۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - 'سيد محمد صدر' به 'سيد محمد صدر ') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
اولين صفحات كتاب، با توضيح مختصر نويسنده درباره انگيزه نگارش و وجه تسميه كتاب همراه است. | اولين صفحات كتاب، با توضيح مختصر نويسنده درباره انگيزه نگارش و وجه تسميه كتاب همراه است. | ||
مؤلف در گزارش تاريخى خود، روش موضوعى را با تكيه بر سه محور حوادث دوران سقوط صفويان و به ويژه شهر اصفهان، تكاپوى سيد احمدخان صفوى در كسب قدرت سياسى و وقايع حكومت سيد محمد | مؤلف در گزارش تاريخى خود، روش موضوعى را با تكيه بر سه محور حوادث دوران سقوط صفويان و به ويژه شهر اصفهان، تكاپوى سيد احمدخان صفوى در كسب قدرت سياسى و وقايع حكومت [[صدر، محمد|سيد محمد صدر]] ، ملقب به شاه سليمان ثانى، برگزيده است؛ اما در ارايه آن، انسجام و پيوند موضوعات را رعايت ننموده و بدين ترتيب به نظر مىرسد، نسبت «ناهموارى» را كه به «جهانگشاى نادرى» داده است، بيشتر متوجه خود مىنمايد. | ||
فروگذارى تحولات سياسى دوران تسط افغانان و حكومت نادر و تفصيل بيش از حد حوادث سقوط صفويان و دوران حكومت سليمان ثانى كه حدود يك سوم كتاب را به خود اختصاص داده، مويد اين موضوع است. | فروگذارى تحولات سياسى دوران تسط افغانان و حكومت نادر و تفصيل بيش از حد حوادث سقوط صفويان و دوران حكومت سليمان ثانى كه حدود يك سوم كتاب را به خود اختصاص داده، مويد اين موضوع است. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
نويسنده، گزارش حوادث مربوط به بازگردانيدن قدرت اجداد خود را در كانون توجه قرار داده و به همين جهت نگرشى مثبت به تكاپوى صفويان و حاميان پيشين آنان؛ يعنى قزلباشان ابراز داشته است؛ به همين دليل، خروج سيد احمدخان صفوى عليه تهماسب دوم را به صلاح وقت دانسته و از او با عنوان «سيد احمدشاه» ياد كرده و مرگ او را رسيدن به فيض شهادت دانسته است. | نويسنده، گزارش حوادث مربوط به بازگردانيدن قدرت اجداد خود را در كانون توجه قرار داده و به همين جهت نگرشى مثبت به تكاپوى صفويان و حاميان پيشين آنان؛ يعنى قزلباشان ابراز داشته است؛ به همين دليل، خروج سيد احمدخان صفوى عليه تهماسب دوم را به صلاح وقت دانسته و از او با عنوان «سيد احمدشاه» ياد كرده و مرگ او را رسيدن به فيض شهادت دانسته است. | ||
سخن وى از سيد محمد صدر نيز با تكريم و ستايش همراه است. او را شايسته تخت شاهنشهى و حكومتش را قرار گرفتن بر وسادت موروثى و اجدادى خود توصيف كرده است. | سخن وى از [[صدر، محمد|سيد محمد صدر]] نيز با تكريم و ستايش همراه است. او را شايسته تخت شاهنشهى و حكومتش را قرار گرفتن بر وسادت موروثى و اجدادى خود توصيف كرده است. | ||
وى اظهارات حاميانه مكرر قزلباشان از سيد محمد صدر را به تفصيل بيان كرده و از «جماعت بىعاقبت افغان» و «جلوس منحوس نادر» به سردى و با سرزنشهاى فراوان ياد نموده و او را به كفر و زنديق بودن متهم كرده است. | وى اظهارات حاميانه مكرر قزلباشان از [[صدر، محمد|سيد محمد صدر]] را به تفصيل بيان كرده و از «جماعت بىعاقبت افغان» و «جلوس منحوس نادر» به سردى و با سرزنشهاى فراوان ياد نموده و او را به كفر و زنديق بودن متهم كرده است. | ||
طرفدارى نويسنده از قزلباشان و تحركات آنان، به گونهاى است كه نمىتواند بهبود شرايط نسبى آنها در زمان اشرف افغان را ناديده بگيرد و با عبارت «در زمان اشرف اكثر قزلباشان روى كار آمده بودند»، نيات مكنون خود را آشكار ساخته است. | طرفدارى نويسنده از قزلباشان و تحركات آنان، به گونهاى است كه نمىتواند بهبود شرايط نسبى آنها در زمان اشرف افغان را ناديده بگيرد و با عبارت «در زمان اشرف اكثر قزلباشان روى كار آمده بودند»، نيات مكنون خود را آشكار ساخته است. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
محور اصلى موضوعاتى كه درباره حوادث بعد از مرگ نادر ارايه گرديده، شرح و تبيين نقش قزلباشان در تحولات سياسى است. | محور اصلى موضوعاتى كه درباره حوادث بعد از مرگ نادر ارايه گرديده، شرح و تبيين نقش قزلباشان در تحولات سياسى است. | ||
نويسنده، نقش قزلباشان در از ميان بردن نادر، همدستى احتمالى آنان با على قلى ميرزا و آزمون مجدد براى بركشيدن يكى از وابستگان، به خاندان صفويه را به طور پيوسته دنبال كرده است؛ به گونهاى كه از لابهلاى گزارشهاى وى، مىتوان به اين استنباط رسيد كه اقدام علنى قزلباشان در بركشيدن سيد محمد | نويسنده، نقش قزلباشان در از ميان بردن نادر، همدستى احتمالى آنان با على قلى ميرزا و آزمون مجدد براى بركشيدن يكى از وابستگان، به خاندان صفويه را به طور پيوسته دنبال كرده است؛ به گونهاى كه از لابهلاى گزارشهاى وى، مىتوان به اين استنباط رسيد كه اقدام علنى قزلباشان در بركشيدن [[صدر، محمد|سيد محمد صدر]] ، شكاف بازمانده از دروان نادر ميان طوايف كرد، افغان و ازبك را فعالتر كرده و گروه اول را به مقابله با قزلباشان كشانيده و سرانجام توانسته است با بركشيدن مجدد شاهرخ كور، نوه نادر، تكاپوى قزلباشان را بار ديگر ناكام گذارد. | ||
دقت نويسنده در تبيين نقش هر يك از ايلات، مانع از ابراز نظرات كلى گرديده است. براى مثال با طرح مخالفتهاى ايلات افغانى و ازبكى در برابر قزلباشان و ارائه نمونههايى از رويارويى آنان، امكان شناخت نقش هر يك از ايلات تشكيل دهنده دو گروه ايلى فوق، در موضوع خلع شاه سليمان ثانى را به خوبى روشن مىكند. | دقت نويسنده در تبيين نقش هر يك از ايلات، مانع از ابراز نظرات كلى گرديده است. براى مثال با طرح مخالفتهاى ايلات افغانى و ازبكى در برابر قزلباشان و ارائه نمونههايى از رويارويى آنان، امكان شناخت نقش هر يك از ايلات تشكيل دهنده دو گروه ايلى فوق، در موضوع خلع شاه سليمان ثانى را به خوبى روشن مىكند. |
ویرایش