۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''خدا در نگاه وهابيت'''، اثر رحمتالله ضيايى و به زبان فارسى است. | '''خدا در نگاه وهابيت'''، اثر رحمتالله ضيايى و به زبان فارسى است. | ||
با توجه به اينكه فرقه وهابيت در سرزمين وحى حضور دارند و مراكز مهم اسلامى در اختيار آنان قرار دارد و در طول سال، هزاران زائر ايرانى به آنجا سفر مىكنند و با افكار آنان روبهرو مىشوند و يكى از افكار انحرافى آنان درباره توحيد است، اين كتاب براى آشنايى زائران محترم با افكار و عقايد آنان درباره توحيد، به رشته تحرير درآمده است <ref>پيشگفتار، ص8</ref> | با توجه به اينكه فرقه وهابيت در سرزمين وحى حضور دارند و مراكز مهم اسلامى در اختيار آنان قرار دارد و در طول سال، هزاران زائر ايرانى به آنجا سفر مىكنند و با افكار آنان روبهرو مىشوند و يكى از افكار انحرافى آنان درباره توحيد است، اين كتاب براى آشنايى زائران محترم با افكار و عقايد آنان درباره توحيد، به رشته تحرير درآمده است<ref>پيشگفتار، ص8</ref> | ||
اين كتاب، براى پرسش به سؤالاتى درباره توحيد و براى آگاهى زائران حرمين شريفين با ديدگاه وهابيت درباره توحيد، با استفاده از منابع مهم و معتبر آنان، نوشته شده است تا گامى باشد جهت آشنايى با پندارهاى فرقهاى كه جز خود، همه مسلمانان را كافر و مشرك مىدانند <ref>مقدمه، ص10</ref> | اين كتاب، براى پرسش به سؤالاتى درباره توحيد و براى آگاهى زائران حرمين شريفين با ديدگاه وهابيت درباره توحيد، با استفاده از منابع مهم و معتبر آنان، نوشته شده است تا گامى باشد جهت آشنايى با پندارهاى فرقهاى كه جز خود، همه مسلمانان را كافر و مشرك مىدانند<ref>مقدمه، ص10</ref> | ||
نويسنده قبل از ورود به بحث اصلى، به چگونگى پيدايش فرقه وهابيت و نظرات علماى اهل سنت درباره [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] اشاره مىكند. | نويسنده قبل از ورود به بحث اصلى، به چگونگى پيدايش فرقه وهابيت و نظرات علماى اهل سنت درباره [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] اشاره مىكند. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
بخش اول كتاب با عنوان «وهابيت و توحيد نظرى»، درباره تفكر وهابيت درباره صفات خداوند مىباشد. | بخش اول كتاب با عنوان «وهابيت و توحيد نظرى»، درباره تفكر وهابيت درباره صفات خداوند مىباشد. | ||
وهابيان معتقدند آنچه در تعدادى از آيات قرآن، درباره صفات خداوند آمده، بايد به ظاهر آن توجه نمود و از تأويل آن دورى گزيد؛ بنابراين بهگونهاى اين اوصاف را تعريف مىكنند كه لازمه آن، جسمانيت و محدوديت براى خداوند بزرگ مىباشد. گرچه تلاش مىكنند خداوند را بهگونهاى معرفى نمايند كه از تشبيه به مخلوقات منزه و پاك باشد، اما ناخودآگاه در تشبيه و جسمانيت خداوند گرفتار شدهاند <ref>متن كتاب، ص24 و 25</ref> | وهابيان معتقدند آنچه در تعدادى از آيات قرآن، درباره صفات خداوند آمده، بايد به ظاهر آن توجه نمود و از تأويل آن دورى گزيد؛ بنابراين بهگونهاى اين اوصاف را تعريف مىكنند كه لازمه آن، جسمانيت و محدوديت براى خداوند بزرگ مىباشد. گرچه تلاش مىكنند خداوند را بهگونهاى معرفى نمايند كه از تشبيه به مخلوقات منزه و پاك باشد، اما ناخودآگاه در تشبيه و جسمانيت خداوند گرفتار شدهاند<ref>متن كتاب، ص24 و 25</ref> | ||
مؤلف در ذيل اين فصل از كتاب، مباحثى چون فوقيت براى خداوند، نزول و صعود خداوند، كرسى و... را مطرح كرده و با ذكر ديدگاه وهابيت در هر موضوع، به نقد آن مىپردازد. در پايان اين بخش توحيد از ديدگاه مكتب اهلبيت مطرح شده است. | مؤلف در ذيل اين فصل از كتاب، مباحثى چون فوقيت براى خداوند، نزول و صعود خداوند، كرسى و... را مطرح كرده و با ذكر ديدگاه وهابيت در هر موضوع، به نقد آن مىپردازد. در پايان اين بخش توحيد از ديدگاه مكتب اهلبيت مطرح شده است. | ||
شيعه، به پيروى از امامان معصوم، خداى متعال را از تمام اوصاف و ويژگى جسمانى و ممكنات پاك و منزه مىداند و مىگويد: هيچ چيزى مانند خداوند نيست. او داراى حدود و نهايت نيست و با حواس قابل درك نمىباشد. چيزى بر او احاطه ندارد، بلكه او بر همه چيز احاطه دارد. اما صفاتى همچون استوارى بر عرش، يد، وجه و... كه در برخى از آيات ذكر شده، به حكم برهان عقلى و دلايل ادبى، بهصورت كنايى استعمال شده است <ref>همان، ص69</ref> | شيعه، به پيروى از امامان معصوم، خداى متعال را از تمام اوصاف و ويژگى جسمانى و ممكنات پاك و منزه مىداند و مىگويد: هيچ چيزى مانند خداوند نيست. او داراى حدود و نهايت نيست و با حواس قابل درك نمىباشد. چيزى بر او احاطه ندارد، بلكه او بر همه چيز احاطه دارد. اما صفاتى همچون استوارى بر عرش، يد، وجه و... كه در برخى از آيات ذكر شده، به حكم برهان عقلى و دلايل ادبى، بهصورت كنايى استعمال شده است<ref>همان، ص69</ref> | ||
بخش دوم كتاب، «وهابيت و توحيد عملى» است. | بخش دوم كتاب، «وهابيت و توحيد عملى» است. | ||
مقصود از توحيد عملى، رفتار موحدانه است؛ به اين معنى كه انسان در برخورد با خداوند متعال، بهگونهاى عمل كند كه مقتضاى باور و انديشه او است. يكى از جلوههاى توحيد عملى، توحيد در عبادت است <ref>همان، ص83</ref> | مقصود از توحيد عملى، رفتار موحدانه است؛ به اين معنى كه انسان در برخورد با خداوند متعال، بهگونهاى عمل كند كه مقتضاى باور و انديشه او است. يكى از جلوههاى توحيد عملى، توحيد در عبادت است<ref>همان، ص83</ref> | ||
متأسفانه فرقه وهابيت، در اين موضوع اساسى با همه مسلمانان به مخالفت برخاسته و دايره عبادت را گسترش دادهاند، تا جايى كه بسيارى از اعمالى كه در نظر عموم مسلمانان جايز، بلكه مستحب و پسنديده بشمار مىآيد، حرام و موجب شرك مىدانند. | متأسفانه فرقه وهابيت، در اين موضوع اساسى با همه مسلمانان به مخالفت برخاسته و دايره عبادت را گسترش دادهاند، تا جايى كه بسيارى از اعمالى كه در نظر عموم مسلمانان جايز، بلكه مستحب و پسنديده بشمار مىآيد، حرام و موجب شرك مىدانند. | ||
عبادت از نگاه وهابيت، عبارت است از: هركس، غير خدا را براى جلب منفعت و دفع مفسده قصد كند، او را عبادت كرده است <ref>همان، ص85</ref> | عبادت از نگاه وهابيت، عبارت است از: هركس، غير خدا را براى جلب منفعت و دفع مفسده قصد كند، او را عبادت كرده است<ref>همان، ص85</ref> | ||
در ذيل اين بخش، مباحثى چون توسل، شفاعت و تبرك مطرح شده و نظر وهابيون در اين موضوعات مطرح و نقد شده است. | در ذيل اين بخش، مباحثى چون توسل، شفاعت و تبرك مطرح شده و نظر وهابيون در اين موضوعات مطرح و نقد شده است. |
ویرایش