۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيبويه' به 'سيبويه ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== معرفى اجمالى == | == معرفى اجمالى == | ||
'''البديع في علم العربية'''، اثر مبارك بن محمد شيبانى جزرى ابىالسعادات مجد الدين بن | '''البديع في علم العربية'''، اثر [[ابن اثیر، مبارک بن محمد|مبارك بن محمد شيبانى جزرى ابىالسعادات مجد الدين بن اثير]]، كتابى است در علم نحو كه به زبان عربى و حدودا در نيمه دوم قرن ششم هجرى، نوشته شده است. | ||
تحقيق و تحصيح كتاب، توسط صالح العايد و فتحى على الدين، صورت گرفته است. | تحقيق و تحصيح كتاب، توسط صالح العايد و فتحى على الدين، صورت گرفته است. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
نويسنده، معتقد است كه علم لغت عربى، بر دو قسم مىباشد: 1. معرفت ذات كلمه، بناء آن و تغييرات حروف آن؛ 2. شناخت حالاتى كه از حركات و سكون بر آن عارض مىگردد. به اعتقادى وى هريك از اين اقسام، به علت تبيين ضرورت افهام، داخل بر ديگرى بوده و امكان ذكر و بررسى يكى بدون ديگرى، وجود نخواهد داشت و لذا وى مطالب كتاب را در دو قطب زير، تنظيم نموده است: | نويسنده، معتقد است كه علم لغت عربى، بر دو قسم مىباشد: 1. معرفت ذات كلمه، بناء آن و تغييرات حروف آن؛ 2. شناخت حالاتى كه از حركات و سكون بر آن عارض مىگردد. به اعتقادى وى هريك از اين اقسام، به علت تبيين ضرورت افهام، داخل بر ديگرى بوده و امكان ذكر و بررسى يكى بدون ديگرى، وجود نخواهد داشت و لذا وى مطالب كتاب را در دو قطب زير، تنظيم نموده است: | ||
#معرفت حركات و سكون (عوارض كلمه). | |||
#معرفت ذات كلمه و حروف آن. | |||
وى مباحث مربوط به احكام كلمه را متقدم بر مباحث ذات كلمه كرده است؛ در صورتى كه محقق، معتقد است مقتضاى حكمت، عكس اين مطلب مىباشد، زيرا معرفت ذات، قبل از معرفت صفات مىباشد. اين در حالى است كه خود نويسنده، در بيان علت اين تقديم و تأخير، به دو استدلال زير، تمسك جسته است: | وى مباحث مربوط به احكام كلمه را متقدم بر مباحث ذات كلمه كرده است؛ در صورتى كه محقق، معتقد است مقتضاى حكمت، عكس اين مطلب مىباشد، زيرا معرفت ذات، قبل از معرفت صفات مىباشد. اين در حالى است كه خود نويسنده، در بيان علت اين تقديم و تأخير، به دو استدلال زير، تمسك جسته است: | ||
#نياز ضرورى به معرفت دوم؛ زيرا انسان به علت ضرورت تكلم، ابتدا محتاج به فراگيرى اجمالى كلمات براى رفع حوايج خود مىباشد. | |||
#معرفت ذات كلمه، مشتمل بر فراگيرى امور دشوارى همچون علم تصريف، تصغير، نسبت و... مىباشد كه فراگيرى آن براى مبتدئين، دشوار مىنمايد و معرفت حركات و سكون، آسانتر به نظر مىرسد. | |||
اهم مسائلى كه نويسنده در اثر خويش، سعى بر رعايت آنها داشته است، عبارتند از: | اهم مسائلى كه نويسنده در اثر خويش، سعى بر رعايت آنها داشته است، عبارتند از: | ||
#ميانهروى و اعتدال در شرح و پرهيز از اطناب ممل و ايجاز مخل: نويسنده در اين امر، دنبالهرو استاد خود، ابن دهان، در اثر وى با عنوان «الغرة في شرح لمع ابن جنى» بوده است. | |||
#جمع ابواب نحو و احكام آن: هرچند، آنچنانكه گفته شد، نويسنده، دنبالهرو كتاب «الغرة» بوده است، اما در مورد ابواب، بدان اكتفا نكرده و ابواب زير را به كتاب افزوده است: باب ابنية كلامه، مصادر، تصريف و ادغام. | |||
#ايجاز در ادله و علل: نويسنده در بيان و بررسى علل نحويه، در مواردى كه به نظر مىرسد، مكان چنين بحثى باشد، اجتناب نموده است، از جمله در تعليل: | |||
#:- محل اعراب بودن حرف آخر هر كلمه؛ | |||
#:- اينكه غالب، بناء بر سكون است؛ | |||
#:- نكره بودن تميز؛ | |||
- محل اعراب بودن حرف آخر هر كلمه؛ | #:- منصوب بودن تميز؛ | ||
#:- تثنيه و جمع نبودن مصدر؛ | |||
- اينكه غالب، بناء بر سكون است؛ | #:- تعدى عاملى كه متعدى نمىگردد به ظروف غير زمانى و... | ||
#:- اينكه عمل «ما» مانند عمل «ليس» مىباشد؛ | |||
- نكره بودن تميز؛ | #:- اهمال «ما» در صورت فقدان شروط؛ | ||
#:- جمود «نعم» و «بئس». | |||
- منصوب بودن تميز؛ | #اكتفاء به قول ائمه نحو و تعليقات آسان و اتخاذ اقوال مشهور كه نشان از تواضع و صحت اعتراف به حق نويسنده در مسائلى مىباشد كه عالمى پيرامون آن، نظر درست داده است. | ||
- تثنيه و جمع نبودن مصدر؛ | |||
- تعدى عاملى كه متعدى نمىگردد به ظروف غير زمانى و... | |||
- اينكه عمل «ما» مانند عمل «ليس» مىباشد؛ | |||
- اهمال «ما» در صورت فقدان شروط؛ | |||
- جمود «نعم» و «بئس». | |||
نويسنده در نقل نصوص و اقوال علما، از سه روش زير استفاده نموده است: | نويسنده در نقل نصوص و اقوال علما، از سه روش زير استفاده نموده است: | ||
#نقل مطابق؛ يعنى نص مورد نظر، از لحاظ لفظ و معنى، مطابق با مصدر آن ذكر گرديده است كه بيشتر موارد، چنين مىباشند. | |||
#نقل معنى و تصرف در لفظ كه معناى برخى از اقوال ذكر گرديده است، بدون التزام به نص قائل. | |||
#اختصار و اقتصار بر غرض گوينده؛ يعنى تعليلات مدارك قول مورد نظر، نقل نگرديده و فقط اصل مطلب، بيان شده است. | |||
قطب اول كه در آن، به بررسى احكام كلمه پرداخته شده است، مشتمل بر ابواب زير مىباشد: | قطب اول كه در آن، به بررسى احكام كلمه پرداخته شده است، مشتمل بر ابواب زير مىباشد: | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۱۳: | ||
از جمله مصادر اصلى مورد استفاده نويسنده، عبارتند از: | از جمله مصادر اصلى مورد استفاده نويسنده، عبارتند از: | ||
#كتاب استادش ابن دهان كه در مقدمه (الغرة فى شرح اللمع) و ابواب زير، استفاده شايانى از آن شده است: نكره و معرفه، مقصور و ممدود، تصغير، نسب، استفهام، موصول و صله، غير منصرف، عدد، اماله، كتابت و هجاء و... | |||
#«التكملة» ابىعلى فارسى كه اثر آن در ابواب: همزات، تثنيه، جمع مكسر و ابنيه افعال و مصادر، بهخوبى مشهود است. | |||
#«سر صناعة الاعراب» ابن جنى كه در باب تصريف و جزء اول كتاب از آن استفاده شده است. | |||
#«الاصول في النحو» ابن سراج. | |||
#«المفصل» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، در باب ادغام، مخارج و صفات حروف و ابنيه و معانى افعال. | |||
#شرح سيرافى، در باب اادغام و فصل اعتلال در باب تصريف. | |||
شواهدى كه نويسنده در كتاب استفاده كرده است، عبارتند از: | شواهدى كه نويسنده در كتاب استفاده كرده است، عبارتند از: | ||
#شواهد قرآنى: تعداد آنها، به هفتصد و هشتاد آيه مىرسد كه برخى تكرارى بوده و نويسنده در مواضع تكرار، از ذكر تمام آيه خوددارى نموده است. در مواردى نيز، به دو يا چند آيه براى يك مسئله، استشهاد شده است. | |||
#شواهد حديثى: در اين مورد، از كتبى همچون «جامع الاصول»، «الشافى في شرح مسند الشافعى» و «النهاية في غريب الحديث و الاثر» استفاده گرديده است. | |||
#شواهد مأثور كلام عرب: در اين زمينه، از كلمات قصار و مثالهاى معروف عرب استفاده نموده است، از جمله: «تسمع بالمعيدى خير من أن تراه»، «مكره أخاك لا بطل»، «اليوم خمر و غداً أمر» و... | |||
#شواهد شعريه: حدودا هفتصد و چهل و هفت مرتبه، به اشعار استشهاد شده است. در مواردى، نويسنده اهتمام زيادى به توثيق شواهد شعريه نسبت به قائلين آنها نداشته است. | |||
با تمام ويژگىها و محسنات، كتاب داراى برخى اشكلات مىباشد كه از جمله عبارتند از: | با تمام ويژگىها و محسنات، كتاب داراى برخى اشكلات مىباشد كه از جمله عبارتند از: | ||
#اضطراب در نقل، بهواسطه تقديم و تأخير در قول واحد يا اجماع. | |||
#تغيير موهم: نويسنده در برخى موارد، اقدام به تغيير نصوص، بدون تغيير معناى آن كرده است، اما در مواردى، از جمله در نقل قولى از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] ، تغييرى صورت گرفته كه موجب ابهام گرديده است. در صفحه 333، چنين آمده است: «قال [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] : و من العرب، من يقول فى ناب: نويب، فيجىء بالواو؛ لان هذه الألف يكثر ابدالها من الواوات، قال: و هو غلط منه» كه معلوم نيست غلط، منسوب به [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] و نص او مىباشد يا قول عرب. | |||
#عدم دقت در نقل بعضى از آراء؛ از جمله اينكه نويسنده در نقل قول [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] ، گفته است: «قال [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] : لولا اطباق صارت الطاء تاءً و الظاءُ ثاءً و الصادُ سيناً و عُدِم الضادُ؛ لانها منفردة في مخرجا» كه در اين نقل قول، تغيير، تقديم و تأخير صورت گرفته است، زيرا قول [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] ، چنين است: «و لولا الاطباق لصارت الطاء دالاً و الصاد سيناً و الظاء ذالاً و لخرجت الضاد من الكلام؛ لانه ليس شىء من موضعها غيرها». | |||
#خطا در نسبت بعضى از آراء: از جمله اينكه در نقل آراء در مورد «انت»، در صفحه 135، نويسنده به متابعت از ابن دهان، چنين نوشته است: «و قال الفراء: التاء هى الاسم و ان عماد لها»؛ درصورتىكه اين راى ابن كيسان و بعضى از كوفيون بوده و فراء معتقد است كه كل كلمه «انت»، يك اسم مىباشد. همچنين در صفحه 143 و 144، آمده است: «و منهم من يكسر الكاف مع الجمع اذا انكسر ما قبلها حملا على هاء (به)، كقوله: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''و ان قال مولاهم على جل حادث''|2=''من الدهر ردوا فضل احلامِكِم رودا''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
قال [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] : و هى لغة قوم من ربيعة». اين در حالى است كه اين لغت قوم بنى ربيعه نيست، بلكه قول بكر بن وائل مىباشد و نويسنده اين مطلب را، به تبعيت از ابن دهان، ذكر كرده است. | قال [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] : و هى لغة قوم من ربيعة». اين در حالى است كه اين لغت قوم بنى ربيعه نيست، بلكه قول بكر بن وائل مىباشد و نويسنده اين مطلب را، به تبعيت از ابن دهان، ذكر كرده است. |
ویرایش