۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''طب و طبيب و تشريح'''، مجموعهاى از دو مقاله پيرامون جايگاه و ارزش دانش پزشكى و نيز فن تشريح است كه به زبان فارسى و به قلم [[حسنزاده آملی، حسن|آيتالله حسنزاده آملى]] به رشته تحرير درآمده است. | '''طب و طبيب و تشريح'''، مجموعهاى از دو مقاله پيرامون جايگاه و ارزش دانش پزشكى و نيز فن تشريح است كه به زبان فارسى و به قلم [[حسنزاده آملی، حسن|آيتالله حسنزاده آملى]] به رشته تحرير درآمده است. | ||
از انگيزه نگارش بخش اول آن، گزارشى در اين اثر نيامده است، ولى گويا بخش دوم آن - كه در باره تشريح است - در پاسخ به نامه دكتر امامى ميبدى، دبير گردهمايى آناتوميستها به تحرير درآمده است. دكتر امامى در نامه خود به آيتالله حسنزاده مىنويسد: «عموم مورخين و شرقشناسان غربى، اطباء مسلمانان را متهم مىكنند كه چون اسلام تشريح جسد را منع كرده است، مسلمانان تشريح نمىدانستهاند و به تبع آن جراحان خوبى نبودهاند. حقير بهعنوان معلم آناتومى و علاقهمند به مطالعه و بررسى تاريخ طب و تشريح در ايران و اسلام چنين تصورى را باطل مىدانم و تا حدودى اطمينان دارم كه چنين نبوده است، ليكن بررسى موضوع، نيازمند كار كارشناسى اهل خبره است» <ref>طب و طبيب و تشريح، ص 36</ref> | از انگيزه نگارش بخش اول آن، گزارشى در اين اثر نيامده است، ولى گويا بخش دوم آن - كه در باره تشريح است - در پاسخ به نامه دكتر امامى ميبدى، دبير گردهمايى آناتوميستها به تحرير درآمده است. دكتر امامى در نامه خود به آيتالله حسنزاده مىنويسد: «عموم مورخين و شرقشناسان غربى، اطباء مسلمانان را متهم مىكنند كه چون اسلام تشريح جسد را منع كرده است، مسلمانان تشريح نمىدانستهاند و به تبع آن جراحان خوبى نبودهاند. حقير بهعنوان معلم آناتومى و علاقهمند به مطالعه و بررسى تاريخ طب و تشريح در ايران و اسلام چنين تصورى را باطل مىدانم و تا حدودى اطمينان دارم كه چنين نبوده است، ليكن بررسى موضوع، نيازمند كار كارشناسى اهل خبره است» <ref>طب و طبيب و تشريح، ص 36</ref> وى سپس از ايشان درخواست مىكند تا در اين موضوع مقالهاى بنويسند <ref>همان، ص 36</ref> | ||
تاريخ پايان نگارش بخش اول اين اثر، فروردينماه مبارك 1370ش <ref>همان، ص 14</ref> و تاريخ پايان نگارش بخش دوم آن، تيرماه 1372ش <ref>همان، ص 37</ref> است. | تاريخ پايان نگارش بخش اول اين اثر، فروردينماه مبارك 1370ش <ref>همان، ص 14</ref> و تاريخ پايان نگارش بخش دوم آن، تيرماه 1372ش <ref>همان، ص 37</ref> است. |
ویرایش