۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
«مراد صوفيه از مشاهده، ديدار دل است كه به دل، حق تعالى را در پنهان و آشكار مىبينند»، «نفس عبارت است از دوام حال مشاهده و تواتر و تعاقب امداد كه حيات قلوب اهل محبت بدان مربوط است»، «نهايت معرفت عارفين بالله، عجز از معرفت خداوند است»، «رؤيت بر دو قسم است: رؤيت ظاهرى و رؤيت باطنى؛ رؤيت ظاهرى، از عالم حسى و شهادت است و باطنى، از عالم ملكوت»، «عالم شهادت نسبت به عالم ملكوت، مانند قشر است نسبت به لب»، «معرفت حقايق اسماء و صفات الهى، در غايت عظمت و نهايت جلالت است و جز اهل صفوت و خلت را بدان اطلاع ندهند»، «سعادت آدمى، در معرفت خداى تعالى است»، «ديدار، از معرفت حاصل مىشود؛ هر كسى كه معرفت ندارد، از ديدار حق محجوب است و هر كه را معرفت تمامتر است، ديدار وى را تمامتر است»، «محبت، ثمره معرفت است»، «طريق فلاح، مفارقت از دو عالم است»، «شهوت اهل علم، به جمعآورى كتب و تحفظ انواع علوم است بدون آنكه به حقايق و اسرار دين مطلع باشند و فقط صاحب قشرند»، «معيت روح با جسد، مثال معيت حق تعالى است با كل كاينات»، «اگر قوت روح به كمال برسد و قالب را به زمان روحانيان بكشد، مىتواند كه در يك ساعت، كار صد هزار ساله را انجام دهد»، «بحث در بارهى اقطاب»، «ابدال و اوتاد و تبديل طبقات آنها و اينكه قطب، ثابت است و داراى عمر طولانى مىباشد» و... | «مراد صوفيه از مشاهده، ديدار دل است كه به دل، حق تعالى را در پنهان و آشكار مىبينند»، «نفس عبارت است از دوام حال مشاهده و تواتر و تعاقب امداد كه حيات قلوب اهل محبت بدان مربوط است»، «نهايت معرفت عارفين بالله، عجز از معرفت خداوند است»، «رؤيت بر دو قسم است: رؤيت ظاهرى و رؤيت باطنى؛ رؤيت ظاهرى، از عالم حسى و شهادت است و باطنى، از عالم ملكوت»، «عالم شهادت نسبت به عالم ملكوت، مانند قشر است نسبت به لب»، «معرفت حقايق اسماء و صفات الهى، در غايت عظمت و نهايت جلالت است و جز اهل صفوت و خلت را بدان اطلاع ندهند»، «سعادت آدمى، در معرفت خداى تعالى است»، «ديدار، از معرفت حاصل مىشود؛ هر كسى كه معرفت ندارد، از ديدار حق محجوب است و هر كه را معرفت تمامتر است، ديدار وى را تمامتر است»، «محبت، ثمره معرفت است»، «طريق فلاح، مفارقت از دو عالم است»، «شهوت اهل علم، به جمعآورى كتب و تحفظ انواع علوم است بدون آنكه به حقايق و اسرار دين مطلع باشند و فقط صاحب قشرند»، «معيت روح با جسد، مثال معيت حق تعالى است با كل كاينات»، «اگر قوت روح به كمال برسد و قالب را به زمان روحانيان بكشد، مىتواند كه در يك ساعت، كار صد هزار ساله را انجام دهد»، «بحث در بارهى اقطاب»، «ابدال و اوتاد و تبديل طبقات آنها و اينكه قطب، ثابت است و داراى عمر طولانى مىباشد» و... | ||
فصل چهارم، در بيان معجزات رسول خدا (ص) و كرامات اولياء است. مصنف در اين فصل، ابتدا به معجزات پيامبر اكرم(ص) اشاره مىكند، سپس كرامات اولياء را بيان مىكند؛ اوليايى از قبيل ابوبكر، عمر، عثمان، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] ، سعد بن معاذ، عامر بن عبدالقيس، اويس قرنى، امام حسن(ع) و... | فصل چهارم، در بيان معجزات رسول خدا (ص) و كرامات اولياء است. مصنف در اين فصل، ابتدا به معجزات پيامبر اكرم(ص) اشاره مىكند، سپس كرامات اولياء را بيان مىكند؛ اوليايى از قبيل ابوبكر، عمر، عثمان، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، سعد بن معاذ، عامر بن عبدالقيس، اويس قرنى، امام حسن(ع) و... | ||
فصل پنجم، در بارهى عقوبات است. مؤلف، ابتدا، به عقوبات روافض مىپردازد، سپس در طبقات اولياء، به احوالات رجبيون اشاره مىكند كه اين گروه، روافض از اهل شيعه را به شكل خنزير مشاهده مىكنند و اين مقام فقط در ماه رجب براى آنها مىباشد، نه در ماههاى ديگر. وى، به عقوبات فرقههاى ديگر اشاره مىكند كه عبارتند از: عقوبات نواصب، عقوبات قاتلان حسين(ع)، عقوبات جهميه و معتزله، عقوبات كسانى كه مرتكب هتك حرمت حرم مىشوند، عقوبات ظلمه و اهل غلول، عقوبت كسى كه حديث پيامبر اكرم(ص) را سبك شمارد. خواجه در پايان اين فصل، به بيان وجوب محبت حضرت رسول اكرم(ص) مىپردازد و حكاياتى را در اين باب مىآورد. | فصل پنجم، در بارهى عقوبات است. مؤلف، ابتدا، به عقوبات روافض مىپردازد، سپس در طبقات اولياء، به احوالات رجبيون اشاره مىكند كه اين گروه، روافض از اهل شيعه را به شكل خنزير مشاهده مىكنند و اين مقام فقط در ماه رجب براى آنها مىباشد، نه در ماههاى ديگر. وى، به عقوبات فرقههاى ديگر اشاره مىكند كه عبارتند از: عقوبات نواصب، عقوبات قاتلان حسين(ع)، عقوبات جهميه و معتزله، عقوبات كسانى كه مرتكب هتك حرمت حرم مىشوند، عقوبات ظلمه و اهل غلول، عقوبت كسى كه حديث پيامبر اكرم(ص) را سبك شمارد. خواجه در پايان اين فصل، به بيان وجوب محبت حضرت رسول اكرم(ص) مىپردازد و حكاياتى را در اين باب مىآورد. |
ویرایش