۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
با توجه به اينكه بيش از دويست نفر از شخصيتهاى صوفى در اثر حاضر، مورد بحث و توجه قرار گرفته و موضوعات گوناگونى نقل و بيان شده است، عرضه گزارش محتواى مباحث بسيار مشكل است. در اينجا برخى از آراء و عقايد خواجه عبدالله انصارى در بارهى مسائل مهم عرفان و تصوف در كتاب «طبقات الصوفية» بهاختصار ذكر مىشود تا روش و مبانى مورد نظر نويسنده كتاب آشكار گردد: | با توجه به اينكه بيش از دويست نفر از شخصيتهاى صوفى در اثر حاضر، مورد بحث و توجه قرار گرفته و موضوعات گوناگونى نقل و بيان شده است، عرضه گزارش محتواى مباحث بسيار مشكل است. در اينجا برخى از آراء و عقايد خواجه عبدالله انصارى در بارهى مسائل مهم عرفان و تصوف در كتاب «طبقات الصوفية» بهاختصار ذكر مىشود تا روش و مبانى مورد نظر نويسنده كتاب آشكار گردد: | ||
#پير هرات، علوم را به ده نوع تقسيم مىكند: علم توحيد؛ علم فقه و دين؛ علم وعظ؛ علم تعبير؛ علم طب؛ علم نجوم؛ علم كلام؛ علم حكمت و علم حقيقت كه برخى از اين علوم خود به انواع و اقسام ديگر منقسم مىشود. وى براى اثبات يا رد هريك از اين علوم و يا فروع آنها آياتى از قرآن كريم ذكر مىكند<ref>همان، مقدمه، ص شانزده - نوزده</ref> خواجه عبدالله در اين تقسيم سخت تحت تأثير استاد خويش، امام يحيى عمار است<ref>سرگذشت پير هرات، ص 60</ref> | #پير هرات، علوم را به ده نوع تقسيم مىكند: علم توحيد؛ علم فقه و دين؛ علم وعظ؛ علم تعبير؛ علم طب؛ علم نجوم؛ علم كلام؛ علم حكمت و علم حقيقت كه برخى از اين علوم خود به انواع و اقسام ديگر منقسم مىشود. وى براى اثبات يا رد هريك از اين علوم و يا فروع آنها آياتى از قرآن كريم ذكر مىكند<ref>همان، مقدمه، ص شانزده - نوزده</ref>خواجه عبدالله در اين تقسيم سخت تحت تأثير استاد خويش، امام يحيى عمار است<ref>سرگذشت پير هرات، ص 60</ref> | ||
#خواجه عبدالله انصارى در موارد متعدد، لزوم آگاهى بر احكام و اوامر شريعت و پاىبندى بر آن را تأكيد كرده است و با آنكه معترف به تمايز اين دو از يكديگر است، نه تنها به جدايى شريعت از طريقت يا حقيقت اعتقاد ندارد، بلكه از ديد او هريك از اين دو بدون ديگرى بىكار است و راه درست، جمع كردن ميان شريعت و طريقت است<ref>همان، ص 460</ref> | #خواجه عبدالله انصارى در موارد متعدد، لزوم آگاهى بر احكام و اوامر شريعت و پاىبندى بر آن را تأكيد كرده است و با آنكه معترف به تمايز اين دو از يكديگر است، نه تنها به جدايى شريعت از طريقت يا حقيقت اعتقاد ندارد، بلكه از ديد او هريك از اين دو بدون ديگرى بىكار است و راه درست، جمع كردن ميان شريعت و طريقت است<ref>همان، ص 460</ref> | ||
#تعدد نام براى شناخت و معرفت در «طبقات»، از چنان تمايز و نگرشى پديد آمده است و پير هرات با تيزبينى و ذوق خاص خويش هركدام را نامى درخورد آن نهاده است مانند: معرفت استدلالى يا معرفت مزدوران، معرفت احتجاجى يا معرفت خذلان يا عقلى، معرفت واسطه يا معرفت مضطران، معرفت رجاآميز يا معرفت گدايان، معرفت بيمآميز يا معرفت متنافران، معرفت ناجوانمردان، معرفت حسبتى يا معرفت افتان و خيزان، معرفت عاريتى، معرفت غرق در توحيد، معرفت تقريرى، معرفت تصديقى و معرفت تحقيقى<ref>همان، مقدمه، ص نود - نود و يك</ref> | #تعدد نام براى شناخت و معرفت در «طبقات»، از چنان تمايز و نگرشى پديد آمده است و پير هرات با تيزبينى و ذوق خاص خويش هركدام را نامى درخورد آن نهاده است مانند: معرفت استدلالى يا معرفت مزدوران، معرفت احتجاجى يا معرفت خذلان يا عقلى، معرفت واسطه يا معرفت مضطران، معرفت رجاآميز يا معرفت گدايان، معرفت بيمآميز يا معرفت متنافران، معرفت ناجوانمردان، معرفت حسبتى يا معرفت افتان و خيزان، معرفت عاريتى، معرفت غرق در توحيد، معرفت تقريرى، معرفت تصديقى و معرفت تحقيقى<ref>همان، مقدمه، ص نود - نود و يك</ref> |
ویرایش