۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'آقا جمال خوانسارى' به 'آقا جمال خوانسارى ') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
«امامت و حكومت»، اثر حجتالاسلام ربانى گلپايگانى. نويسنده، در اين مقاله، ضمن بحث از ديدگاه متكلمان اسلامى پيرامون امر ولايت، ولايت و رهبرى از ديدگاه قرآن كريم، حكومت دينى از ديدگاه امامان(ع) و نظريه تفكيك دين از سياست، به اين نكته اشاره نموده است كه [[امام على(ع)]] در مسئله امامت، روش ويژهاى را برگزيدند. ايشان در عين اينكه در موارد و فرصتهاى مناسب، با استناد به حديث غدير و مانند آن، حقانيت خود را در اين باره اعلان كرد، از دامنزدن به هرگونه خصومت و نزاع تفرقهانگيز خوددارى نمود و خود در باره اتخاذ اين روش، حفظ وحدت اسلامى و كيان اسلام و مسلمين در برابر خطر كفر و نفاق را دليل آورده است <ref>همان، ص 43</ref> | «امامت و حكومت»، اثر حجتالاسلام ربانى گلپايگانى. نويسنده، در اين مقاله، ضمن بحث از ديدگاه متكلمان اسلامى پيرامون امر ولايت، ولايت و رهبرى از ديدگاه قرآن كريم، حكومت دينى از ديدگاه امامان(ع) و نظريه تفكيك دين از سياست، به اين نكته اشاره نموده است كه [[امام على(ع)]] در مسئله امامت، روش ويژهاى را برگزيدند. ايشان در عين اينكه در موارد و فرصتهاى مناسب، با استناد به حديث غدير و مانند آن، حقانيت خود را در اين باره اعلان كرد، از دامنزدن به هرگونه خصومت و نزاع تفرقهانگيز خوددارى نمود و خود در باره اتخاذ اين روش، حفظ وحدت اسلامى و كيان اسلام و مسلمين در برابر خطر كفر و نفاق را دليل آورده است <ref>همان، ص 43</ref> | ||
«تجلى ولايت در رفتار و گفتار فقهاى شيعه»، اثر حجتالاسلام محمدباقر تحريرى. نويسنده در اين نوشتار، ضمن اشاره به ضرورت ولايت، به بحث و بررسى رفتار و گفتار فقهاى شيعه و تجلى انوار ولايت در آنها پرداخته است. اين فقها عبارتند از: [[کلینی، محمد بن یعقوب|شيخ كلينى]]، على بن بابويه قمى، حسن بن على بن ابىعقيل عمانى، محمد بن على بن بابويه قمى، محمد بن محمد بن نعمان معروف به [[شيخ مفيد]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] علمالهدى، شيخ الطائفه ابوجعفر طوسى، محمد بن ادريس حلى، [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله|فاضل مقداد]] و احمد بن فهد حلى، على بن حسين بن عبدالعلى كركى، على بن احمد عاملى جيعى معروف به [[شهيد ثانى]]، احمد بن محمد اردبيلى، شيخ بهاءالدين محمد عاملى، ملا محمدباقر سبزوارى، [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|محقق خوانسارى]]، آقا جمال | «تجلى ولايت در رفتار و گفتار فقهاى شيعه»، اثر حجتالاسلام محمدباقر تحريرى. نويسنده در اين نوشتار، ضمن اشاره به ضرورت ولايت، به بحث و بررسى رفتار و گفتار فقهاى شيعه و تجلى انوار ولايت در آنها پرداخته است. اين فقها عبارتند از: [[کلینی، محمد بن یعقوب|شيخ كلينى]]، على بن بابويه قمى، حسن بن على بن ابىعقيل عمانى، محمد بن على بن بابويه قمى، محمد بن محمد بن نعمان معروف به [[شيخ مفيد]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] علمالهدى، شيخ الطائفه ابوجعفر طوسى، محمد بن ادريس حلى، [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله|فاضل مقداد]] و احمد بن فهد حلى، على بن حسين بن عبدالعلى كركى، على بن احمد عاملى جيعى معروف به [[شهيد ثانى]]، احمد بن محمد اردبيلى، شيخ بهاءالدين محمد عاملى، ملا محمدباقر سبزوارى، [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|محقق خوانسارى]]، [[آقاجمال خوانساری، محمد بن حسین|آقا جمال خوانسارى]] ، علامه [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]]، سيد مهدى بحرالعلوم، [[کاشفالغطاء، جعفر بن خضر|شيخ جعفر كاشف الغطاء]] و... <ref>همان، ص 61</ref> | ||
«ولايت، اتمام نعمت» اثر حجتالاسلام صادق لاريجانى. نويسنده در اين مقاله، در توضيح اين مطلب كه چگونه «ولايت» ارزندهترين نعمت است، به اين نكته اشاره نموده است كه تأمّل در مجموع رواياتى كه در باب شناخت ائمّه معصومين(ع) در كتب روايى معتبر شيعه (و بلكه عامّه) آمده است، اين نكته را ثابت مىكند كه پيشوايان دين و ائمه معصومين(ع) از نوعى احاطه و سعه وجودى برخوردارند و خصايص تشريعى آنان منبعث از اين مقامات عينى و واقعى آن بزرگواران است و از درون انسانها با آنها مرتبطند <ref>همان، ص 81</ref> | «ولايت، اتمام نعمت» اثر حجتالاسلام صادق لاريجانى. نويسنده در اين مقاله، در توضيح اين مطلب كه چگونه «ولايت» ارزندهترين نعمت است، به اين نكته اشاره نموده است كه تأمّل در مجموع رواياتى كه در باب شناخت ائمّه معصومين(ع) در كتب روايى معتبر شيعه (و بلكه عامّه) آمده است، اين نكته را ثابت مىكند كه پيشوايان دين و ائمه معصومين(ع) از نوعى احاطه و سعه وجودى برخوردارند و خصايص تشريعى آنان منبعث از اين مقامات عينى و واقعى آن بزرگواران است و از درون انسانها با آنها مرتبطند <ref>همان، ص 81</ref> |
ویرایش