۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | ||
#نويسنده در مقدمهاش يادآور شده كه: تاريخ دولت حمدانى حدود يكصد سال ادامه دارد: از برپايى امارتشان در موصل به سال 293ق (/905 906م) تا سقوط امارتشان در حلب به سال 392ق (1001م). يعنى دولت حمدانى اواخر قرن سوم هجرى و تقريبا تمام قرن چهارم هجرى را دربرمىگيرد. بررسى دولت حمدانى از جهتى بررسى يكى از دولتهاى كوچك مستقل در اقاليمى از اقاليم دولت عباسى مىباشد و شايد اهميت آن تنها در اين نهفته نيست كه يكى از چندين دولت كوچك است كه در دوران ضعف قدرت مركزى و تباه شدن هيبت عباسيان ظاهر شد، و نه فقط از اين لحاظ كه دولت حمدانى مركز مهمى از مراكز پرتوافشانى فرهنگى و جاذبه فكرى در آن دوره درخشان تمدنى از دولت اسلامى است بلكه از آن جهت است كه دولت حمدانى از معدود دولتهاى اسلامى مستقل كوچكى بود كه به حساب خلافت عباسى برپا شد و چون سدّ استوارى در برابر يورش بيزانس (- روم شرقى) كه بيت المقدس را هدف گرفته بود ايستاد و فى الواقع در دوره سيادت عناصر غير عربى از فارس و ترك و ديلم و ناتوانى عنصر عربى در مديريت و سياست و امور نظامى، اين مركز كماهميتى نيست.... در پايان دوست دارم خواننده را براى انتخاب اين بحث توجيه كنم كه اين كار در اصل رساله دكترى من در تاريخ اسلامى از دانشگاه قاهره به سال 1953 ميلادى است؛ آن روزگار من تصميم گرفتم موضوعى برگزينم كه تحقيق جامعى به زبان عربى درباره آن نوشته نشده باشد و در محدوده تاريخ عراق در دوره اسلامى باشد؛ شايد بتوانم سهمى در تاريخ بخشى از عراق در دوره اسلامى داشته باشم. به استادانم موضوع تاريخ حمدانيان را پيشنهاد نمودم كه فقط بحثهاى پراكندهاى راجع به سيف الدوله در دست بود. اما تاريخ حمدانيان بهطور مشخص در حلب و جزيره چندان مورد اهتمام مورخان نبود ..<ref>مقدمه مؤلف، ج1، ص 3- 9؛ ترجمه مقدمه مؤلف، ص 3- 5</ref> | #نويسنده در مقدمهاش يادآور شده كه: تاريخ دولت حمدانى حدود يكصد سال ادامه دارد: از برپايى امارتشان در موصل به سال 293ق (/905 906م) تا سقوط امارتشان در حلب به سال 392ق (1001م). يعنى دولت حمدانى اواخر قرن سوم هجرى و تقريبا تمام قرن چهارم هجرى را دربرمىگيرد. بررسى دولت حمدانى از جهتى بررسى يكى از دولتهاى كوچك مستقل در اقاليمى از اقاليم دولت عباسى مىباشد و شايد اهميت آن تنها در اين نهفته نيست كه يكى از چندين دولت كوچك است كه در دوران ضعف قدرت مركزى و تباه شدن هيبت عباسيان ظاهر شد، و نه فقط از اين لحاظ كه دولت حمدانى مركز مهمى از مراكز پرتوافشانى فرهنگى و جاذبه فكرى در آن دوره درخشان تمدنى از دولت اسلامى است بلكه از آن جهت است كه دولت حمدانى از معدود دولتهاى اسلامى مستقل كوچكى بود كه به حساب خلافت عباسى برپا شد و چون سدّ استوارى در برابر يورش بيزانس (- روم شرقى) كه بيت المقدس را هدف گرفته بود ايستاد و فى الواقع در دوره سيادت عناصر غير عربى از فارس و ترك و ديلم و ناتوانى عنصر عربى در مديريت و سياست و امور نظامى، اين مركز كماهميتى نيست.... در پايان دوست دارم خواننده را براى انتخاب اين بحث توجيه كنم كه اين كار در اصل رساله دكترى من در تاريخ اسلامى از دانشگاه قاهره به سال 1953 ميلادى است؛ آن روزگار من تصميم گرفتم موضوعى برگزينم كه تحقيق جامعى به زبان عربى درباره آن نوشته نشده باشد و در محدوده تاريخ عراق در دوره اسلامى باشد؛ شايد بتوانم سهمى در تاريخ بخشى از عراق در دوره اسلامى داشته باشم. به استادانم موضوع تاريخ حمدانيان را پيشنهاد نمودم كه فقط بحثهاى پراكندهاى راجع به سيف الدوله در دست بود. اما تاريخ حمدانيان بهطور مشخص در حلب و جزيره چندان مورد اهتمام مورخان نبود ...<ref>مقدمه مؤلف، ج1، ص 3- 9؛ ترجمه مقدمه مؤلف، ص 3- 5</ref> | ||
#نويسنده در بخشى از كتاب مطالبى در مورد همپيمانى حمدان با خوارج نوشته و سرانجام افزوده است: حمدانيان شيعه بودند و خارجىگرى با تشيع حمدان نمىسازد مگر آنكه در اين مورد تعصب قبيلهاى آن عصر در منطقه جزيره كار خود را كرده باشد. چنانكه مىدانيم طوايف ربيعه در ايام مساور حركت خوارج را تأييد كردند و در خونخواهى يكى از يارانش، كه حكومت او را كشته بود، ياريش نمودند. بهويژه بايد توجه داشت كه حركت خوارج خصلت قبيلهاى دارد و به تمرّد بر حكومت مركزى و تشويق گرايش استقلالى فرا مىخواند ..<ref>متن كتاب، ج 1، ص 62- 85؛ دولت حمدانيان، ص 37- 52</ref> | #نويسنده در بخشى از كتاب مطالبى در مورد همپيمانى حمدان با خوارج نوشته و سرانجام افزوده است: حمدانيان شيعه بودند و خارجىگرى با تشيع حمدان نمىسازد مگر آنكه در اين مورد تعصب قبيلهاى آن عصر در منطقه جزيره كار خود را كرده باشد. چنانكه مىدانيم طوايف ربيعه در ايام مساور حركت خوارج را تأييد كردند و در خونخواهى يكى از يارانش، كه حكومت او را كشته بود، ياريش نمودند. بهويژه بايد توجه داشت كه حركت خوارج خصلت قبيلهاى دارد و به تمرّد بر حكومت مركزى و تشويق گرايش استقلالى فرا مىخواند ...<ref>متن كتاب، ج 1، ص 62- 85؛ دولت حمدانيان، ص 37- 52</ref> | ||
#بر اساس پژوهش نويسنده: شهر حلب در دوره حمدانى مساجد و كاخها و زيارتگاهها و عمارات بسيارى داشت كه پيشرفت ساختمانسازى اسلامى در آن عصر را نشان مىداد. شهر حلب خصوصيتى داشت كه كمتر متأثر از بيگانه بود و همان ويژگى كنيسههاى انطاكيه در آن ديده مىشود، به همين سبب، حلب تأثير خاص در معمارى اسلامى سوريه بهطور كلى داشته است. حمدانيان براى خود كاخهاى بزرگى مىساختند و خود را در ابّهت آن مىپوشاندند، خصوصاً سيف الدوله كه پايتختش حلب، در شكوه و درخشندگى با دربار خلفا پهلو مىزد... به گفته [[ابن خلدون]] سيف الدوله ظواهر ساير پادشاهان اسلام را اقتباس كرد؛ همچون بر تخت نشستن و تاج مرصع بر سر نهادن ..<ref>متن كتاب، ج 2، ص 215- 216؛ دولت حمدانيان، ص 352</ref> | #بر اساس پژوهش نويسنده: شهر حلب در دوره حمدانى مساجد و كاخها و زيارتگاهها و عمارات بسيارى داشت كه پيشرفت ساختمانسازى اسلامى در آن عصر را نشان مىداد. شهر حلب خصوصيتى داشت كه كمتر متأثر از بيگانه بود و همان ويژگى كنيسههاى انطاكيه در آن ديده مىشود، به همين سبب، حلب تأثير خاص در معمارى اسلامى سوريه بهطور كلى داشته است. حمدانيان براى خود كاخهاى بزرگى مىساختند و خود را در ابّهت آن مىپوشاندند، خصوصاً سيف الدوله كه پايتختش حلب، در شكوه و درخشندگى با دربار خلفا پهلو مىزد... به گفته [[ابن خلدون]] سيف الدوله ظواهر ساير پادشاهان اسلام را اقتباس كرد؛ همچون بر تخت نشستن و تاج مرصع بر سر نهادن ...<ref>متن كتاب، ج 2، ص 215- 216؛ دولت حمدانيان، ص 352</ref> | ||
#بر طبق پژوهش نويسنده: كتب تاريخ ادب و ديوان شعرهاى آن عصر سرشار است از توصيف زندگى اجتماعى در عصر سيف الدوله و از مجموع اين نصوص به روشنى معلوم مىشود كه جامعه در عصر حمدانى و مشخصاً در عصر سيف الدوله يك جامعه متنعم و متمدن بوده و طبقات بالا در آن از انواع لذت و وسايل سرگرمى برخوردار بودهاند. حقيقت اين است كه سوريه وارث يك تمدن قديمى داراى سنتهاى استوار يعنى همان تمدن بيزانس بود كه به حكم تسلط سياسى بيزانس در سوريه برقرار شده بود. شهرهاى اين منطقه پر است از كنيسهها و ديرها و حمامها و حصارها و قلعهها و قصرهاى كهن و اصيل؛ و اهالى آنجا نيز مخلوطى از اجناس مختلف بودند كه بعد از فتح اسلامى تسليم خلافت شدند و با فرهنگ عربى مىزيستند. پس جامعه حمدانى تشكيل مىشد از عرب و رومى و آرامى و ارمنى و ترك و ديلم و ديگر نژادهاى بومى يا وارداتى. مجالس عيش آن عصر از مظاهر اسراف و هرزگى و تنعم محسوب مىشود. اميران حمدانى بهرغم آنكه درگير جنگهاى داخلى و خارجى بودند در كاخهايشان مجالس آبادانى داير مىكردند كه طعام و شراب با گشادهدستى و افراط در آن آورده مىشد و مطربان مشهور در آن مىخواندند و مىنواختند. مورخان آوردهاند كه... وقتى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] به مجلس سيف الدوله آمد امير از او پرسيد آيا طعام مىخورى؟ آيا شراب مىنوشى؟ و فيلسوف در هر دو مورد جواب داد: نه. ..<ref>متن كتاب، ج 2، ص 315- 316؛ دولت حمدانيان، ص 415</ref> | #بر طبق پژوهش نويسنده: كتب تاريخ ادب و ديوان شعرهاى آن عصر سرشار است از توصيف زندگى اجتماعى در عصر سيف الدوله و از مجموع اين نصوص به روشنى معلوم مىشود كه جامعه در عصر حمدانى و مشخصاً در عصر سيف الدوله يك جامعه متنعم و متمدن بوده و طبقات بالا در آن از انواع لذت و وسايل سرگرمى برخوردار بودهاند. حقيقت اين است كه سوريه وارث يك تمدن قديمى داراى سنتهاى استوار يعنى همان تمدن بيزانس بود كه به حكم تسلط سياسى بيزانس در سوريه برقرار شده بود. شهرهاى اين منطقه پر است از كنيسهها و ديرها و حمامها و حصارها و قلعهها و قصرهاى كهن و اصيل؛ و اهالى آنجا نيز مخلوطى از اجناس مختلف بودند كه بعد از فتح اسلامى تسليم خلافت شدند و با فرهنگ عربى مىزيستند. پس جامعه حمدانى تشكيل مىشد از عرب و رومى و آرامى و ارمنى و ترك و ديلم و ديگر نژادهاى بومى يا وارداتى. مجالس عيش آن عصر از مظاهر اسراف و هرزگى و تنعم محسوب مىشود. اميران حمدانى بهرغم آنكه درگير جنگهاى داخلى و خارجى بودند در كاخهايشان مجالس آبادانى داير مىكردند كه طعام و شراب با گشادهدستى و افراط در آن آورده مىشد و مطربان مشهور در آن مىخواندند و مىنواختند. مورخان آوردهاند كه... وقتى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] به مجلس سيف الدوله آمد امير از او پرسيد آيا طعام مىخورى؟ آيا شراب مىنوشى؟ و فيلسوف در هر دو مورد جواب داد: نه. ...<ref>متن كتاب، ج 2، ص 315- 316؛ دولت حمدانيان، ص 415</ref> | ||
#در پايان گفتنى است كه در گزارش محتواى كتاب حاضر به متن عربى مراجعه ولى از ترجمه فارسى جناب استاد آقاى عليرضا ذكاوتى قراگزلو با اندك تغييراتى استفاده شده و براى آنكه امكان مقابله متن و ترجمه براى آشنايى بيشتر با چگونگى ترجمه فراهم شود به هر دو كتاب ارجاع داده شده است. | #در پايان گفتنى است كه در گزارش محتواى كتاب حاضر به متن عربى مراجعه ولى از ترجمه فارسى جناب استاد آقاى عليرضا ذكاوتى قراگزلو با اندك تغييراتى استفاده شده و براى آنكه امكان مقابله متن و ترجمه براى آشنايى بيشتر با چگونگى ترجمه فراهم شود به هر دو كتاب ارجاع داده شده است. | ||
ویرایش