و اعتقاد به تقدم تاريخى ندارد<ref>همان، ص 47</ref>


در پايان مى‌توان چنين اداعا نمود كه اثر حاضر، بدون ترديد يكى از كامل‌ترين و بهترين كتاب‌هائى است كه در اين زمينه نوشته شده است. اين كتاب، چكيده و ماحصل تمام گفته‌ها، نوشته‌ها، استدلالات و ريشه‌شناسى‌هائى است كه علما و دانشمندان فقه اللغه مسلمان، مستشرقان، سامى‌شناسان و عربى‌دانان مغرب‌زمين تا تاريخ تأليف آن در باب معربات گفته و نوشته‌اند. اين گفتارها در صدها كتاب و نشريه علمى و تحقيقى به زبان‌هاى مختلف پراكنده بوده و نويسنده با كوشش خود آن‌ها را در يك جا و در يك كتاب گرد آورده است <ref>همان، ص 47</ref>
در پايان مى‌توان چنين اداعا نمود كه اثر حاضر، بدون ترديد يكى از كامل‌ترين و بهترين كتاب‌هائى است كه در اين زمينه نوشته شده است. اين كتاب، چكيده و ماحصل تمام گفته‌ها، نوشته‌ها، استدلالات و ريشه‌شناسى‌هائى است كه علما و دانشمندان فقه اللغه مسلمان، مستشرقان، سامى‌شناسان و عربى‌دانان مغرب‌زمين تا تاريخ تأليف آن در باب معربات گفته و نوشته‌اند. اين گفتارها در صدها كتاب و نشريه علمى و تحقيقى به زبان‌هاى مختلف پراكنده بوده و نويسنده با كوشش خود آن‌ها را در يك جا و در يك كتاب گرد آورده است<ref>همان، ص 47</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش