پرش به محتوا

معاشرت: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ مهٔ ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۵۲: خط ۵۲:




كتاب حاضر، از مقدمه ناشر و نويسنده و متن اصلى (شامل ده مبحث اصلى و ده‌ها بحث فرعى) تشكيل شده است. نويسنده در اين اثر، از شيوه موعظه، بيان داستان، خاطره، تمثيل و نيز اشعار فارسى براى تسهيل مطلب و جذابيت مباحث استفاده كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص41، 51، 58، 60، 66، 72، 78، 94، 97 و 99</ref>. نويسنده در مقدمه كتاب تأكيد كرده است: اسلام به دليل اثرگذارى و اثرپذيرى بسيار شديد معاشرت و رفاقت، پرونده ويژه‌اى در قرآن و روايات براى آن باز كرده و به آثار مثبت و منفى اين حقيقت اشاره نموده، جامعه را به سوى معاشرت مثبت و سازنده هدايت كرده و از معاشرت منفى و مخرّب بازداشته است. نوشتارى كه پيش‌رو داريد مباحثى است كه اينجانب درباره معاشرت از ديدگاه اسلام به توفيق و لطف حضرت حق براساس آيات قرآن و روايات، به رشته تحرير درآورده‌ام و تا جايى كه امكان داشته به همه جوانب اين حقيقت سترگ پرداخته‌ام <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص19</ref>.
كتاب حاضر، از مقدمه ناشر و نويسنده و متن اصلى (شامل ده مبحث اصلى و ده‌ها بحث فرعى) تشكيل شده است. نويسنده در اين اثر، از شيوه موعظه، بيان داستان، خاطره، تمثيل و نيز اشعار فارسى براى تسهيل مطلب و جذابيت مباحث استفاده كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص41، 51، 58، 60، 66، 72، 78، 94، 97 و 99</ref> نويسنده در مقدمه كتاب تأكيد كرده است: اسلام به دليل اثرگذارى و اثرپذيرى بسيار شديد معاشرت و رفاقت، پرونده ويژه‌اى در قرآن و روايات براى آن باز كرده و به آثار مثبت و منفى اين حقيقت اشاره نموده، جامعه را به سوى معاشرت مثبت و سازنده هدايت كرده و از معاشرت منفى و مخرّب بازداشته است. نوشتارى كه پيش‌رو داريد مباحثى است كه اينجانب درباره معاشرت از ديدگاه اسلام به توفيق و لطف حضرت حق براساس آيات قرآن و روايات، به رشته تحرير درآورده‌ام و تا جايى كه امكان داشته به همه جوانب اين حقيقت سترگ پرداخته‌ام <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص19</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۵۹: خط ۵۹:
هر چند درباره محتواى اين اثر سودمند گفتنى‌ها فراوان است ولى به جهت رعايت اختصار، به ذكر نمونه‌هايى كوتاه و گويا از مطالب آن اكتفا مى‌شود:
هر چند درباره محتواى اين اثر سودمند گفتنى‌ها فراوان است ولى به جهت رعايت اختصار، به ذكر نمونه‌هايى كوتاه و گويا از مطالب آن اكتفا مى‌شود:


#نويسنده در مورد تأثير مثبت معاشرت با صالحان از جمله چنين نوشته است: در محل زندگيم در تهران جوانى را مى‌شناختم كه از هيچ فسادى خوددارى نمى‌كرد و در ميان آشنايان او نيز كسى نبود كه بتواند او را از منجلاب فساد نجات دهد.... روزى او را ديدم در حالى‌كه تغيير حال داده و از جاده انحراف به صراط مستقيم وارد شده است. از او پرسيدم چه شده؟ گفت: شب جمعه‌اى مست و لايعقل از كاباره‌اى به خانه مى‌رفتم، در مسير راه بر اثر خوردن زياد مشروب و مستى بيش از اندازه كنار پياده‌روى خيابان به زمين افتادم. هوا گرگ‌وميش بود، كم‌كم داشتم از مستى و بيهوشى خارج مى‌شدم، ديده باز كردم، ديدم روحانى با محبّتى سرم را به دامن گرفته و مرا نوازش مى‌كند، مرا بلند كرد و دست در دستم نهاد و مرا به مسجد برد، با محبت از من خواست وضو بگيرم و نماز بخوانم، پس از نماز مرا به دفتر مسجد برد و با دست خود برايم صبحانه آورد و بر اثر دلسوزى و هدايت آن روحانى وارسته، نجات پيدا كردم و با دخترى مؤمن ازدواج كردم و آن روحانى، مرحوم حجةالاسلام مصطفى مسجدجامعى بود <ref>متن كتاب، ص58- 60</ref>.
#نويسنده در مورد تأثير مثبت معاشرت با صالحان از جمله چنين نوشته است: در محل زندگيم در تهران جوانى را مى‌شناختم كه از هيچ فسادى خوددارى نمى‌كرد و در ميان آشنايان او نيز كسى نبود كه بتواند او را از منجلاب فساد نجات دهد.... روزى او را ديدم در حالى‌كه تغيير حال داده و از جاده انحراف به صراط مستقيم وارد شده است. از او پرسيدم چه شده؟ گفت: شب جمعه‌اى مست و لايعقل از كاباره‌اى به خانه مى‌رفتم، در مسير راه بر اثر خوردن زياد مشروب و مستى بيش از اندازه كنار پياده‌روى خيابان به زمين افتادم. هوا گرگ‌وميش بود، كم‌كم داشتم از مستى و بيهوشى خارج مى‌شدم، ديده باز كردم، ديدم روحانى با محبّتى سرم را به دامن گرفته و مرا نوازش مى‌كند، مرا بلند كرد و دست در دستم نهاد و مرا به مسجد برد، با محبت از من خواست وضو بگيرم و نماز بخوانم، پس از نماز مرا به دفتر مسجد برد و با دست خود برايم صبحانه آورد و بر اثر دلسوزى و هدايت آن روحانى وارسته، نجات پيدا كردم و با دخترى مؤمن ازدواج كردم و آن روحانى، مرحوم حجةالاسلام مصطفى مسجدجامعى بود <ref>متن كتاب، ص58- 60</ref>
#نويسنده درباره آسيه همسر فرعون، تأكيد كرده است: او با عقل و درايت و بصيرت و بينشش، بر حق بودن موسى(ع) و فرهنگ پاكش را يافت و از جان و دل به موسى(ع) ايمان آورد و او را به عنوان دلسوزترين راهنما در زندگى خود انتخاب كرد و با صبر و استقامت و پايدارى و استوارى در راه حق و تحمل انواع شكنجه‌ها از دست ظالمان به مقامات عالى انسانى و ملكوتى رسيد. او با آراسته شدن به باورهاى صحيح و روى آوردن به اعمال صالحه و زينت يافتن به اخلاق حسنه، آن هم در دربارى كه كفر و شرك و زور و ستم و ريا و تزوير بر آن حاكم بود، روى زن را در تاريخ بشريت سپيد كرد و به همجنسان خود آبرو داد و خويش را تا قيامت براى آنان، حجت خدا و دليلى به سوى صراط مستقيم قرار داد و راه هرگونه عذرى را بر اهل فساد و فسق و فجور بست. از جمله كسانى كه در قرآن مورد ستايش حق قرار گرفته‌اند، آسيه همسر فرعون است <ref>ر.ك: همان، ص133- 135</ref>.
#نويسنده درباره آسيه همسر فرعون، تأكيد كرده است: او با عقل و درايت و بصيرت و بينشش، بر حق بودن موسى(ع) و فرهنگ پاكش را يافت و از جان و دل به موسى(ع) ايمان آورد و او را به عنوان دلسوزترين راهنما در زندگى خود انتخاب كرد و با صبر و استقامت و پايدارى و استوارى در راه حق و تحمل انواع شكنجه‌ها از دست ظالمان به مقامات عالى انسانى و ملكوتى رسيد. او با آراسته شدن به باورهاى صحيح و روى آوردن به اعمال صالحه و زينت يافتن به اخلاق حسنه، آن هم در دربارى كه كفر و شرك و زور و ستم و ريا و تزوير بر آن حاكم بود، روى زن را در تاريخ بشريت سپيد كرد و به همجنسان خود آبرو داد و خويش را تا قيامت براى آنان، حجت خدا و دليلى به سوى صراط مستقيم قرار داد و راه هرگونه عذرى را بر اهل فساد و فسق و فجور بست. از جمله كسانى كه در قرآن مورد ستايش حق قرار گرفته‌اند، آسيه همسر فرعون است <ref>ر.ك: همان، ص133- 135</ref>
#نويسنده يادآور شده است: دو مسلمان و دو انسان، هنگامى كه با يكديگر رابطه دوستى و رفاقت برقرار كردند، واجب است شخصيت يكديگر را با پرهيز از امورى چون: مكر و حيله، سخن‌چينى، غيبت، تهمت و مانند آن حفظ نمايند <ref>ر.ك: همان، ص256</ref>.
#نويسنده يادآور شده است: دو مسلمان و دو انسان، هنگامى كه با يكديگر رابطه دوستى و رفاقت برقرار كردند، واجب است شخصيت يكديگر را با پرهيز از امورى چون: مكر و حيله، سخن‌چينى، غيبت، تهمت و مانند آن حفظ نمايند <ref>ر.ك: همان، ص256</ref>
#نويسنده چنين نوشته است: از امورى كه بسيار بسيار محبوب حق است، تضرع و زارى به هنگام سحر است تا جايى كه خداى مهربان به آن فرمان داده: ادْعُوا رَبَّكُم تضرعاً و خفيةً يعنى پروردگارتان را از روى فروتنى و زارى و مخفيانه بخوانيد. پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «إذَا أحَبَّ اللَّهُ تَعالى عَبْداً ابْتَلَاهُ حَتّى يَسْمَعَ تَضَرُّعَهُ» يعنى هرگاه خداى بزرگ بنده‌اى را دوست بدارد، او را مبتلا مى‌كند تا جايى كه صداى زارى و ناله‌اش را بشنود.در دعاى چهل‌وهشتم «صحيفه سجاديه» آمده: «وَ لا يُنْجيني مِنكَ إلّا التَّضَرُّعُ إلَيكَ» يعنى مرا از عذاب و انتقام تو نجات نمى‌دهد مگر ناله و زارى به درگاهت <ref>ر.ك: همان، ص272</ref>.
#نويسنده چنين نوشته است: از امورى كه بسيار بسيار محبوب حق است، تضرع و زارى به هنگام سحر است تا جايى كه خداى مهربان به آن فرمان داده: ادْعُوا رَبَّكُم تضرعاً و خفيةً يعنى پروردگارتان را از روى فروتنى و زارى و مخفيانه بخوانيد. پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «إذَا أحَبَّ اللَّهُ تَعالى عَبْداً ابْتَلَاهُ حَتّى يَسْمَعَ تَضَرُّعَهُ» يعنى هرگاه خداى بزرگ بنده‌اى را دوست بدارد، او را مبتلا مى‌كند تا جايى كه صداى زارى و ناله‌اش را بشنود.در دعاى چهل‌وهشتم «صحيفه سجاديه» آمده: «وَ لا يُنْجيني مِنكَ إلّا التَّضَرُّعُ إلَيكَ» يعنى مرا از عذاب و انتقام تو نجات نمى‌دهد مگر ناله و زارى به درگاهت <ref>ر.ك: همان، ص272</ref>
#نويسنده در بخش ديگرى از كتاب اين واقعه جالب را يادآور شده است: پس از رحلت [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]]  صاحب فتواى حرمت تنباكو، براى قبول پرچمدارى و رياست و مرجعيت بر شيعه به آيت‌الله [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] رجوع شد. ايشان با اين‌كه مورد توجه اعاظم از علما بودند، در پاسخ درخواست مراجعه‌كنندگان فرمود: من شايسته مرجعيت و رياست و پرچمدارى و حكومت دينى بر شيعه نيستم؛ زيرا رياست دينى و امر مرجعيت به غير از علم و دانش فقه امور ديگرى لازم دارد؛ از قبيل اطلاع و آگاهى بر مسائل سياسى و شهامت موضع‌گيرى‌هاى درست در هر كار، من در اين امور دچار وسواس هستم، اگر رياست و مرجعيت را بپذيرم، امور دينى و نظام تشيع به تباهى و فساد كشيده مى‌شود، براى من جز تدريس كار ديگرى روا نيست! بدين‌صورت است كه اين انسان آزاد از هوا و هوس و متخلّق به اخلاق اولياى خاص حق و جهادگر با نفس و شيطان، مردم را به [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|ميرزا محمد تقى شيرازى]] كه از كياست در سياست و مديريت برخوردار بود، ارجاع داد <ref>همان، ص298- 299</ref>.
#نويسنده در بخش ديگرى از كتاب اين واقعه جالب را يادآور شده است: پس از رحلت [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]]  صاحب فتواى حرمت تنباكو، براى قبول پرچمدارى و رياست و مرجعيت بر شيعه به آيت‌الله [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] رجوع شد. ايشان با اين‌كه مورد توجه اعاظم از علما بودند، در پاسخ درخواست مراجعه‌كنندگان فرمود: من شايسته مرجعيت و رياست و پرچمدارى و حكومت دينى بر شيعه نيستم؛ زيرا رياست دينى و امر مرجعيت به غير از علم و دانش فقه امور ديگرى لازم دارد؛ از قبيل اطلاع و آگاهى بر مسائل سياسى و شهامت موضع‌گيرى‌هاى درست در هر كار، من در اين امور دچار وسواس هستم، اگر رياست و مرجعيت را بپذيرم، امور دينى و نظام تشيع به تباهى و فساد كشيده مى‌شود، براى من جز تدريس كار ديگرى روا نيست! بدين‌صورت است كه اين انسان آزاد از هوا و هوس و متخلّق به اخلاق اولياى خاص حق و جهادگر با نفس و شيطان، مردم را به [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|ميرزا محمد تقى شيرازى]] كه از كياست در سياست و مديريت برخوردار بود، ارجاع داد <ref>همان، ص298- 299</ref>
#نويسنده با بيان پنج دوره لعب، لهو، زينت، تفاخر و تكاثر، براى زندگى دنيا متذكر شده است: در هر صورت اگر اين پنج دوره از زندگى با تكيه بر هدايت حق و راهنمايى مربيان دلسوز رخ بنمايد، در آخرت موجب آمرزش و خشنودى حق است و اگر بى‌مهار و بى‌كنترل جلوه كند، در ابتدا چونان دشت سرسبزى است كه انسان را شگفت‌زده مى‌كند و در پايان علف زرد و خشكى مى‌شود كه جز سوزانيدنش چاره‌اى نيست <ref>ر.ك: همان، ص357</ref>.
#نويسنده با بيان پنج دوره لعب، لهو، زينت، تفاخر و تكاثر، براى زندگى دنيا متذكر شده است: در هر صورت اگر اين پنج دوره از زندگى با تكيه بر هدايت حق و راهنمايى مربيان دلسوز رخ بنمايد، در آخرت موجب آمرزش و خشنودى حق است و اگر بى‌مهار و بى‌كنترل جلوه كند، در ابتدا چونان دشت سرسبزى است كه انسان را شگفت‌زده مى‌كند و در پايان علف زرد و خشكى مى‌شود كه جز سوزانيدنش چاره‌اى نيست <ref>ر.ك: همان، ص357</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش