۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
فصل اول با عنوان «توحيد» به معرفى خداى وهابيون اختصاص يافته است. مؤلف در اين فصل با اشاره به اينكه خداى وهابيون چون انسان داراى صورت، چشم و دست است، بيان داشته كه وهابيت در اين تفكر گرفتار ذهن محصور آدمى و دربند تفكر محدود انسانى شدهاند <ref>متن كتاب، ص18</ref>؛ بهگونهاى كه خداوند را قابل ديدن مىدانند. اين نوع تفكر انحرافى را علاوه بر اينكه در كتب اهدايى خود به حجاج شيعه، قيد كردهاند، در قرآنهايى هم كه با ترجمه فارسى در مسجد الحرام و مسجد النبى در دسترس زائران قرار دادهاند، به آنها القاء مىكنند <ref>همان، ص18-21</ref> و مخالفين را به كفر و شرك متهم مىكنند؛ غافل از اينكه خداوند، «ليس كمثله شيء»؛ او مثل هيچكس نيست. | فصل اول با عنوان «توحيد» به معرفى خداى وهابيون اختصاص يافته است. مؤلف در اين فصل با اشاره به اينكه خداى وهابيون چون انسان داراى صورت، چشم و دست است، بيان داشته كه وهابيت در اين تفكر گرفتار ذهن محصور آدمى و دربند تفكر محدود انسانى شدهاند <ref>متن كتاب، ص18</ref>؛ بهگونهاى كه خداوند را قابل ديدن مىدانند. اين نوع تفكر انحرافى را علاوه بر اينكه در كتب اهدايى خود به حجاج شيعه، قيد كردهاند، در قرآنهايى هم كه با ترجمه فارسى در مسجد الحرام و مسجد النبى در دسترس زائران قرار دادهاند، به آنها القاء مىكنند <ref>همان، ص18-21</ref> و مخالفين را به كفر و شرك متهم مىكنند؛ غافل از اينكه خداوند، «ليس كمثله شيء»؛ او مثل هيچكس نيست. | ||
توحيد؛ يعنى خدا را از هرگونه تشبيه، پاك و منزه بدانيم. عبارت «الله اكبر»؛ يعنى «خداوند بزرگتر و برتر از آن است كه به وصف درآيد» نيز به همين نكته اشاره دارد و مسلمانان هر روز و با هر نماز به آن توجه مىكنند <ref>همان، ص23</ref> | توحيد؛ يعنى خدا را از هرگونه تشبيه، پاك و منزه بدانيم. عبارت «الله اكبر»؛ يعنى «خداوند بزرگتر و برتر از آن است كه به وصف درآيد» نيز به همين نكته اشاره دارد و مسلمانان هر روز و با هر نماز به آن توجه مىكنند <ref>همان، ص23</ref> | ||
از اشكالات و شبهات ديگرى كه حجاج در ايام حج با آن موجه هستند، شبهاتى در باب «نبوت» است كه در فصل دوم به آن اشاره شده است. يكى از اين شبهات مطرحشده در اين فصل اين است كه زيارت پيامبر و هرگونه ارتباط عاطفى و قلبى با پيامبر، مساوى با كفر است؛ لذا بوسيدن ضريح نبوى از بدعتهاى زشت شمرده مىشود <ref>همان، ص27</ref> | از اشكالات و شبهات ديگرى كه حجاج در ايام حج با آن موجه هستند، شبهاتى در باب «نبوت» است كه در فصل دوم به آن اشاره شده است. يكى از اين شبهات مطرحشده در اين فصل اين است كه زيارت پيامبر و هرگونه ارتباط عاطفى و قلبى با پيامبر، مساوى با كفر است؛ لذا بوسيدن ضريح نبوى از بدعتهاى زشت شمرده مىشود <ref>همان، ص27</ref> | ||
مؤلف در جواب مىگويد: چرا اين عمل را بدعت مىشماريد؛ درحالىكه صحابى مشهور، «ابوايوب انصارى» به زيارت قبر شريف پيامبر رفته است؛ چنانكه در منابع اهل سنت آمده كه: مروان مردى را ديد كه صورت بر قبر شريف پيامبر نهاده است. گردن او را گرفت و گفت مىدانى چه مىكنى؟ وقتى آن مرد سر از قبر برداشت، ديد كه او ابوايوب انصارى است. | مؤلف در جواب مىگويد: چرا اين عمل را بدعت مىشماريد؛ درحالىكه صحابى مشهور، «ابوايوب انصارى» به زيارت قبر شريف پيامبر رفته است؛ چنانكه در منابع اهل سنت آمده كه: مروان مردى را ديد كه صورت بر قبر شريف پيامبر نهاده است. گردن او را گرفت و گفت مىدانى چه مىكنى؟ وقتى آن مرد سر از قبر برداشت، ديد كه او ابوايوب انصارى است. | ||
ابوايوب پاسخ داد: آرى مىدانم. من سراغ سنگ كه نيامدهام بلكه سراغ رسول خدا آمدهام... <ref>همان، ص29</ref> | ابوايوب پاسخ داد: آرى مىدانم. من سراغ سنگ كه نيامدهام بلكه سراغ رسول خدا آمدهام... <ref>همان، ص29</ref> | ||
مؤلف در ادامه، اختلاف نظر اهل تسنن با وهابيت را در بحث زيارت مطرح مىكند و مىگويد: اهل تسنن نيز علاوه بر اينكه زيارت حضرت را امرى نيكو مىدانند، در كيفيت زيارت نيز مطالبى گفتهاند <ref>همان، ص31-33</ref> | مؤلف در ادامه، اختلاف نظر اهل تسنن با وهابيت را در بحث زيارت مطرح مىكند و مىگويد: اهل تسنن نيز علاوه بر اينكه زيارت حضرت را امرى نيكو مىدانند، در كيفيت زيارت نيز مطالبى گفتهاند <ref>همان، ص31-33</ref> | ||
در ادامه، پيشينه زيارت در نگاه فرقه ضاله وهابيت مورد بررسى قرار گرفته است <ref>همان، ص35</ref> | در ادامه، پيشينه زيارت در نگاه فرقه ضاله وهابيت مورد بررسى قرار گرفته است <ref>همان، ص35</ref> | ||
فصل سوم كتاب با عنوان «ميراث نبوى»، بدعتهايى را كه وهابىها به آن دامن زدهاند، مورد بررسى قرار مىدهد؛ بدعتهايى چون «نيت كردن بايد در دل باشد و آشكار كردن آن با زبان بدعت بشمار مىرود»، «استفاده از ساعت، دوچرخه و... بدعت بشمار مىرود» و... | فصل سوم كتاب با عنوان «ميراث نبوى»، بدعتهايى را كه وهابىها به آن دامن زدهاند، مورد بررسى قرار مىدهد؛ بدعتهايى چون «نيت كردن بايد در دل باشد و آشكار كردن آن با زبان بدعت بشمار مىرود»، «استفاده از ساعت، دوچرخه و... بدعت بشمار مىرود» و... |
ویرایش