پرش به محتوا

روش فهم حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۵۵: خط ۵۵:




نویسنده در پیشگفتار به توضیح موضوع کتاب و تشکر از کسانى که در تدوین آن نقش داشته‌اند پرداخته است <ref>پیشگفتار، ص1- 2</ref>.
نویسنده در پیشگفتار به توضیح موضوع کتاب و تشکر از کسانى که در تدوین آن نقش داشته‌اند پرداخته است <ref>پیشگفتار، ص1- 2</ref>


بخش اول اثر به مباحث مقدماتى اختصاص یافته و داراى دو فصل مى‌باشد:
بخش اول اثر به مباحث مقدماتى اختصاص یافته و داراى دو فصل مى‌باشد:


در فصل اول، به تعریف و کاربرد فقه الحدیث پرداخته شده و هدف نویسنده از آشنایى خواننده با جایگاه و معناى فقه الحدیث، نیاز به فقه الحدیث و ضرورت آن و نیز برخى از فواید و کاربردهاى آن مى‌باشد <ref>متن کتاب، ص5</ref>.
در فصل اول، به تعریف و کاربرد فقه الحدیث پرداخته شده و هدف نویسنده از آشنایى خواننده با جایگاه و معناى فقه الحدیث، نیاز به فقه الحدیث و ضرورت آن و نیز برخى از فواید و کاربردهاى آن مى‌باشد <ref>متن کتاب، ص5</ref>


فقه الحدیث، ترکیبى از معناى لغوى «فقه» و معناى اصطلاحى «حدیث» است؛ یعنى فهم عمیق گفتار و رفتار معصوم(ع). در فقه الحدیث، به بررسى متون روایت پرداخته مى‌شود و با بهره‌گیرى از شیوه‌هاى منطقى فهم و نقد حدیث و نیز قواعد گوناگون، در پى درک مقصود اصلى صاحب سخن هستیم. نویسنده معتقد است اهمیت و ضرورت این دانش به اندازه خود حدیث است و غفلت از آن، کژیها و انحراف‌هایى را پدید آورده است <ref>همان، ص21</ref>.
فقه الحدیث، ترکیبى از معناى لغوى «فقه» و معناى اصطلاحى «حدیث» است؛ یعنى فهم عمیق گفتار و رفتار معصوم(ع). در فقه الحدیث، به بررسى متون روایت پرداخته مى‌شود و با بهره‌گیرى از شیوه‌هاى منطقى فهم و نقد حدیث و نیز قواعد گوناگون، در پى درک مقصود اصلى صاحب سخن هستیم. نویسنده معتقد است اهمیت و ضرورت این دانش به اندازه خود حدیث است و غفلت از آن، کژیها و انحراف‌هایى را پدید آورده است <ref>همان، ص21</ref>


فواید فقه الحدیث عبارتند از: افزایش شناخت و باور انسان، فهم قوت و ضعف حدیث، دستیابى به یک نظام فکرى و نیز آشنایى با احادیث متعارض و تأثیر آن‌ها در تفسیر حدیث و حل این اختلافات. نویسنده معتقد است در میان فواید فقه الحدیث، بهره‌گیرى از آن براى تأیید و رد مضمون و محتواى اخبار، جایگاهى بسزا دارد و شیوه بسیارى از عالمان پیشین نیز چنین بوده است. این عالمان، اعم از فقیهان، محدثان اصولى و اخبارى شیعى و نیز اهل سنت بوده‌اند <ref>همان</ref>.
فواید فقه الحدیث عبارتند از: افزایش شناخت و باور انسان، فهم قوت و ضعف حدیث، دستیابى به یک نظام فکرى و نیز آشنایى با احادیث متعارض و تأثیر آن‌ها در تفسیر حدیث و حل این اختلافات. نویسنده معتقد است در میان فواید فقه الحدیث، بهره‌گیرى از آن براى تأیید و رد مضمون و محتواى اخبار، جایگاهى بسزا دارد و شیوه بسیارى از عالمان پیشین نیز چنین بوده است. این عالمان، اعم از فقیهان، محدثان اصولى و اخبارى شیعى و نیز اهل سنت بوده‌اند <ref>همان</ref>


در فصل دوم، پیشینه فقه الحدیث بررسى شده است. هدف نویسنده در این فصل، آن است که خواننده:
در فصل دوم، پیشینه فقه الحدیث بررسى شده است. هدف نویسنده در این فصل، آن است که خواننده:
خط ۷۰: خط ۷۰:
#سیر افزایش و کاهش تحقیقات در عرصه فقه الحدیث را دریابد؛
#سیر افزایش و کاهش تحقیقات در عرصه فقه الحدیث را دریابد؛
#پدیدآورندگان و عالمان برجسته دانش فقه الحدیث را بشناسد؛
#پدیدآورندگان و عالمان برجسته دانش فقه الحدیث را بشناسد؛
#با برخى از کتاب‌هاى شرح حدیث و یارى‌دهنده به دانش فقه الحدیث آشنا شود و بنیانگذاران شیوه فهم و نقد حدیث را بشناسد <ref>همان، ص23</ref>.
#با برخى از کتاب‌هاى شرح حدیث و یارى‌دهنده به دانش فقه الحدیث آشنا شود و بنیانگذاران شیوه فهم و نقد حدیث را بشناسد <ref>همان، ص23</ref>


کوشش‌هاى دانشمندان مسلمان در زمینه فقه الحدیث، در سه حوزه شرح حدیث، نقد حدیث و حل اختلاف اخبار و نیز تدوین رساله‌هاى مستقل، قابل بررسى است. این دانش با تلاش پاسداران سنت پیامبر(ص) آغاز شد و راویان با مراجعه به امامان(ع) و اصحاب بزرگ آنان به فهم و حل روایات همت گماشتند. پس از دوره حضور، تلاش‌هاى محدثان طى تدوین جوامع کوچک و بزرگى همچون «[[المحاسن]]»، «[[الکافی]]»، «[[من لایحضره الفقیه]]»، «[[تهذیب الأحکام]]» و «[[الاستبصار]]» نمایان شد. گردآورى موضوعى حدیث و به دست دادن احادیث مشابه و مرتبط، دستاورد بزرگ این دوره است <ref>همان، ص54</ref>.
کوشش‌هاى دانشمندان مسلمان در زمینه فقه الحدیث، در سه حوزه شرح حدیث، نقد حدیث و حل اختلاف اخبار و نیز تدوین رساله‌هاى مستقل، قابل بررسى است. این دانش با تلاش پاسداران سنت پیامبر(ص) آغاز شد و راویان با مراجعه به امامان(ع) و اصحاب بزرگ آنان به فهم و حل روایات همت گماشتند. پس از دوره حضور، تلاش‌هاى محدثان طى تدوین جوامع کوچک و بزرگى همچون «[[المحاسن]]»، «[[الکافی]]»، «[[من لایحضره الفقیه]]»، «[[تهذیب الأحکام]]» و «[[الاستبصار]]» نمایان شد. گردآورى موضوعى حدیث و به دست دادن احادیث مشابه و مرتبط، دستاورد بزرگ این دوره است <ref>همان، ص54</ref>


در بخش دوم، در هشت فصل زیر، به بررسى سیر فهم حدیث پرداخته شده است.
در بخش دوم، در هشت فصل زیر، به بررسى سیر فهم حدیث پرداخته شده است.


در فصل اول، پیش‌نیازهاى فهم بیان شده است. هدف نویسنده از این فصل، آن است که خواننده با مراحل سیر فهم حدیث آشنا شود و پیش‌نیازهاى حرکت به سوى فهم حدیث را بداند. همچنین تأثیر دستیابى به نسخه‌ها و نقل‌هاى گوناگون حدیث را در فهم آن دریابد و به ضرورت و آگاهى از تصحیف و تحریف‌هاى احتمالى در متن حدیث پى ببرد و شیوه کلى به دست آوردن متن اصلى حدیث را فرا بگیرد <ref>همان، ص60</ref>.
در فصل اول، پیش‌نیازهاى فهم بیان شده است. هدف نویسنده از این فصل، آن است که خواننده با مراحل سیر فهم حدیث آشنا شود و پیش‌نیازهاى حرکت به سوى فهم حدیث را بداند. همچنین تأثیر دستیابى به نسخه‌ها و نقل‌هاى گوناگون حدیث را در فهم آن دریابد و به ضرورت و آگاهى از تصحیف و تحریف‌هاى احتمالى در متن حدیث پى ببرد و شیوه کلى به دست آوردن متن اصلى حدیث را فرا بگیرد <ref>همان، ص60</ref>


نویسنده معتقد است فهم حدیث به یکباره اتفاق نمى‌افتد و نیازمند طى حداقل دو مرحله است: مرحله فهم متن و مرحله فهم مقصود گوینده. به نظر وى، پیش‌نیاز حرکت به سوى فهم حدیث، آگاهى از درستى انتساب حدیث و درستى متن آن است و وجود تصحیف و تحریف‌هاى عمدى و سهوى و نیز پدیده «جعل» مانع از اطمینان به متن حدیث خوانده شده، پیش از بررسى آن است؛ لذا براى اطمینان از درستى متن حدیث، باید با یافتن نسخه‌ها و نقل‌هاى مختلف و نیز سود جستن از علم رجال و فن مصدریابى تا حد امکان به متنهاى مشابه دست یافت. افزون بر یافتن نسخه‌ها و نقل‌هاى گوناگون، باید از طریق آشنایى با طرق تحمل حدیث و نیز فنون کتابت، از تصحیف‌هاى شنیدارى و نوشتارى پرده برداشت و سپس با استفاده از سیاق کلام و نیز شرح‌ها و اشاره‌هاى شارحان پیشین و بیش از هر چیز، احادیث مشابه، به متن اصلى رسید <ref>همان، ص71</ref>.
نویسنده معتقد است فهم حدیث به یکباره اتفاق نمى‌افتد و نیازمند طى حداقل دو مرحله است: مرحله فهم متن و مرحله فهم مقصود گوینده. به نظر وى، پیش‌نیاز حرکت به سوى فهم حدیث، آگاهى از درستى انتساب حدیث و درستى متن آن است و وجود تصحیف و تحریف‌هاى عمدى و سهوى و نیز پدیده «جعل» مانع از اطمینان به متن حدیث خوانده شده، پیش از بررسى آن است؛ لذا براى اطمینان از درستى متن حدیث، باید با یافتن نسخه‌ها و نقل‌هاى مختلف و نیز سود جستن از علم رجال و فن مصدریابى تا حد امکان به متنهاى مشابه دست یافت. افزون بر یافتن نسخه‌ها و نقل‌هاى گوناگون، باید از طریق آشنایى با طرق تحمل حدیث و نیز فنون کتابت، از تصحیف‌هاى شنیدارى و نوشتارى پرده برداشت و سپس با استفاده از سیاق کلام و نیز شرح‌ها و اشاره‌هاى شارحان پیشین و بیش از هر چیز، احادیث مشابه، به متن اصلى رسید <ref>همان، ص71</ref>


نویسنده به این نکته نیز اشاره دارد که در احادیث دشوارفهم و داراى واژه‌هاى غریب و ناآشنا کار مشکل‌تر است و نمى‌توان تنها به دلیل نامأنوس بودن یک کلمه یا ترکیب، آن را مصحّف و نادرست دانست. در این میان، مراجه به کتب غریب الحدیث و شروح عالمان شیعه و اهل سنت، ضرورى است. توجه به این نکته نیز حایز اهمیت است که مطالعه روایات متعدد و آشنایى با نسخه‌ها و نیز دانش‌هاى جانبى، تجربه‌هاى سودمندى را براى دستیابى به متن حدیث، در اختیار دانش‌پژوه قرار مى‌دهد <ref>همان</ref>.
نویسنده به این نکته نیز اشاره دارد که در احادیث دشوارفهم و داراى واژه‌هاى غریب و ناآشنا کار مشکل‌تر است و نمى‌توان تنها به دلیل نامأنوس بودن یک کلمه یا ترکیب، آن را مصحّف و نادرست دانست. در این میان، مراجه به کتب غریب الحدیث و شروح عالمان شیعه و اهل سنت، ضرورى است. توجه به این نکته نیز حایز اهمیت است که مطالعه روایات متعدد و آشنایى با نسخه‌ها و نیز دانش‌هاى جانبى، تجربه‌هاى سودمندى را براى دستیابى به متن حدیث، در اختیار دانش‌پژوه قرار مى‌دهد <ref>همان</ref>


در فصل دوم، به بررسى فهم مفردات پرداخته شده است. نویسنده به دنبال آن است تا خواننده در این فصل، از تأثیر علم صرف، لغت و غریب الحدیث در فقه الحدیث اطلاع یابد و با دو شیوه اصلى فهم واژه‌ها آشنا شود. همچنین برخى از کتب لغت، غریب الحدیث و فروق اللغة را بشناسد و به ضرورت اجتهاد در فهم لغت و گردآورى قرینه‌ها در استعمال‌هاى متعدد، پى ببرد. علاوه بر آن، از وجود روایت‌هاى تفسیرکننده به عنوان قرینه‌اى براى فهم لغت، آگاهى یابد <ref>همان، ص73</ref>.
در فصل دوم، به بررسى فهم مفردات پرداخته شده است. نویسنده به دنبال آن است تا خواننده در این فصل، از تأثیر علم صرف، لغت و غریب الحدیث در فقه الحدیث اطلاع یابد و با دو شیوه اصلى فهم واژه‌ها آشنا شود. همچنین برخى از کتب لغت، غریب الحدیث و فروق اللغة را بشناسد و به ضرورت اجتهاد در فهم لغت و گردآورى قرینه‌ها در استعمال‌هاى متعدد، پى ببرد. علاوه بر آن، از وجود روایت‌هاى تفسیرکننده به عنوان قرینه‌اى براى فهم لغت، آگاهى یابد <ref>همان، ص73</ref>


در فصل سوم، به بحث پیرامون فهم ترکیبات پرداخته شده است. هدف نویسنده از این فصل، آن است که دانش‌پژوه، از تأثیر دانش‌هاى ادبى (نحو، معانى و بیان) در فهم حدیث، آگاهى یافته و به ضرورت شناخت اصطلاحات و مجازها در فهم حدیث، پى ببرد. همچنین از معناى برخى اصطلاحات به‌کار رفته در حدیث، اطلاع یابد و با برخى از آثار افراط و تفریط در ردّ و اثبات مجاز و استعاره در حدیث، آشنا شود <ref>همان، ص94</ref>.
در فصل سوم، به بحث پیرامون فهم ترکیبات پرداخته شده است. هدف نویسنده از این فصل، آن است که دانش‌پژوه، از تأثیر دانش‌هاى ادبى (نحو، معانى و بیان) در فهم حدیث، آگاهى یافته و به ضرورت شناخت اصطلاحات و مجازها در فهم حدیث، پى ببرد. همچنین از معناى برخى اصطلاحات به‌کار رفته در حدیث، اطلاع یابد و با برخى از آثار افراط و تفریط در ردّ و اثبات مجاز و استعاره در حدیث، آشنا شود <ref>همان، ص94</ref>


فصل چهارم، گردآورى قرینه‌هاست. پى بردن به امکان تفاوت معناى ظاهرى بدوى و مقصود گوینده، آشنایى با تأثیر قرینه‌ها در تعیین مقصود گوینده، شناختن انواع قرینه‌ها، آگاهى از کاربرد قرینه‌ها در احادیث و دریافتن چگونگى تأثیر پرسش راوى و تعلیل معصوم(ع) بر فهم حدیث، از اهداف این فصل مى‌باشد <ref>همان، ص108</ref>.
فصل چهارم، گردآورى قرینه‌هاست. پى بردن به امکان تفاوت معناى ظاهرى بدوى و مقصود گوینده، آشنایى با تأثیر قرینه‌ها در تعیین مقصود گوینده، شناختن انواع قرینه‌ها، آگاهى از کاربرد قرینه‌ها در احادیث و دریافتن چگونگى تأثیر پرسش راوى و تعلیل معصوم(ع) بر فهم حدیث، از اهداف این فصل مى‌باشد <ref>همان، ص108</ref>


در فصل پنجم، به یافن اسباب ورود حدیث پرداخته شده و نویسنده در آن، به دنبال آن است که خواننده، به مفهوم اسباب ورود حدیث و اهمیت آن در فهم حدیث پى برده و با برخى از اسباب ورود حدیث، آشنا شود. همچنین انتظار مى‌رود خواننده با خواندن این فصل، شیوه دستیابى به اسباب ورود حدیث را بداند و از چگونگى تأثیر اسباب ورود در حل اخبار مبهم و مشکل، آگاهى یابد <ref>همان، ص127</ref>.
در فصل پنجم، به یافن اسباب ورود حدیث پرداخته شده و نویسنده در آن، به دنبال آن است که خواننده، به مفهوم اسباب ورود حدیث و اهمیت آن در فهم حدیث پى برده و با برخى از اسباب ورود حدیث، آشنا شود. همچنین انتظار مى‌رود خواننده با خواندن این فصل، شیوه دستیابى به اسباب ورود حدیث را بداند و از چگونگى تأثیر اسباب ورود در حل اخبار مبهم و مشکل، آگاهى یابد <ref>همان، ص127</ref>


در فصل ششم، به بحث پیرامون تشکیل خوانده حدیث پرداخته شده است. نویسنده به دنبال آن است که در این فصل، خواننده را با مفهوم خانواده حدیث آشنا شده و به ضرورت تشکیل خانواده حدیث پى ببرد. همچنین با شیوه‌هاى بازیابى خانواده حدیث آشنا شده و فواید تشکیل خانواده حدیث را بداند و از مفهوم «خانواده بزرگ حدیث»، آگاهى یابد <ref>همان، ص150</ref>.
در فصل ششم، به بحث پیرامون تشکیل خوانده حدیث پرداخته شده است. نویسنده به دنبال آن است که در این فصل، خواننده را با مفهوم خانواده حدیث آشنا شده و به ضرورت تشکیل خانواده حدیث پى ببرد. همچنین با شیوه‌هاى بازیابى خانواده حدیث آشنا شده و فواید تشکیل خانواده حدیث را بداند و از مفهوم «خانواده بزرگ حدیث»، آگاهى یابد <ref>همان، ص150</ref>


قرینه‌هاى منفصل کلامى که بیشتر احادیث مشابه و مرتبط‌اند، در کنار حدیث مورد بررسى، خانواده حدیث را تشکیل مى‌دهند و میان احادیث هم‌خوانده، رابطه‌هاى متعددى (مانند تخصیص، تقیید و تبیین) برقرار است و گاه نیز همگى کاملاً هم‌مضمون، ولى بر یک موضوع ناظرند <ref>همان، ص184</ref>.
قرینه‌هاى منفصل کلامى که بیشتر احادیث مشابه و مرتبط‌اند، در کنار حدیث مورد بررسى، خانواده حدیث را تشکیل مى‌دهند و میان احادیث هم‌خوانده، رابطه‌هاى متعددى (مانند تخصیص، تقیید و تبیین) برقرار است و گاه نیز همگى کاملاً هم‌مضمون، ولى بر یک موضوع ناظرند <ref>همان، ص184</ref>


در فصل هفتم، به احادیث معارض توجه شده است. نویسنده در پى آن است که خواننده، با مطالعه این فصل، با چگونگى تأثیر احادیث معارض در فهم حدیث و انواع آن آشنا شده و به تأثیر احادیث معارض در فهم متن حدیث، پى ببرد. همچنین نقش احادیث معارض را در تشخیص مقصود اصلى گوینده حدیث بشناسد و از روند تأثیرگذارى تقیه و نسخ در فهم حدیث اطلاع یابد <ref>همان، ص187</ref>.
در فصل هفتم، به احادیث معارض توجه شده است. نویسنده در پى آن است که خواننده، با مطالعه این فصل، با چگونگى تأثیر احادیث معارض در فهم حدیث و انواع آن آشنا شده و به تأثیر احادیث معارض در فهم متن حدیث، پى ببرد. همچنین نقش احادیث معارض را در تشخیص مقصود اصلى گوینده حدیث بشناسد و از روند تأثیرگذارى تقیه و نسخ در فهم حدیث اطلاع یابد <ref>همان، ص187</ref>


در فصل هشتم، بهره‌گیرى از دستاوردهاى بشرى در فهم حدیث مطرح شده و از جمله اهداف این فصل، آن است که دانش‌پژوه از امکان تأثیر دانش بشرى بر فهم حدیث آگاهى یابد؛ به چگونگى و فرایند تأثیر دانش بشرى بر فهم حدیث پى ببرد و با اهمیت استفاده از شرح‌ها و ترجمه‌ها آشنا شود <ref>همان، ص200</ref>.
در فصل هشتم، بهره‌گیرى از دستاوردهاى بشرى در فهم حدیث مطرح شده و از جمله اهداف این فصل، آن است که دانش‌پژوه از امکان تأثیر دانش بشرى بر فهم حدیث آگاهى یابد؛ به چگونگى و فرایند تأثیر دانش بشرى بر فهم حدیث پى ببرد و با اهمیت استفاده از شرح‌ها و ترجمه‌ها آشنا شود <ref>همان، ص200</ref>


در بخش سوم، موانع فهم حدیث، در قالب دو فصل زیر، توضیح داده شده است:
در بخش سوم، موانع فهم حدیث، در قالب دو فصل زیر، توضیح داده شده است:
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
#نادیده گرفتن حروف: حروف به ویژه حروف تعدى و جر، در زبان عربى نقش مهمى دارند و همراهى آن‌ها با واژه‌ها، گاه موجب تغییر معناى واژه مى‌شوند. برخى افعال با حروف متعدد به کار مى‌روند و معناى هر یک با دیگرى متفاوت است.
#نادیده گرفتن حروف: حروف به ویژه حروف تعدى و جر، در زبان عربى نقش مهمى دارند و همراهى آن‌ها با واژه‌ها، گاه موجب تغییر معناى واژه مى‌شوند. برخى افعال با حروف متعدد به کار مى‌روند و معناى هر یک با دیگرى متفاوت است.
#تصحیف و تحریف.
#تصحیف و تحریف.
#تقطیع نادرست <ref>همان، ص233- 234</ref>.
#تقطیع نادرست <ref>همان، ص233- 234</ref>


در فصل دوم، موانع فهم مقصود بیان شده است. این موانع، عبارتند از: تتبع ناقص؛ پیش‌فرض ذهنى؛ پیروى از اهوا و آراء؛ برخورد گزینشى؛ ساده‌انگارى؛ بسته ذهنى (جمود)؛ اخباریگرى؛ خلط جرى و تطبیق با تفسیر؛ قرار گرفتن در جاى نامناسب؛ نادیده گرفتن آهنگ سخن <ref>همان، ص255</ref>.
در فصل دوم، موانع فهم مقصود بیان شده است. این موانع، عبارتند از: تتبع ناقص؛ پیش‌فرض ذهنى؛ پیروى از اهوا و آراء؛ برخورد گزینشى؛ ساده‌انگارى؛ بسته ذهنى (جمود)؛ اخباریگرى؛ خلط جرى و تطبیق با تفسیر؛ قرار گرفتن در جاى نامناسب؛ نادیده گرفتن آهنگ سخن <ref>همان، ص255</ref>


== وضعیت کتاب ==
== وضعیت کتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش