۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
وى در جوانى به عتبات عراق رفت و از مجلس درس استادانى چون شيخ على كاشف الغطاء و شريف العلماى مازندرانى بهره برد و با [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] و شيخ محمد حسن [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] به مباحثات دينى مىپرداخت.<ref>انوشه، حسن، ص27</ref> | وى در جوانى به عتبات عراق رفت و از مجلس درس استادانى چون شيخ على كاشف الغطاء و شريف العلماى مازندرانى بهره برد و با [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] و شيخ محمد حسن [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] به مباحثات دينى مىپرداخت.<ref>انوشه، حسن، ص27</ref> | ||
وى در فقه، اصول، حكمت، رجال و حديث مهارت كافى داشت<ref>همان، ص27</ref> و در بلاغت، فصاحت عرب و عجم و علوم عربى، كلام و حكمت بىنظير بود.<ref>نصيرى، محمد رضا، ص20</ref> | وى در فقه، اصول، حكمت، رجال و حديث مهارت كافى داشت<ref>همان، ص27</ref>و در بلاغت، فصاحت عرب و عجم و علوم عربى، كلام و حكمت بىنظير بود.<ref>نصيرى، محمد رضا، ص20</ref> | ||
ميرزا محمد تنكابنى (-1302 ق)، صاحب «قصص العلماء» كه از شاگردان او بود، استادى وى را در فصاحت و بلاغت و علوم عربى و رجال مىستايد و مىگويد كه وى در كلام و حكمت نيز از استادان روزگار خود بوده است. به گفته مدرس تبريزى، ملا آقا دربندى در محبت خاندان رسالت و نشر علوم و معارف اسلامى و محبت به امام حسين (ع) بلند آوازه بود و در آيين سوگوارى شهداى كربلا كوشش بسيار مىكرد. گويند كه وى در عاشورا چندان در سوگوارى افراط مىكرد كه گريبان خود را چاك مىداد، عمامهاش را بر زمين مىكوبيد و بر سرش قمه مىزد. پس از آن بود كه در پارهاى نواحى ايران، به ويژه آذربايجان، رسم قمهزنى رواج گرفت. در روزهاى محرم گروه فراوانى در پاى منبرش گرد مىآمدند.<ref>انوشه، حسن، ص27</ref> | ميرزا محمد تنكابنى (-1302 ق)، صاحب «قصص العلماء» كه از شاگردان او بود، استادى وى را در فصاحت و بلاغت و علوم عربى و رجال مىستايد و مىگويد كه وى در كلام و حكمت نيز از استادان روزگار خود بوده است. به گفته مدرس تبريزى، ملا آقا دربندى در محبت خاندان رسالت و نشر علوم و معارف اسلامى و محبت به امام حسين (ع) بلند آوازه بود و در آيين سوگوارى شهداى كربلا كوشش بسيار مىكرد. گويند كه وى در عاشورا چندان در سوگوارى افراط مىكرد كه گريبان خود را چاك مىداد، عمامهاش را بر زمين مىكوبيد و بر سرش قمه مىزد. پس از آن بود كه در پارهاى نواحى ايران، به ويژه آذربايجان، رسم قمهزنى رواج گرفت. در روزهاى محرم گروه فراوانى در پاى منبرش گرد مىآمدند.<ref>انوشه، حسن، ص27</ref> | ||
از ديگر شاگردان ايشان، مىتوان از ميرزا سيد محمد رضا موسوى هندى، ملقب به ميرزا على جاه بهادر خان<ref>نصيرى، محمد رضا، ص20</ref> نام برد. | از ديگر شاگردان ايشان، مىتوان از ميرزا سيد محمد رضا موسوى هندى، ملقب به ميرزا على جاه بهادر خان<ref>نصيرى، محمد رضا، ص20</ref>نام برد. | ||
وى در بيست سالگى شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد را درس مىگفت. به كتب روايات و احاديث دينى چندان حرمت مىنهاد كه آنها را نيز، مانند قرآن، مىبوسيد و بر سر مىگرفت.<ref>انوشه، حسن، ص27</ref> | وى در بيست سالگى شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد را درس مىگفت. به كتب روايات و احاديث دينى چندان حرمت مىنهاد كه آنها را نيز، مانند قرآن، مىبوسيد و بر سر مىگرفت.<ref>انوشه، حسن، ص27</ref> |
ویرایش