۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> بندانگشتی|حدیث دوات و قلم {| class="wikitable aboutBookTable" s...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'صحیح بخاری' به 'صحیح بخاری ') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
یکى از این نقاط سؤال برانگیز در تاریخ اسلام، داستان «دوات و قلم» است که گفتار نخست، اسناد این حدیث، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. داستان ازاینقرار است که در روزهاى پایانى عمر پیامبر(ص)، آن حضرت به جمعى از اصحاب که به عیادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برایم حاضر کنید تا براى شما نامهاى بنویسم که پسازآن هرگز گمراه نشوید». ولى بعضى از صحابه به مخالفت برخاستند و مانع نوشتن این نامه شدند. این حدیث در شش مورد از صحیح بخارى و سه مورد از صحیح مسلم که هر دو از معتبرترین کتب روایی اهل سنت است آمده است<ref>همان، ص6-7</ref>. | یکى از این نقاط سؤال برانگیز در تاریخ اسلام، داستان «دوات و قلم» است که گفتار نخست، اسناد این حدیث، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. داستان ازاینقرار است که در روزهاى پایانى عمر پیامبر(ص)، آن حضرت به جمعى از اصحاب که به عیادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برایم حاضر کنید تا براى شما نامهاى بنویسم که پسازآن هرگز گمراه نشوید». ولى بعضى از صحابه به مخالفت برخاستند و مانع نوشتن این نامه شدند. این حدیث در شش مورد از صحیح بخارى و سه مورد از صحیح مسلم که هر دو از معتبرترین کتب روایی اهل سنت است آمده است<ref>همان، ص6-7</ref>. | ||
در گفتار دوم، به بیان تعبیرات مختلفی که در مخالفت با پیامبر(ص) گفته شد، همراه با تأکید بر این نکته که تمام این تعبیرات، در صحیح بخاری و مسلم موجود است، پرداخته شده است که یکی از آن تعبیرات عبارتاند از: «فقال بعضهم: إنّ رسول اللّٰه قد غلبه الوجع، و عندكم القرآن، حسبنا كتاب اللّٰه »<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | در گفتار دوم، به بیان تعبیرات مختلفی که در مخالفت با پیامبر(ص) گفته شد، همراه با تأکید بر این نکته که تمام این تعبیرات، در [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و مسلم موجود است، پرداخته شده است که یکی از آن تعبیرات عبارتاند از: «فقال بعضهم: إنّ رسول اللّٰه قد غلبه الوجع، و عندكم القرآن، حسبنا كتاب اللّٰه »<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | ||
نویسنده به این نکته اشاره دارد که مطابق این تعبیرات، عمر براى جلوگیرى از نوشتن نامه پیامبر(ص) گفته است: «بیمارى بر رسول خدا(ص) چیره شده (و نعوذ باللّٰه نمىداند چه مىگوید!) و قرآن که نزد شما هست، براى هدایت ما و شما کافى است». در پنج مورد واژه «هجر» (نعوذ بالله هذیان گفتن) به کار رفته است، البته در پارهاى موارد بهصورت استفهامى و یک مورد بهصورت اخبارى. اهل لغت «هجر» را وقتیکه به بیمار نسبت داده شود، به معناى هذیانگویى دانستهاند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | نویسنده به این نکته اشاره دارد که مطابق این تعبیرات، عمر براى جلوگیرى از نوشتن نامه پیامبر(ص) گفته است: «بیمارى بر رسول خدا(ص) چیره شده (و نعوذ باللّٰه نمىداند چه مىگوید!) و قرآن که نزد شما هست، براى هدایت ما و شما کافى است». در پنج مورد واژه «هجر» (نعوذ بالله هذیان گفتن) به کار رفته است، البته در پارهاى موارد بهصورت استفهامى و یک مورد بهصورت اخبارى. اهل لغت «هجر» را وقتیکه به بیمار نسبت داده شود، به معناى هذیانگویى دانستهاند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. |
ویرایش