پرش به محتوا

حديث خطبة علي بنت أبي‌جهل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - '<ref> ' به '<ref>')
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
خط ۴۶: خط ۴۶:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مؤلف، در مقدمه به بیان اهمیت بررسی و نقد روایات وارده، به جهت تأثیر مهمی که در نحوه زندگی ما دارند و به دلیل پاک‌سازی آنها از تعصبات و غرض‌های گوناگون و بیان صحیح آن‌ها از ناصحیح، می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص7</ref> او در عین تقدیر از تلاش‌های پیشینیان در این مهم، آثار آن‌ها را بی‎‌نیاز از تصحیح و تدقیق نمی‌بیند و روایت مربوط به خواستگاری امیرالمؤمنین (ع) از دختر ابوجهل را در زمان حیات پیامبر اکرم(ص)؛ درحالی‌که حضرت زهرا (س) همسر وی بود، از مصادیق واضح چنین روایاتی می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>
مؤلف، در مقدمه به بیان اهمیت بررسی و نقد روایات وارده، به جهت تأثیر مهمی که در نحوه زندگی ما دارند و به دلیل پاک‌سازی آنها از تعصبات و غرض‌های گوناگون و بیان صحیح آن‌ها از ناصحیح، می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>او در عین تقدیر از تلاش‌های پیشینیان در این مهم، آثار آن‌ها را بی‎‌نیاز از تصحیح و تدقیق نمی‌بیند و روایت مربوط به خواستگاری امیرالمؤمنین (ع) از دختر ابوجهل را در زمان حیات پیامبر اکرم(ص)؛ درحالی‌که حضرت زهرا (س) همسر وی بود، از مصادیق واضح چنین روایاتی می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>


وی می‌گوید، با مراجعه به گفتار محققان، این حدیث را ساختگی و بی‌اساس یافتم که پیامد آن کاستن از منزلت پیامبر خدا(ص) و علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا (س) است<ref>ر.ک: همان</ref>
وی می‌گوید، با مراجعه به گفتار محققان، این حدیث را ساختگی و بی‌اساس یافتم که پیامد آن کاستن از منزلت پیامبر خدا(ص) و علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا (س) است<ref>ر.ک: همان</ref>
خط ۵۴: خط ۵۴:
نویسنده در بخش دوم، متذکر می‌شود که طرق این روایت در صحاح و مسانید و سایر موارد به اشخاص ذیل منتهی می‌شود: مسور بن مخرمه، عبدالله بن عباس، علی بن حسین، عبدالله بن زبیر، عروة بن زبیر، محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی، ابن ابی‌ملیکه و شخصی از اهالی مکه<ref>ر.ک: همان، ص26-27</ref>
نویسنده در بخش دوم، متذکر می‌شود که طرق این روایت در صحاح و مسانید و سایر موارد به اشخاص ذیل منتهی می‌شود: مسور بن مخرمه، عبدالله بن عباس، علی بن حسین، عبدالله بن زبیر، عروة بن زبیر، محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی، ابن ابی‌ملیکه و شخصی از اهالی مکه<ref>ر.ک: همان، ص26-27</ref>


روایت ابن عباس به‌خاطر وجود عبیدالله بن تمام در طریق آن ضعیف است. روایت علی بن حسین، هم منقطع است و هم به‌خاطر وجود علی بن زید بن جدعان در طریقش، ضعیف می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص27</ref> عبدالله بن زبیر هم به احتمال قوی این روایت را از مسور شنیده است؛ زیرا او در سال اول هجری به دنیا آمد و چگونه در طفولیت استماع حدیث کرده است<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>
روایت ابن عباس به‌خاطر وجود عبیدالله بن تمام در طریق آن ضعیف است. روایت علی بن حسین، هم منقطع است و هم به‌خاطر وجود علی بن زید بن جدعان در طریقش، ضعیف می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>عبدالله بن زبیر هم به احتمال قوی این روایت را از مسور شنیده است؛ زیرا او در سال اول هجری به دنیا آمد و چگونه در طفولیت استماع حدیث کرده است<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>


حدیث عروه هم علاوه بر ارسال (چون عروه در زمان عمر به دنیا آمد) به‌خاطر بغض او به امیرالمؤمنین (ع) مقبول نیست<ref>ر.ک: همان، ص29</ref> روایت‌های محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی و ابن ابی‌ملیکه مرسل هستند<ref>ر.ک: همان، ص30-34</ref> روایت مردی از اهل مکه هم از ابوحنظله نقل شده که بسیار بعید است و ذهبی هم آن را مرسل دانسته است؛ به‌علاوه اینکه یزید بن هارون در طریق این روایت هست که اساسا از اصحاب حدیث بشمار نمی‌رود و در نقل حدیث از اشخاص، بی‌مبالات بوده است<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref>
حدیث عروه هم علاوه بر ارسال (چون عروه در زمان عمر به دنیا آمد) به‌خاطر بغض او به امیرالمؤمنین (ع) مقبول نیست<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>روایت‌های محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی و ابن ابی‌ملیکه مرسل هستند<ref>ر.ک: همان، ص30-34</ref>روایت مردی از اهل مکه هم از ابوحنظله نقل شده که بسیار بعید است و ذهبی هم آن را مرسل دانسته است؛ به‌علاوه اینکه یزید بن هارون در طریق این روایت هست که اساسا از اصحاب حدیث بشمار نمی‌رود و در نقل حدیث از اشخاص، بی‌مبالات بوده است<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref>


نویسنده، کلام در روایت منقول از مسور بن مخرمه را بسط و تفصیل داده و راویان از مسور را ذکر کرده و به جرح و تعدیل آنان به‌ویژه ابن ابی‌ملیکه و زهری پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص25-43</ref> و این مطلب را که گفته‌اند [[علی بن حسین (ع)، امام چهارم|امام سجاد]] (ع) از زهری روایت کرده، بسیار عجیب دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص41</ref> او در مورد خود مسور هم می‌نویسد: مسوری که دو سال بعد از هجرت به دنیا آمده، در زمان خطبه چند سال می‌توانسته داشته باشد!؟ به‌علاوه اینکه او از نزدیکان ابن زبیر و ملازمان عمر بن خطاب بوده و هنگام ذکر نام معاویه بر او درود می‌فرستاده ا ست<ref>ر.ک: همان، ص42-43</ref>
نویسنده، کلام در روایت منقول از مسور بن مخرمه را بسط و تفصیل داده و راویان از مسور را ذکر کرده و به جرح و تعدیل آنان به‌ویژه ابن ابی‌ملیکه و زهری پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص25-43</ref>و این مطلب را که گفته‌اند [[علی بن حسین (ع)، امام چهارم|امام سجاد]] (ع) از زهری روایت کرده، بسیار عجیب دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>او در مورد خود مسور هم می‌نویسد: مسوری که دو سال بعد از هجرت به دنیا آمده، در زمان خطبه چند سال می‌توانسته داشته باشد!؟ به‌علاوه اینکه او از نزدیکان ابن زبیر و ملازمان عمر بن خطاب بوده و هنگام ذکر نام معاویه بر او درود می‌فرستاده ا ست<ref>ر.ک: همان، ص42-43</ref>


مؤلف می‌نویسد: در متن حدیث آمده که مسور گفته این سخن را از رسول‌الله(ص) شنیدم، درحالی‌که مُحتَلِم بودم. او شواهدی از سخنان سایرین را در این‌باره که مسور در آن زمان بین شش الی هفت سال داشته، می‌آورد و از سخن ذهبی مبنی بر پذیرش احتلام مسور در آن زمان تعجب می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص45-46</ref>
مؤلف می‌نویسد: در متن حدیث آمده که مسور گفته این سخن را از رسول‌الله(ص) شنیدم، درحالی‌که مُحتَلِم بودم. او شواهدی از سخنان سایرین را در این‌باره که مسور در آن زمان بین شش الی هفت سال داشته، می‌آورد و از سخن ذهبی مبنی بر پذیرش احتلام مسور در آن زمان تعجب می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص45-46</ref>


نکته دیگری که در متن این حدیث عجیب به نظر می‌رسد این است که او ماجرای این روایت را در هنگام طلب شمشیر از [[علی بن حسین (ع)، امام چهارم|امام سجاد]] (ع) بیان کرده است. برای مناسبت ذکر چنین مطلبی در روایت، توجیهاتی آمده که همه غیر کافی و دارای تکلفند<ref>ر.ک: همان، ص46</ref> مؤلف، تأملاتی هم درباره الفاظ حدیث انجام می‌دهد و سؤالاتی مبنی بر اینکه آیا علی(ع) واقعا از دختر ابوجهل درخواست ازدواج کرد؟ آیا وعده نکاحش دادند؟ آیا در این‌باره از پیامبر(ص) اجازه گرفتند؟ و... مطرح می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص49-52</ref> او می‌نویسد: الفاظ روایت، متناقض هستند، درحالی‌که درباره یک قضیه صادر شده‌اند و این امر، شارحان را به تقلا انداخته که البته در این امر موفق هم نشده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص52</ref>
نکته دیگری که در متن این حدیث عجیب به نظر می‌رسد این است که او ماجرای این روایت را در هنگام طلب شمشیر از [[علی بن حسین (ع)، امام چهارم|امام سجاد]] (ع) بیان کرده است. برای مناسبت ذکر چنین مطلبی در روایت، توجیهاتی آمده که همه غیر کافی و دارای تکلفند<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>مؤلف، تأملاتی هم درباره الفاظ حدیث انجام می‌دهد و سؤالاتی مبنی بر اینکه آیا علی(ع) واقعا از دختر ابوجهل درخواست ازدواج کرد؟ آیا وعده نکاحش دادند؟ آیا در این‌باره از پیامبر(ص) اجازه گرفتند؟ و... مطرح می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص49-52</ref>او می‌نویسد: الفاظ روایت، متناقض هستند، درحالی‌که درباره یک قضیه صادر شده‌اند و این امر، شارحان را به تقلا انداخته که البته در این امر موفق هم نشده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص52</ref>


تتمه مباحث این کتاب، تأملاتی در جنبه‌های فقهی، اخلاقی و عاطفی حدیث (بر فرض ثبوت و صدور آن) است<ref>ر.ک: همان، ص52-61</ref>
تتمه مباحث این کتاب، تأملاتی در جنبه‌های فقهی، اخلاقی و عاطفی حدیث (بر فرض ثبوت و صدور آن) است<ref>ر.ک: همان، ص52-61</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش