۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''رسائل ابنحزم الاندلسى'''، تأليف ابنحزم اندلسى (متوفى 456ق) مشتمل بر پنج رساله از وى با موضوعات منطق، فلسفه و كلام است. | |||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
اكنون خلاصه مطالبى كه در رسائل ابنحزم آمده است، به ترتيب مقالات ارائه مىگردد: | اكنون خلاصه مطالبى كه در رسائل ابنحزم آمده است، به ترتيب مقالات ارائه مىگردد: | ||
#در اين رساله، ابنحزم كوشيده است كه علوم را دستهبندى كرده و ترتيب يادگيرى آنها را براى متعلمان مشخص نمايد. ضمن اين بحث، او به مطالعه اديان نيز پرداخته است. تلاش ابنحزم در مطالعه اديان بيشتر مصروف گزارش و نقد آنها شده است. در عين حال نكات جالب و ارزشمندى در مطالعات اديان وى وجود دارد كه مطالعه آثارش را در اين زمينه ضرورى مىسازد. اينكه ابنحزم در بخش توصيفهاى خود چه ميزان صائب بوده است و تا چه حد تصويرى كه از ديگر اديان مىدهد، دقيق است و بحثى بسيار مفصل مىطلبد كه مىبايست از طريق كارهاى تطبيقى نوشتههاى او با كتابهاى مقدس و نيز تاريخ و فرق ديگر اديان مقايسه جدى شود. | |||
#ابنحزم بارها در كتاب الفصل در باب ماهيت براهين به نام اين رساله اشاره كرده است. نويسنده در اين رساله، ابتدا به تعريف علم منطق پرداخته است. پس از آن مطالب رساله را در ضمن پنج كتاب تدوين كرده كه به ترتيب عبارت است از: كتابالاسماء المفرده، كتابالاخبار، كتابالبرهان، كتابالبلاغه و در آخر كتابالشعر. | |||
#نويسنده در مقالهاى بسيار مختصر به موضوع اختلاف علماى پيشين درباره مرگ پرداخته است. گروهى به دو دليل حسى و بديهى عقلى قائل به اين هستند كه مرگ هيچ گونه الم و ناراحتى ندارد. گروهى ديگر نيز مرگ را ناگوار دانستهاند. ابنحزم در اين رساله چيز جديدى به اين قضيه اضافه نكرده و تنها درصدد نقد مستند اين موضوع برآمده است. | |||
#در اين مقاله نويسنده به ردّ آراء «كندى» فيلسوف پرداخته است. لازم به ذكر است كه ابويوسف يعقوب بن اسحق كندى موسوم به ابوالحكما (- م) فيلسوف عرب و نخستين حكيم اسلامى است كه مستقيماً به آثار حكماى يونانى دسترسى داشته و شخصاً به ترجمه پارهاى از آثار [[ارسطو]]، تفسير و بيان آنها پرداخته است. با ظهور كندى بود كه فلسفه به عنوان بخشى از فرهنگ اسلام شناخته شده و به همين دليل، مورخان عرب، او را نخستين «فيلسوف عرب» خواندند. اين درست است كه كندى عقايد خود را از نوافلاطونيان [[ارسطو]]گراى اقتباس كردهاست؛ ولى اين نيز درست است كه وى كه آن معانى را محتواى جديدى بخشيد و با آشتىدادن ميراث فرهنگى يونان و اسلام، فلسفه جديدى را بنيان نهاد. | |||
#:وى ميان دين و فلسفه آشتى به وجود آورد و راه را براى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، ابنسينا و ابنرشد هموار كرد. او دو نظريه كاملاً متفاوت عرضه داشته است: در نظريه نخستين خود، طريق اهل منطق را مىپيمايد و دين را تا مرتبه فلسفه پايين مىآورد. در نظريه دوم، دين را علمى الهى مىداند و آن را بالاتر از فلسفه قرار مىدهد و اين علم الهى به وسيله قوه پيامبرى شناخته مىشود. با وجود اين، با تفسير فلسفى، دين با فلسفه سازگار مىشود. | |||
#در اين مقاله الفاظ كه بين متكلمين رايج است، در ضمن 76 شماره تعريف كرده است. از جمله اين الفاظ است: الاجماع، السنه، الاشاره، المجاز، التشبيه، الايمان، الكفر، القياس، و الاستحسان. | |||
وى ميان دين و فلسفه آشتى به وجود آورد و راه را براى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، ابنسينا و ابنرشد هموار كرد. او دو نظريه كاملاً متفاوت عرضه داشته است: در نظريه نخستين خود، طريق اهل منطق را مىپيمايد و دين را تا مرتبه فلسفه پايين مىآورد. در نظريه دوم، دين را علمى الهى مىداند و آن را بالاتر از فلسفه قرار مىدهد و اين علم الهى به وسيله قوه پيامبرى شناخته مىشود. با وجود اين، با تفسير فلسفى، دين با فلسفه سازگار مىشود. | |||
== وضعيت == | == وضعيت == | ||
خط ۷۷: | خط ۷۲: | ||
#متن كتاب. | |||
#ابنحزم اندلسى و مطالعه اديان، صفرى، وحيد، مجله پژوهش و حوزه، تابستان 1385، شماره 26، ص183 تا 215. | |||
#كندى، نخستين فيلسوف اسلامى، آذرشب، فرشته، مجله كيهان فرهنگى، بهمن 1383، شماره 220، ص 54 تا 57. | |||
ویرایش