پرش به محتوا

توضيح المقال في علم الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۴۱: خط ۴۱:




«توضيح المقال في علم الرجال»، اثر ملا على كنى (1220-1306ق)، با تحقيق محمدحسين مولوى، كتاب مبسوطى است در علم درايه و رجال، كه به زبان عربى و در سال 1262ق <ref>انتهاى كتاب، ص303</ref> نوشته شده است.
«توضيح المقال في علم الرجال»، اثر ملا على كنى (1220-1306ق)، با تحقيق محمدحسين مولوى، كتاب مبسوطى است در علم درايه و رجال، كه به زبان عربى و در سال 1262ق<ref>انتهاى كتاب، ص303</ref> نوشته شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۴۸: خط ۴۸:
كتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در يك مقدمه، سه باب و يك خاتمه تنظيم شده است. هر باب از كتاب نيز داراى چند فصل مى‌باشد.
كتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در يك مقدمه، سه باب و يك خاتمه تنظيم شده است. هر باب از كتاب نيز داراى چند فصل مى‌باشد.


در قرون اخير، تحول بسيارى در مباحث رجال حديث شيعه روى داده و آثار تحقيقى فراوانى در اين موضوع، نگاشته شده است. در اين آثار، كليات و قواعد رجالى به‌تفصيل مورد بحث قرار گرفته و نويسنده اثر حاضر، از جمله طلايه‌داران تأليف و تحقيق در اين زمينه مى‌باشد. وى با تأليف اين كتاب، اصول كلى اين دانش را به‌خوبى ارائه كرده و شبهات اخباريان در عدم نياز به دانش رجال را به‌صورتى كامل، پاسخ گفته است <ref>ر.ك: قنبرى، محمد، ص175</ref>
در قرون اخير، تحول بسيارى در مباحث رجال حديث شيعه روى داده و آثار تحقيقى فراوانى در اين موضوع، نگاشته شده است. در اين آثار، كليات و قواعد رجالى به‌تفصيل مورد بحث قرار گرفته و نويسنده اثر حاضر، از جمله طلايه‌داران تأليف و تحقيق در اين زمينه مى‌باشد. وى با تأليف اين كتاب، اصول كلى اين دانش را به‌خوبى ارائه كرده و شبهات اخباريان در عدم نياز به دانش رجال را به‌صورتى كامل، پاسخ گفته است<ref>ر.ك: قنبرى، محمد، ص175</ref>


نويسنده در اين كتاب، شيوه استفاده از كتب رجالى و تمييز نام‌هاى مشترك راويان و مصطلحات اين علم را توضيح داده است. در اين مباحث، فقط به بيان قواعد كلى اكتفا نشده و با تتبع و بحث دقيق علمى، گروهى از راويان مشترك، مورد بررسى قرار گرفته است و ضمن مشكل تشخيص افراد، نمونه‌اى از اجراى قواعد رجالى ارائه شده است. اسباب مدح و ذم راويان از نظر عقيده و عمل ايشان نيز در فصلى مستقل، موضوع بحث قرار گرفته است <ref>همان، ص175</ref>
نويسنده در اين كتاب، شيوه استفاده از كتب رجالى و تمييز نام‌هاى مشترك راويان و مصطلحات اين علم را توضيح داده است. در اين مباحث، فقط به بيان قواعد كلى اكتفا نشده و با تتبع و بحث دقيق علمى، گروهى از راويان مشترك، مورد بررسى قرار گرفته است و ضمن مشكل تشخيص افراد، نمونه‌اى از اجراى قواعد رجالى ارائه شده است. اسباب مدح و ذم راويان از نظر عقيده و عمل ايشان نيز در فصلى مستقل، موضوع بحث قرار گرفته است<ref>همان، ص175</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==




در مقدمه محقق، ابتدا زندگى‌نامه مختصرى از نويسنده ارائه و سپس مشخصات نسخ خطى كتاب و اقدامات محقق در آن، توضيح داده شده است <ref>مقدمه محقق، ص9-15</ref>
در مقدمه محقق، ابتدا زندگى‌نامه مختصرى از نويسنده ارائه و سپس مشخصات نسخ خطى كتاب و اقدامات محقق در آن، توضيح داده شده است<ref>مقدمه محقق، ص9-15</ref>


در مقدمه نويسنده، ابتدا به تعريف علم رجال پرداخته شده و سپس، موضوع آن، تبيين گرديده و در ادامه، به اشكال مطرح‌شده از طرف اخباريون مبنى بر عدم نياز به اين علم پاسخ داده شده و بدين منظور، فايده اين علم، تشريح شده است <ref>مقدمه نويسنده، ص25-80</ref>
در مقدمه نويسنده، ابتدا به تعريف علم رجال پرداخته شده و سپس، موضوع آن، تبيين گرديده و در ادامه، به اشكال مطرح‌شده از طرف اخباريون مبنى بر عدم نياز به اين علم پاسخ داده شده و بدين منظور، فايده اين علم، تشريح شده است<ref>مقدمه نويسنده، ص25-80</ref>


باب اول، در سه فصل به شرح زير، تنظيم شده است:
باب اول، در سه فصل به شرح زير، تنظيم شده است:


در فصل اول، كيفيت رجوع به علم رجال و چگونگى يافتن اسامى رواتى كه در سلسله سند احاديث ذكر شده، توضيح داده شده است <ref>متن كتاب، ص87-94</ref>
در فصل اول، كيفيت رجوع به علم رجال و چگونگى يافتن اسامى رواتى كه در سلسله سند احاديث ذكر شده، توضيح داده شده است<ref>متن كتاب، ص87-94</ref>


در فصل دوم، به اين مسئله پرداخته شده است كه در صورت اشتراك اسامى روات با يكديگر، چگونه مى‌توان آن‌ها را از يكديگر تمييز داد. در اين زمينه، ضوابطى همچون تميز به كمك نسب و لقب و كنيه و صنعت و مطلق وصف و مكان و زمان توضيح داده شده است <ref>همان، ص95-100</ref>
در فصل دوم، به اين مسئله پرداخته شده است كه در صورت اشتراك اسامى روات با يكديگر، چگونه مى‌توان آن‌ها را از يكديگر تمييز داد. در اين زمينه، ضوابطى همچون تميز به كمك نسب و لقب و كنيه و صنعت و مطلق وصف و مكان و زمان توضيح داده شده است<ref>همان، ص95-100</ref>


چگونگى تمييز در صورت اشتراك لفظى يا خطى و نوشتارى اسامى روات، «عده» جناب [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و اصطلاحات صاحبان «بحار» و «الوافي»، از جمله مباحث مطرح‌شده در اين فصل مى‌باشد <ref>همان، ص101-136</ref>
چگونگى تمييز در صورت اشتراك لفظى يا خطى و نوشتارى اسامى روات، «عده» جناب [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و اصطلاحات صاحبان «بحار» و «الوافي»، از جمله مباحث مطرح‌شده در اين فصل مى‌باشد<ref>همان، ص101-136</ref>


در باب دوم، در ضمن سه مبحث، برخى از رجالى كه مورد اختلاف بوده و علما در تشخيص آن‌ها بين افراد مختلف، دچار اختلاف نظر شده‌اند، بررسى شده است. اين افراد به ترتيب عبارتند از:
در باب دوم، در ضمن سه مبحث، برخى از رجالى كه مورد اختلاف بوده و علما در تشخيص آن‌ها بين افراد مختلف، دچار اختلاف نظر شده‌اند، بررسى شده است. اين افراد به ترتيب عبارتند از:


1. محمد بن اسماعيل: [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] بسيار از او روايت كرده است. در مورد اين شخص، پنج قول مورد بررسى قرار گرفته است: او نيشابورى بوده و كنيه‌اش «ابوالحسن» است؛ او همان «ابن بزيع» معروف است؛ همان محمد بن اسماعيل برمكى است؛ وى از جمله افراد مجهول الهويه است؛ در تعيين وى، توقف شده است. نويسنده از ميان اين اقوال، قول نخست را به دلايلى ترجيح داده است <ref>همان، ص141-151</ref>
1. محمد بن اسماعيل: [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] بسيار از او روايت كرده است. در مورد اين شخص، پنج قول مورد بررسى قرار گرفته است: او نيشابورى بوده و كنيه‌اش «ابوالحسن» است؛ او همان «ابن بزيع» معروف است؛ همان محمد بن اسماعيل برمكى است؛ وى از جمله افراد مجهول الهويه است؛ در تعيين وى، توقف شده است. نويسنده از ميان اين اقوال، قول نخست را به دلايلى ترجيح داده است<ref>همان، ص141-151</ref>


2. ابوبصير: پيرامون وى، بحث در چهار مقام دنبال شده است:
2. ابوبصير: پيرامون وى، بحث در چهار مقام دنبال شده است:


- اشخاصى كه در اين كنيه مشترك مى‌باشند: بعضى آن‌ها را پنج نفر، برخى چهار نفر و عده‌اى نيز سه نفر دانسته‌اند <ref>همان، ص151-153</ref>
- اشخاصى كه در اين كنيه مشترك مى‌باشند: بعضى آن‌ها را پنج نفر، برخى چهار نفر و عده‌اى نيز سه نفر دانسته‌اند<ref>همان، ص151-153</ref>


- اشاره به برخى از احوال رواتى كه مكنى به ابوبصير هستند <ref>همان، ص154-160</ref>
- اشاره به برخى از احوال رواتى كه مكنى به ابوبصير هستند<ref>همان، ص154-160</ref>


- مضر بودن يا مضر نبودن اشتراك (ابوبصير بين ممدوح و مقدوح) قبل از تميز <ref>همان، ص161-163</ref>
- مضر بودن يا مضر نبودن اشتراك (ابوبصير بين ممدوح و مقدوح) قبل از تميز<ref>همان، ص161-163</ref>


- آنچه به كمك آن مى‌توان افراد مكنى به ابوبصير را (در ثقه بودن و ثقه نبودن) از يكديگر تشخيص داد <ref>همان، ص164-172</ref>
- آنچه به كمك آن مى‌توان افراد مكنى به ابوبصير را (در ثقه بودن و ثقه نبودن) از يكديگر تشخيص داد<ref>همان، ص164-172</ref>


3. عمر بن يزيد: اين اسم، بين پنج نفر مشترك است: عمر بن يزيد بن ذبيان صيقل، عمر بن يزيد صيقل كوفى، عمر بن يزيد ثقفى، عمر بن يزيد بياع سابرى، عمر بن محمد بن يزيد <ref>همان، ص173</ref>
3. عمر بن يزيد: اين اسم، بين پنج نفر مشترك است: عمر بن يزيد بن ذبيان صيقل، عمر بن يزيد صيقل كوفى، عمر بن يزيد ثقفى، عمر بن يزيد بياع سابرى، عمر بن محمد بن يزيد<ref>همان، ص173</ref>


در باب سوم، در ضمن سه فصل، به امورى كه به شناخت صفات و احوال رجال سند مربوط مى‌شود، پرداخته شده است:
در باب سوم، در ضمن سه فصل، به امورى كه به شناخت صفات و احوال رجال سند مربوط مى‌شود، پرداخته شده است:


در فصل اول، به برخى از الفاظى كه براى مدح مطلق روات به كار برده مى‌شود، اشاره شده است. برخى از اين الفاظ عبارتند از: «عدل»، «ثقه»، «خيّر»، «صحيح الحديث»، «صدوق» و... <ref>همان، ص181</ref>
در فصل اول، به برخى از الفاظى كه براى مدح مطلق روات به كار برده مى‌شود، اشاره شده است. برخى از اين الفاظ عبارتند از: «عدل»، «ثقه»، «خيّر»، «صحيح الحديث»، «صدوق» و...<ref>همان، ص181</ref>


در فصل دوم، الفاظى كه در ذم استعمال مى‌گردد، ذكر شده است. اين الفاظ، در دو مقام، بحث شده است:
در فصل دوم، الفاظى كه در ذم استعمال مى‌گردد، ذكر شده است. اين الفاظ، در دو مقام، بحث شده است:


الف)- اسباب ذم به جوارح و بيان الفاظ آن (الفاظى مانند: «فاسق»، «كذاب»، «وضاع» و...) <ref>همان، ص209</ref>
الف)- اسباب ذم به جوارح و بيان الفاظ آن (الفاظى مانند: «فاسق»، «كذاب»، «وضاع» و...)<ref>همان، ص209</ref>


ب)- اشاره به اسباب فساد عقيده: نويسنده در اين مقام، با ذكر صاحبان مذاهب فاسده، اشاره‌اى اجمالى به برخى از اسباب فساد عقيده كرده است <ref>همان، ص215</ref>
ب)- اشاره به اسباب فساد عقيده: نويسنده در اين مقام، با ذكر صاحبان مذاهب فاسده، اشاره‌اى اجمالى به برخى از اسباب فساد عقيده كرده است<ref>همان، ص215</ref>


در فصل سوم، به تعدادى از الفاظ كه نه مفيد مدحند و نه مفيد قدح، پرداخته شده است؛ الفاظى مانند: «المولى»، «له أصل»، «له كتاب» و... <ref>همان، ص226</ref>
در فصل سوم، به تعدادى از الفاظ كه نه مفيد مدحند و نه مفيد قدح، پرداخته شده است؛ الفاظى مانند: «المولى»، «له أصل»، «له كتاب» و...<ref>همان، ص226</ref>


در فصل چهارم، به اين سؤال كه آيا مدح و قدح مطلقا پذيرفته مى‌شود يا در صورت ذكر سبب، پاسخ داده شده است <ref>همان، ص239</ref>
در فصل چهارم، به اين سؤال كه آيا مدح و قدح مطلقا پذيرفته مى‌شود يا در صورت ذكر سبب، پاسخ داده شده است<ref>همان، ص239</ref>


مؤلف در خاتمه كتاب، به تقسيم احاديث و بيان اقسام آن به لحاظ اعتبار روات و اوصاف آن‌ها و نيز به اعتبار روش‌هاى تحمل حديث، پرداخته و در آخر، شرح حال مختصر شصت نفر از مشايخ حديثى مهم را ارائه كرده است. از جمله اين افراد، عبارتند از: عباد بن يعقوب رواحبى، يحيى بن زكريا ترماشيرى، احمد بن محمد بن نوح، احمد بن حسين بن عبيدالله غضائرى، احمد بن على بن محمد بن جعفر علوى عقيقى، احمد بن على بن احمد بن عباس و... <ref>خاتمه، ص241-302</ref>
مؤلف در خاتمه كتاب، به تقسيم احاديث و بيان اقسام آن به لحاظ اعتبار روات و اوصاف آن‌ها و نيز به اعتبار روش‌هاى تحمل حديث، پرداخته و در آخر، شرح حال مختصر شصت نفر از مشايخ حديثى مهم را ارائه كرده است. از جمله اين افراد، عبارتند از: عباد بن يعقوب رواحبى، يحيى بن زكريا ترماشيرى، احمد بن محمد بن نوح، احمد بن حسين بن عبيدالله غضائرى، احمد بن على بن محمد بن جعفر علوى عقيقى، احمد بن على بن احمد بن عباس و...<ref>خاتمه، ص241-302</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش