۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ' به ' می') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
درباره ويژگىها و محتواى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است: | درباره ويژگىها و محتواى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است: | ||
1. در مقدمه ناشر (مركز تحقيقات حجّ) چنين آمده است: اساس اسلام بر دعوت به توحيد استوار است و پيامبر اسلام(ص) با جمله ساده «قولوا لا إله إلا الله تفلحوا...» مردم را به اين دين فراخواند... مردم، گروهگروه به اسلام گرويدند و بر اساس آموزههاى قرآنى، مأمور شدند تا ديگران را نيز از راههاى «حكمت»، «موعظه حسنه» و «جدال احسن»، به اسلام فراخوانند. عالمان اسلامى قرنها پرچمدار دعوت به توحيد بودهاند؛ تااينكه نزديك به دو قرن پيش، در سرزمين مقدس مكه و مدينه وهابيت قدرت يافت. اينان بهجاى عمل به آموزههاى قرآن، به تكفير مسلمانان پرداختند و بهجاى موعظه و جدال احسن، به تهمت و افترا روى آوردند و بهجاى حكمت و برهان، شمشير برّان در دست گرفتند و به بهانه دعوت به توحيد، مسلمانان را از دم تيغ گذراندند... كتاب حاضر، پاسخ به بخشى از شبهاتى است كه وهابىها مطرح كردهاند <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-7</ref> | 1. در مقدمه ناشر (مركز تحقيقات حجّ) چنين آمده است: اساس اسلام بر دعوت به توحيد استوار است و پيامبر اسلام(ص) با جمله ساده «قولوا لا إله إلا الله تفلحوا...» مردم را به اين دين فراخواند... مردم، گروهگروه به اسلام گرويدند و بر اساس آموزههاى قرآنى، مأمور شدند تا ديگران را نيز از راههاى «حكمت»، «موعظه حسنه» و «جدال احسن»، به اسلام فراخوانند. عالمان اسلامى قرنها پرچمدار دعوت به توحيد بودهاند؛ تااينكه نزديك به دو قرن پيش، در سرزمين مقدس مكه و مدينه وهابيت قدرت يافت. اينان بهجاى عمل به آموزههاى قرآن، به تكفير مسلمانان پرداختند و بهجاى موعظه و جدال احسن، به تهمت و افترا روى آوردند و بهجاى حكمت و برهان، شمشير برّان در دست گرفتند و به بهانه دعوت به توحيد، مسلمانان را از دم تيغ گذراندند... كتاب حاضر، پاسخ به بخشى از شبهاتى است كه وهابىها مطرح كردهاند <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-7</ref> | ||
2. شبهه: كسانى كه برخلاف آيههاى قرآن، از غير خدا طلب مىكنند و انتظار شفاعت در قيامت از غير خدا را دارند و آنها را وسيله و واسطه قرار مىدهند، غير مسلمان و كافر هستند. | 2. شبهه: كسانى كه برخلاف آيههاى قرآن، از غير خدا طلب مىكنند و انتظار شفاعت در قيامت از غير خدا را دارند و آنها را وسيله و واسطه قرار مىدهند، غير مسلمان و كافر هستند. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
پاسخ: الف)- منظور از عبارت «از غير خدا طلب كردن»، چيست؟! يعنى هركه از غير خدا چيزى بخواهد كافر است؟! پس بر اين اساس، وهابىها كه از پزشك و دارو، درمان طلب مىكنند، كافرند؟! و با اين فرض، هيچ مسلمانى در عالم باقى نمىماند؛ زيرا انسان، موجودى اجتماعى است و همواره براى رفع نيازهاى خود نيازمند ديگران است و به آنها توسّل مىجويد و طلب يارى مىكند و اينها همه غير خدا هستند؛ بهعبارتديگر، هيچ انسانى نمىتواند بدون توسل به اسباب و وسايل، ادامه حيات دهد. مگر اين نظام، نظام اسباب و مسببات نيست؟! [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايد: «أَبَى اللهُ أَنْ يُجْرِي الأشْياءَ إِلا بِأَسْبابٍ» «خدا بنا ندارد امور، جز از طريق اسبابشان به جريان افتد». | پاسخ: الف)- منظور از عبارت «از غير خدا طلب كردن»، چيست؟! يعنى هركه از غير خدا چيزى بخواهد كافر است؟! پس بر اين اساس، وهابىها كه از پزشك و دارو، درمان طلب مىكنند، كافرند؟! و با اين فرض، هيچ مسلمانى در عالم باقى نمىماند؛ زيرا انسان، موجودى اجتماعى است و همواره براى رفع نيازهاى خود نيازمند ديگران است و به آنها توسّل مىجويد و طلب يارى مىكند و اينها همه غير خدا هستند؛ بهعبارتديگر، هيچ انسانى نمىتواند بدون توسل به اسباب و وسايل، ادامه حيات دهد. مگر اين نظام، نظام اسباب و مسببات نيست؟! [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايد: «أَبَى اللهُ أَنْ يُجْرِي الأشْياءَ إِلا بِأَسْبابٍ» «خدا بنا ندارد امور، جز از طريق اسبابشان به جريان افتد». | ||
ب)- اگر منظور از آن، توسل به اولياى خدا است، مىتوان گفت كه اين عمل، هم مطابق با آيههاى قرآن است ''' (وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَة) ''' و هم مطابق با روايتهاى پيامبر(ص) و هم مطابق عقل و وجدان و از طرف ديگر مخالفت با آن، خلاف عقل و نقل است و همچنين از طرفى، اگر هر نوع طلب كردن، شرك و كفر باشد، اين امر با دستور صريح قرآن، كه امر به توسّل و واسطه قرار دادن اولياى خدا است، منافات پيدا مىكند. قرآن مىفرمايد: ''' «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً» ''' <ref>نساء: 64</ref>؛ «و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىخواستند و پيامبر (نيز) براى آنان طلب آمرزش مىكرد، قطعاً خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند»... <ref>ر.ك: متن كتاب، ص49-51</ref> | ب)- اگر منظور از آن، توسل به اولياى خدا است، مىتوان گفت كه اين عمل، هم مطابق با آيههاى قرآن است ''' (وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَة) ''' و هم مطابق با روايتهاى پيامبر(ص) و هم مطابق عقل و وجدان و از طرف ديگر مخالفت با آن، خلاف عقل و نقل است و همچنين از طرفى، اگر هر نوع طلب كردن، شرك و كفر باشد، اين امر با دستور صريح قرآن، كه امر به توسّل و واسطه قرار دادن اولياى خدا است، منافات پيدا مىكند. قرآن مىفرمايد: ''' «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً» ''' <ref>نساء: 64</ref>؛ «و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىخواستند و پيامبر (نيز) براى آنان طلب آمرزش مىكرد، قطعاً خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند»... <ref>ر.ك: متن كتاب، ص49-51</ref> | ||
3. شبهه: كمك خواستن از غير خدا، شرك است؛ پس نگوييد يا على، يا حسين و يا محمد، بلكه فقط بگوييد يا الله. | 3. شبهه: كمك خواستن از غير خدا، شرك است؛ پس نگوييد يا على، يا حسين و يا محمد، بلكه فقط بگوييد يا الله. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
پاسخ: الف)- بردن نام على، عبادت است و در منابع معتبر اهلسنت، از قول پيامبر(ص) نقل شده است كه فرمود: «ذِكْرُ عَلِي عِبَادَة». | پاسخ: الف)- بردن نام على، عبادت است و در منابع معتبر اهلسنت، از قول پيامبر(ص) نقل شده است كه فرمود: «ذِكْرُ عَلِي عِبَادَة». | ||
ب)- آيا اين خطابها، شرك و گناه است؟! در قرآن از اين خطابها فراوان است: ''' (يا أَيُّهَا النَّبي) '''، ''' (يا أَيُّهَا الرَّسُول) '''، ''' (يا مُوسى) '''، ''' (يا نُوحُ) ''' و... برادران يوسف كه همه پيامبرزاده و موحّد بودند، گفتند: ''' «يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ...» '''؛ «اى عزيز (مصر)! ما و خاندان ما را پريشانى (و قحطى) فراگرفته...» <ref>يوسف: 88</ref> | ب)- آيا اين خطابها، شرك و گناه است؟! در قرآن از اين خطابها فراوان است: ''' (يا أَيُّهَا النَّبي) '''، ''' (يا أَيُّهَا الرَّسُول) '''، ''' (يا مُوسى) '''، ''' (يا نُوحُ) ''' و... برادران يوسف كه همه پيامبرزاده و موحّد بودند، گفتند: ''' «يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ...» '''؛ «اى عزيز (مصر)! ما و خاندان ما را پريشانى (و قحطى) فراگرفته...» <ref>يوسف: 88</ref> | ||
ج)- در متون اهل سنّت، اينگونه خطابها بسيار به چشم مىخورد؛ از جمله: «يا مُحَمَّد إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ فَتَقْضِي وَ تَشْفَعْنِي فِيه...»؛ يعنى «اى محمد، همانا من به تو در نيازم توجه نمودهام تا اجابت نموده و در آن واسطه شوى... <ref>ر.ك: همان، ص79-80</ref> | ج)- در متون اهل سنّت، اينگونه خطابها بسيار به چشم مىخورد؛ از جمله: «يا مُحَمَّد إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ فَتَقْضِي وَ تَشْفَعْنِي فِيه...»؛ يعنى «اى محمد، همانا من به تو در نيازم توجه نمودهام تا اجابت نموده و در آن واسطه شوى... <ref>ر.ك: همان، ص79-80</ref> | ||
4. شبهه: طلب و درخواست از مردگان، يا به اين جهت است كه خدا جاهل است و از احوال زندگان باخبر نيست و يا آنكه خدا ظالم است و سخنان مردگان را بر زندهها، ترجيح مىدهد. | 4. شبهه: طلب و درخواست از مردگان، يا به اين جهت است كه خدا جاهل است و از احوال زندگان باخبر نيست و يا آنكه خدا ظالم است و سخنان مردگان را بر زندهها، ترجيح مىدهد. | ||
پاسخ: 1. ما از اولياى خدا، چيزى را طلب و درخواست نمىكنيم، بلكه به امر خود خداوند، آنها را وسيله قرار مىدهيم؛ ''' «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَة» ''' <ref>مائده: 35</ref> | پاسخ: 1. ما از اولياى خدا، چيزى را طلب و درخواست نمىكنيم، بلكه به امر خود خداوند، آنها را وسيله قرار مىدهيم؛ ''' «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَة» ''' <ref>مائده: 35</ref> | ||
2. آنها از مردگان نيستند و شعور دارند و از احوال ما نيز باخبر هستند؛ ''' «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ» ''' <ref>بقره: 154</ref> | 2. آنها از مردگان نيستند و شعور دارند و از احوال ما نيز باخبر هستند؛ ''' «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ» ''' <ref>بقره: 154</ref> | ||
3. خداوند از همه چيز آگاه است، ولى نظام را نظام علّت و معلولى و سببى و مسببى قرار داده است؛ برخى از اين اسباب، مادى و برخى غير مادى هستند. آب سبب رفع تشنگى و دارو سبب درمان و صدقه سبب رفع بلا و صله رحم سبب طول عمر مىشود و توسل به اولياى خدا نيز، از اسباب معنوى است كه خود خداوند، آن را مقرر فرموده است؛ تا اولا: از اين طريق، پاداشى به اولياى خود داده باشد؛ ثانياً: بندگان را متوجه آن ذاتهاى مقدس كند، تا از آنها درس و الگو بگيرند و زندگى خود را شبيه زندگانى آنها گردانند؛ ثالثاً: ديگران بدانند كسى كه در راه خدا حركت مىكند و به كمال مىرسد، چنان سعه وجودى پيدا مىكند كه مىتواند واسطه بين بنده و خدا شود. | 3. خداوند از همه چيز آگاه است، ولى نظام را نظام علّت و معلولى و سببى و مسببى قرار داده است؛ برخى از اين اسباب، مادى و برخى غير مادى هستند. آب سبب رفع تشنگى و دارو سبب درمان و صدقه سبب رفع بلا و صله رحم سبب طول عمر مىشود و توسل به اولياى خدا نيز، از اسباب معنوى است كه خود خداوند، آن را مقرر فرموده است؛ تا اولا: از اين طريق، پاداشى به اولياى خود داده باشد؛ ثانياً: بندگان را متوجه آن ذاتهاى مقدس كند، تا از آنها درس و الگو بگيرند و زندگى خود را شبيه زندگانى آنها گردانند؛ ثالثاً: ديگران بدانند كسى كه در راه خدا حركت مىكند و به كمال مىرسد، چنان سعه وجودى پيدا مىكند كه مىتواند واسطه بين بنده و خدا شود. | ||
4. مگر خداوند نسبت به خواستههاى ما، جاهل است كه در قرآن، اين اندازه به ما امر مىكند كه دعا كنيد؟ خداوند قبل از دعا كردن، از حاجت و خواسته قلبى ما خبر دارد، پس دعا براى چيست؟ چرا مىفرمايد: ''' «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ» ''' <ref>غافر: 60</ref> | 4. مگر خداوند نسبت به خواستههاى ما، جاهل است كه در قرآن، اين اندازه به ما امر مىكند كه دعا كنيد؟ خداوند قبل از دعا كردن، از حاجت و خواسته قلبى ما خبر دارد، پس دعا براى چيست؟ چرا مىفرمايد: ''' «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ» ''' <ref>غافر: 60</ref> آيا با دعا كردن ما پى مىبرد كه ما چه مىخواهيم؟ و يا نمىتواند استجابت كند؟! آيا وسيله قرار دادن دعا، بىاشكال است، اما ولىّ خدا را وسيله قرار دادن اشكال دارد؟! <ref>ر.ك: همان، ص164-165</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش