۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
نویسنده در پیشگفتار به توضیح موضوع کتاب و تشکر از کسانى که در تدوین آن نقش داشتهاند پرداخته است <ref>پیشگفتار، ص1- 2</ref> | نویسنده در پیشگفتار به توضیح موضوع کتاب و تشکر از کسانى که در تدوین آن نقش داشتهاند پرداخته است <ref>پیشگفتار، ص1- 2</ref> | ||
بخش اول اثر به مباحث مقدماتى اختصاص یافته و داراى دو فصل مىباشد: | بخش اول اثر به مباحث مقدماتى اختصاص یافته و داراى دو فصل مىباشد: | ||
در فصل اول، به تعریف و کاربرد فقه الحدیث پرداخته شده و هدف نویسنده از آشنایى خواننده با جایگاه و معناى فقه الحدیث، نیاز به فقه الحدیث و ضرورت آن و نیز برخى از فواید و کاربردهاى آن مىباشد <ref>متن کتاب، ص5</ref> | در فصل اول، به تعریف و کاربرد فقه الحدیث پرداخته شده و هدف نویسنده از آشنایى خواننده با جایگاه و معناى فقه الحدیث، نیاز به فقه الحدیث و ضرورت آن و نیز برخى از فواید و کاربردهاى آن مىباشد <ref>متن کتاب، ص5</ref> | ||
فقه الحدیث، ترکیبى از معناى لغوى «فقه» و معناى اصطلاحى «حدیث» است؛ یعنى فهم عمیق گفتار و رفتار معصوم(ع). در فقه الحدیث، به بررسى متون روایت پرداخته مىشود و با بهرهگیرى از شیوههاى منطقى فهم و نقد حدیث و نیز قواعد گوناگون، در پى درک مقصود اصلى صاحب سخن هستیم. نویسنده معتقد است اهمیت و ضرورت این دانش به اندازه خود حدیث است و غفلت از آن، کژیها و انحرافهایى را پدید آورده است <ref>همان، ص21</ref> | فقه الحدیث، ترکیبى از معناى لغوى «فقه» و معناى اصطلاحى «حدیث» است؛ یعنى فهم عمیق گفتار و رفتار معصوم(ع). در فقه الحدیث، به بررسى متون روایت پرداخته مىشود و با بهرهگیرى از شیوههاى منطقى فهم و نقد حدیث و نیز قواعد گوناگون، در پى درک مقصود اصلى صاحب سخن هستیم. نویسنده معتقد است اهمیت و ضرورت این دانش به اندازه خود حدیث است و غفلت از آن، کژیها و انحرافهایى را پدید آورده است <ref>همان، ص21</ref> | ||
فواید فقه الحدیث عبارتند از: افزایش شناخت و باور انسان، فهم قوت و ضعف حدیث، دستیابى به یک نظام فکرى و نیز آشنایى با احادیث متعارض و تأثیر آنها در تفسیر حدیث و حل این اختلافات. نویسنده معتقد است در میان فواید فقه الحدیث، بهرهگیرى از آن براى تأیید و رد مضمون و محتواى اخبار، جایگاهى بسزا دارد و شیوه بسیارى از عالمان پیشین نیز چنین بوده است. این عالمان، اعم از فقیهان، محدثان اصولى و اخبارى شیعى و نیز اهل سنت بودهاند <ref>همان</ref> | فواید فقه الحدیث عبارتند از: افزایش شناخت و باور انسان، فهم قوت و ضعف حدیث، دستیابى به یک نظام فکرى و نیز آشنایى با احادیث متعارض و تأثیر آنها در تفسیر حدیث و حل این اختلافات. نویسنده معتقد است در میان فواید فقه الحدیث، بهرهگیرى از آن براى تأیید و رد مضمون و محتواى اخبار، جایگاهى بسزا دارد و شیوه بسیارى از عالمان پیشین نیز چنین بوده است. این عالمان، اعم از فقیهان، محدثان اصولى و اخبارى شیعى و نیز اهل سنت بودهاند <ref>همان</ref> | ||
در فصل دوم، پیشینه فقه الحدیث بررسى شده است. هدف نویسنده در این فصل، آن است که خواننده: | در فصل دوم، پیشینه فقه الحدیث بررسى شده است. هدف نویسنده در این فصل، آن است که خواننده: | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
#سیر افزایش و کاهش تحقیقات در عرصه فقه الحدیث را دریابد؛ | #سیر افزایش و کاهش تحقیقات در عرصه فقه الحدیث را دریابد؛ | ||
#پدیدآورندگان و عالمان برجسته دانش فقه الحدیث را بشناسد؛ | #پدیدآورندگان و عالمان برجسته دانش فقه الحدیث را بشناسد؛ | ||
#با برخى از کتابهاى شرح حدیث و یارىدهنده به دانش فقه الحدیث آشنا شود و بنیانگذاران شیوه فهم و نقد حدیث را بشناسد <ref>همان، ص23</ref> | #با برخى از کتابهاى شرح حدیث و یارىدهنده به دانش فقه الحدیث آشنا شود و بنیانگذاران شیوه فهم و نقد حدیث را بشناسد <ref>همان، ص23</ref> | ||
کوششهاى دانشمندان مسلمان در زمینه فقه الحدیث، در سه حوزه شرح حدیث، نقد حدیث و حل اختلاف اخبار و نیز تدوین رسالههاى مستقل، قابل بررسى است. این دانش با تلاش پاسداران سنت پیامبر(ص) آغاز شد و راویان با مراجعه به امامان(ع) و اصحاب بزرگ آنان به فهم و حل روایات همت گماشتند. پس از دوره حضور، تلاشهاى محدثان طى تدوین جوامع کوچک و بزرگى همچون «[[المحاسن]]»، «[[الکافی]]»، «[[من لایحضره الفقیه]]»، «[[تهذیب الأحکام]]» و «[[الاستبصار]]» نمایان شد. گردآورى موضوعى حدیث و به دست دادن احادیث مشابه و مرتبط، دستاورد بزرگ این دوره است <ref>همان، ص54</ref> | کوششهاى دانشمندان مسلمان در زمینه فقه الحدیث، در سه حوزه شرح حدیث، نقد حدیث و حل اختلاف اخبار و نیز تدوین رسالههاى مستقل، قابل بررسى است. این دانش با تلاش پاسداران سنت پیامبر(ص) آغاز شد و راویان با مراجعه به امامان(ع) و اصحاب بزرگ آنان به فهم و حل روایات همت گماشتند. پس از دوره حضور، تلاشهاى محدثان طى تدوین جوامع کوچک و بزرگى همچون «[[المحاسن]]»، «[[الکافی]]»، «[[من لایحضره الفقیه]]»، «[[تهذیب الأحکام]]» و «[[الاستبصار]]» نمایان شد. گردآورى موضوعى حدیث و به دست دادن احادیث مشابه و مرتبط، دستاورد بزرگ این دوره است <ref>همان، ص54</ref> | ||
در بخش دوم، در هشت فصل زیر، به بررسى سیر فهم حدیث پرداخته شده است. | در بخش دوم، در هشت فصل زیر، به بررسى سیر فهم حدیث پرداخته شده است. | ||
در فصل اول، پیشنیازهاى فهم بیان شده است. هدف نویسنده از این فصل، آن است که خواننده با مراحل سیر فهم حدیث آشنا شود و پیشنیازهاى حرکت به سوى فهم حدیث را بداند. همچنین تأثیر دستیابى به نسخهها و نقلهاى گوناگون حدیث را در فهم آن دریابد و به ضرورت و آگاهى از تصحیف و تحریفهاى احتمالى در متن حدیث پى ببرد و شیوه کلى به دست آوردن متن اصلى حدیث را فرا بگیرد <ref>همان، ص60</ref> | در فصل اول، پیشنیازهاى فهم بیان شده است. هدف نویسنده از این فصل، آن است که خواننده با مراحل سیر فهم حدیث آشنا شود و پیشنیازهاى حرکت به سوى فهم حدیث را بداند. همچنین تأثیر دستیابى به نسخهها و نقلهاى گوناگون حدیث را در فهم آن دریابد و به ضرورت و آگاهى از تصحیف و تحریفهاى احتمالى در متن حدیث پى ببرد و شیوه کلى به دست آوردن متن اصلى حدیث را فرا بگیرد <ref>همان، ص60</ref> | ||
نویسنده معتقد است فهم حدیث به یکباره اتفاق نمىافتد و نیازمند طى حداقل دو مرحله است: مرحله فهم متن و مرحله فهم مقصود گوینده. به نظر وى، پیشنیاز حرکت به سوى فهم حدیث، آگاهى از درستى انتساب حدیث و درستى متن آن است و وجود تصحیف و تحریفهاى عمدى و سهوى و نیز پدیده «جعل» مانع از اطمینان به متن حدیث خوانده شده، پیش از بررسى آن است؛ لذا براى اطمینان از درستى متن حدیث، باید با یافتن نسخهها و نقلهاى مختلف و نیز سود جستن از علم رجال و فن مصدریابى تا حد امکان به متنهاى مشابه دست یافت. افزون بر یافتن نسخهها و نقلهاى گوناگون، باید از طریق آشنایى با طرق تحمل حدیث و نیز فنون کتابت، از تصحیفهاى شنیدارى و نوشتارى پرده برداشت و سپس با استفاده از سیاق کلام و نیز شرحها و اشارههاى شارحان پیشین و بیش از هر چیز، احادیث مشابه، به متن اصلى رسید <ref>همان، ص71</ref> | نویسنده معتقد است فهم حدیث به یکباره اتفاق نمىافتد و نیازمند طى حداقل دو مرحله است: مرحله فهم متن و مرحله فهم مقصود گوینده. به نظر وى، پیشنیاز حرکت به سوى فهم حدیث، آگاهى از درستى انتساب حدیث و درستى متن آن است و وجود تصحیف و تحریفهاى عمدى و سهوى و نیز پدیده «جعل» مانع از اطمینان به متن حدیث خوانده شده، پیش از بررسى آن است؛ لذا براى اطمینان از درستى متن حدیث، باید با یافتن نسخهها و نقلهاى مختلف و نیز سود جستن از علم رجال و فن مصدریابى تا حد امکان به متنهاى مشابه دست یافت. افزون بر یافتن نسخهها و نقلهاى گوناگون، باید از طریق آشنایى با طرق تحمل حدیث و نیز فنون کتابت، از تصحیفهاى شنیدارى و نوشتارى پرده برداشت و سپس با استفاده از سیاق کلام و نیز شرحها و اشارههاى شارحان پیشین و بیش از هر چیز، احادیث مشابه، به متن اصلى رسید <ref>همان، ص71</ref> | ||
نویسنده به این نکته نیز اشاره دارد که در احادیث دشوارفهم و داراى واژههاى غریب و ناآشنا کار مشکلتر است و نمىتوان تنها به دلیل نامأنوس بودن یک کلمه یا ترکیب، آن را مصحّف و نادرست دانست. در این میان، مراجه به کتب غریب الحدیث و شروح عالمان شیعه و اهل سنت، ضرورى است. توجه به این نکته نیز حایز اهمیت است که مطالعه روایات متعدد و آشنایى با نسخهها و نیز دانشهاى جانبى، تجربههاى سودمندى را براى دستیابى به متن حدیث، در اختیار دانشپژوه قرار مىدهد <ref>همان</ref> | نویسنده به این نکته نیز اشاره دارد که در احادیث دشوارفهم و داراى واژههاى غریب و ناآشنا کار مشکلتر است و نمىتوان تنها به دلیل نامأنوس بودن یک کلمه یا ترکیب، آن را مصحّف و نادرست دانست. در این میان، مراجه به کتب غریب الحدیث و شروح عالمان شیعه و اهل سنت، ضرورى است. توجه به این نکته نیز حایز اهمیت است که مطالعه روایات متعدد و آشنایى با نسخهها و نیز دانشهاى جانبى، تجربههاى سودمندى را براى دستیابى به متن حدیث، در اختیار دانشپژوه قرار مىدهد <ref>همان</ref> | ||
در فصل دوم، به بررسى فهم مفردات پرداخته شده است. نویسنده به دنبال آن است تا خواننده در این فصل، از تأثیر علم صرف، لغت و غریب الحدیث در فقه الحدیث اطلاع یابد و با دو شیوه اصلى فهم واژهها آشنا شود. همچنین برخى از کتب لغت، غریب الحدیث و فروق اللغة را بشناسد و به ضرورت اجتهاد در فهم لغت و گردآورى قرینهها در استعمالهاى متعدد، پى ببرد. علاوه بر آن، از وجود روایتهاى تفسیرکننده به عنوان قرینهاى براى فهم لغت، آگاهى یابد <ref>همان، ص73</ref> | در فصل دوم، به بررسى فهم مفردات پرداخته شده است. نویسنده به دنبال آن است تا خواننده در این فصل، از تأثیر علم صرف، لغت و غریب الحدیث در فقه الحدیث اطلاع یابد و با دو شیوه اصلى فهم واژهها آشنا شود. همچنین برخى از کتب لغت، غریب الحدیث و فروق اللغة را بشناسد و به ضرورت اجتهاد در فهم لغت و گردآورى قرینهها در استعمالهاى متعدد، پى ببرد. علاوه بر آن، از وجود روایتهاى تفسیرکننده به عنوان قرینهاى براى فهم لغت، آگاهى یابد <ref>همان، ص73</ref> | ||
در فصل سوم، به بحث پیرامون فهم ترکیبات پرداخته شده است. هدف نویسنده از این فصل، آن است که دانشپژوه، از تأثیر دانشهاى ادبى (نحو، معانى و بیان) در فهم حدیث، آگاهى یافته و به ضرورت شناخت اصطلاحات و مجازها در فهم حدیث، پى ببرد. همچنین از معناى برخى اصطلاحات بهکار رفته در حدیث، اطلاع یابد و با برخى از آثار افراط و تفریط در ردّ و اثبات مجاز و استعاره در حدیث، آشنا شود <ref>همان، ص94</ref> | در فصل سوم، به بحث پیرامون فهم ترکیبات پرداخته شده است. هدف نویسنده از این فصل، آن است که دانشپژوه، از تأثیر دانشهاى ادبى (نحو، معانى و بیان) در فهم حدیث، آگاهى یافته و به ضرورت شناخت اصطلاحات و مجازها در فهم حدیث، پى ببرد. همچنین از معناى برخى اصطلاحات بهکار رفته در حدیث، اطلاع یابد و با برخى از آثار افراط و تفریط در ردّ و اثبات مجاز و استعاره در حدیث، آشنا شود <ref>همان، ص94</ref> | ||
فصل چهارم، گردآورى قرینههاست. پى بردن به امکان تفاوت معناى ظاهرى بدوى و مقصود گوینده، آشنایى با تأثیر قرینهها در تعیین مقصود گوینده، شناختن انواع قرینهها، آگاهى از کاربرد قرینهها در احادیث و دریافتن چگونگى تأثیر پرسش راوى و تعلیل معصوم(ع) بر فهم حدیث، از اهداف این فصل مىباشد <ref>همان، ص108</ref> | فصل چهارم، گردآورى قرینههاست. پى بردن به امکان تفاوت معناى ظاهرى بدوى و مقصود گوینده، آشنایى با تأثیر قرینهها در تعیین مقصود گوینده، شناختن انواع قرینهها، آگاهى از کاربرد قرینهها در احادیث و دریافتن چگونگى تأثیر پرسش راوى و تعلیل معصوم(ع) بر فهم حدیث، از اهداف این فصل مىباشد <ref>همان، ص108</ref> | ||
در فصل پنجم، به یافن اسباب ورود حدیث پرداخته شده و نویسنده در آن، به دنبال آن است که خواننده، به مفهوم اسباب ورود حدیث و اهمیت آن در فهم حدیث پى برده و با برخى از اسباب ورود حدیث، آشنا شود. همچنین انتظار مىرود خواننده با خواندن این فصل، شیوه دستیابى به اسباب ورود حدیث را بداند و از چگونگى تأثیر اسباب ورود در حل اخبار مبهم و مشکل، آگاهى یابد <ref>همان، ص127</ref> | در فصل پنجم، به یافن اسباب ورود حدیث پرداخته شده و نویسنده در آن، به دنبال آن است که خواننده، به مفهوم اسباب ورود حدیث و اهمیت آن در فهم حدیث پى برده و با برخى از اسباب ورود حدیث، آشنا شود. همچنین انتظار مىرود خواننده با خواندن این فصل، شیوه دستیابى به اسباب ورود حدیث را بداند و از چگونگى تأثیر اسباب ورود در حل اخبار مبهم و مشکل، آگاهى یابد <ref>همان، ص127</ref> | ||
در فصل ششم، به بحث پیرامون تشکیل خوانده حدیث پرداخته شده است. نویسنده به دنبال آن است که در این فصل، خواننده را با مفهوم خانواده حدیث آشنا شده و به ضرورت تشکیل خانواده حدیث پى ببرد. همچنین با شیوههاى بازیابى خانواده حدیث آشنا شده و فواید تشکیل خانواده حدیث را بداند و از مفهوم «خانواده بزرگ حدیث»، آگاهى یابد <ref>همان، ص150</ref> | در فصل ششم، به بحث پیرامون تشکیل خوانده حدیث پرداخته شده است. نویسنده به دنبال آن است که در این فصل، خواننده را با مفهوم خانواده حدیث آشنا شده و به ضرورت تشکیل خانواده حدیث پى ببرد. همچنین با شیوههاى بازیابى خانواده حدیث آشنا شده و فواید تشکیل خانواده حدیث را بداند و از مفهوم «خانواده بزرگ حدیث»، آگاهى یابد <ref>همان، ص150</ref> | ||
قرینههاى منفصل کلامى که بیشتر احادیث مشابه و مرتبطاند، در کنار حدیث مورد بررسى، خانواده حدیث را تشکیل مىدهند و میان احادیث همخوانده، رابطههاى متعددى (مانند تخصیص، تقیید و تبیین) برقرار است و گاه نیز همگى کاملاً هممضمون، ولى بر یک موضوع ناظرند <ref>همان، ص184</ref> | قرینههاى منفصل کلامى که بیشتر احادیث مشابه و مرتبطاند، در کنار حدیث مورد بررسى، خانواده حدیث را تشکیل مىدهند و میان احادیث همخوانده، رابطههاى متعددى (مانند تخصیص، تقیید و تبیین) برقرار است و گاه نیز همگى کاملاً هممضمون، ولى بر یک موضوع ناظرند <ref>همان، ص184</ref> | ||
در فصل هفتم، به احادیث معارض توجه شده است. نویسنده در پى آن است که خواننده، با مطالعه این فصل، با چگونگى تأثیر احادیث معارض در فهم حدیث و انواع آن آشنا شده و به تأثیر احادیث معارض در فهم متن حدیث، پى ببرد. همچنین نقش احادیث معارض را در تشخیص مقصود اصلى گوینده حدیث بشناسد و از روند تأثیرگذارى تقیه و نسخ در فهم حدیث اطلاع یابد <ref>همان، ص187</ref> | در فصل هفتم، به احادیث معارض توجه شده است. نویسنده در پى آن است که خواننده، با مطالعه این فصل، با چگونگى تأثیر احادیث معارض در فهم حدیث و انواع آن آشنا شده و به تأثیر احادیث معارض در فهم متن حدیث، پى ببرد. همچنین نقش احادیث معارض را در تشخیص مقصود اصلى گوینده حدیث بشناسد و از روند تأثیرگذارى تقیه و نسخ در فهم حدیث اطلاع یابد <ref>همان، ص187</ref> | ||
در فصل هشتم، بهرهگیرى از دستاوردهاى بشرى در فهم حدیث مطرح شده و از جمله اهداف این فصل، آن است که دانشپژوه از امکان تأثیر دانش بشرى بر فهم حدیث آگاهى یابد؛ به چگونگى و فرایند تأثیر دانش بشرى بر فهم حدیث پى ببرد و با اهمیت استفاده از شرحها و ترجمهها آشنا شود <ref>همان، ص200</ref> | در فصل هشتم، بهرهگیرى از دستاوردهاى بشرى در فهم حدیث مطرح شده و از جمله اهداف این فصل، آن است که دانشپژوه از امکان تأثیر دانش بشرى بر فهم حدیث آگاهى یابد؛ به چگونگى و فرایند تأثیر دانش بشرى بر فهم حدیث پى ببرد و با اهمیت استفاده از شرحها و ترجمهها آشنا شود <ref>همان، ص200</ref> | ||
در بخش سوم، موانع فهم حدیث، در قالب دو فصل زیر، توضیح داده شده است: | در بخش سوم، موانع فهم حدیث، در قالب دو فصل زیر، توضیح داده شده است: | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
#نادیده گرفتن حروف: حروف به ویژه حروف تعدى و جر، در زبان عربى نقش مهمى دارند و همراهى آنها با واژهها، گاه موجب تغییر معناى واژه مىشوند. برخى افعال با حروف متعدد به کار مىروند و معناى هر یک با دیگرى متفاوت است. | #نادیده گرفتن حروف: حروف به ویژه حروف تعدى و جر، در زبان عربى نقش مهمى دارند و همراهى آنها با واژهها، گاه موجب تغییر معناى واژه مىشوند. برخى افعال با حروف متعدد به کار مىروند و معناى هر یک با دیگرى متفاوت است. | ||
#تصحیف و تحریف. | #تصحیف و تحریف. | ||
#تقطیع نادرست <ref>همان، ص233- 234</ref> | #تقطیع نادرست <ref>همان، ص233- 234</ref> | ||
در فصل دوم، موانع فهم مقصود بیان شده است. این موانع، عبارتند از: تتبع ناقص؛ پیشفرض ذهنى؛ پیروى از اهوا و آراء؛ برخورد گزینشى؛ سادهانگارى؛ بسته ذهنى (جمود)؛ اخباریگرى؛ خلط جرى و تطبیق با تفسیر؛ قرار گرفتن در جاى نامناسب؛ نادیده گرفتن آهنگ سخن <ref>همان، ص255</ref> | در فصل دوم، موانع فهم مقصود بیان شده است. این موانع، عبارتند از: تتبع ناقص؛ پیشفرض ذهنى؛ پیروى از اهوا و آراء؛ برخورد گزینشى؛ سادهانگارى؛ بسته ذهنى (جمود)؛ اخباریگرى؛ خلط جرى و تطبیق با تفسیر؛ قرار گرفتن در جاى نامناسب؛ نادیده گرفتن آهنگ سخن <ref>همان، ص255</ref> | ||
== وضعیت کتاب == | == وضعیت کتاب == |
ویرایش