۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،م' به '، م') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
«لباب النقول في أسباب النزول»، اثر مفسر و مورخ بزرگ جلالالدين [[سيوطى]] (متوفى 911ق) است كه پس از نيمه قرن نهم هجرى، به زبان عربى تأليف شده است. بدون ترديد، «لباب النقول» در بين كتابهايى كه بهطور مستقل در باره اسباب النزول نوشته شده، از اهميت ويژهاى برخوردار است و مزايا و ويژگىهاى درخورى دارد كه بيشتر از تجربه ديگران و مهارت شخصى مؤلف مايه گرفته است <ref>پروازى ايزدى، نرگس، ص 24</ref> | «لباب النقول في أسباب النزول»، اثر مفسر و مورخ بزرگ جلالالدين [[سيوطى]] (متوفى 911ق) است كه پس از نيمه قرن نهم هجرى، به زبان عربى تأليف شده است. بدون ترديد، «لباب النقول» در بين كتابهايى كه بهطور مستقل در باره اسباب النزول نوشته شده، از اهميت ويژهاى برخوردار است و مزايا و ويژگىهاى درخورى دارد كه بيشتر از تجربه ديگران و مهارت شخصى مؤلف مايه گرفته است <ref>پروازى ايزدى، نرگس، ص 24</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
مطالب كتاب، به ترتيب سورههاى قرآن از سوره بقره آغاز و به سوره ناس ختم شده است. | مطالب كتاب، به ترتيب سورههاى قرآن از سوره بقره آغاز و به سوره ناس ختم شده است. | ||
مؤلف در تأليف اين كتاب از منابع و مآخذ بسيارى استفاده برده و سعى داشته است كه روايات صحيح را از غير صحيح تفكيك كند و در مواردى كه چند روايت براى آيهاى آمده است، بين آنها جمع كند؛ به همين جهت است كه مىنويسد: «كتاب لباب النقول در موضوع خودش بىمانند است» <ref>بهرامى، محمد، ص 134</ref> | مؤلف در تأليف اين كتاب از منابع و مآخذ بسيارى استفاده برده و سعى داشته است كه روايات صحيح را از غير صحيح تفكيك كند و در مواردى كه چند روايت براى آيهاى آمده است، بين آنها جمع كند؛ به همين جهت است كه مىنويسد: «كتاب لباب النقول در موضوع خودش بىمانند است» <ref>بهرامى، محمد، ص 134</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
اسباب النزول، نوعى تاريخنويسى است كه به زمينهها و موجبات نزول آيه يا آيات مىپردازد. اسباب النزول، همزمان با نگارش محورهاى مختلف تاريخ و همزمان با نزول قرآن، مطرح گرديد و سپس بهصورت نوشته درآمد؛ البته با اين ويژگى كه اسباب نزول، در طول چند قرن بهصورت غير مستقل و در ضمن بحثهاى تفسيرى مطرح مىگرديد <ref>بهرامى، محمد، ص 125</ref> | اسباب النزول، نوعى تاريخنويسى است كه به زمينهها و موجبات نزول آيه يا آيات مىپردازد. اسباب النزول، همزمان با نگارش محورهاى مختلف تاريخ و همزمان با نزول قرآن، مطرح گرديد و سپس بهصورت نوشته درآمد؛ البته با اين ويژگى كه اسباب نزول، در طول چند قرن بهصورت غير مستقل و در ضمن بحثهاى تفسيرى مطرح مىگرديد <ref>بهرامى، محمد، ص 125</ref> | ||
كتاب «لباب النقول» [[سيوطى]] عمدتاً به خاطر شهرت فراوان و انس و عادت محافل قرآنى با كتاب «أسباب النزول» واحدى نيشابورى، از همان آغاز بهعنوان حاشيهاى بر كتاب واحدى تلقى شده است؛ درحالىكه اين كتاب، بنا به ادعاى درست و بجاى مؤلف آن، امتيازات بسيارى نسبت به كتاب واحدى دارد <ref>پروازى ايزدى، نرگس، ص 24</ref> | كتاب «لباب النقول» [[سيوطى]] عمدتاً به خاطر شهرت فراوان و انس و عادت محافل قرآنى با كتاب «أسباب النزول» واحدى نيشابورى، از همان آغاز بهعنوان حاشيهاى بر كتاب واحدى تلقى شده است؛ درحالىكه اين كتاب، بنا به ادعاى درست و بجاى مؤلف آن، امتيازات بسيارى نسبت به كتاب واحدى دارد <ref>پروازى ايزدى، نرگس، ص 24</ref> | ||
كتاب «لباب النقول» از مزايايى برخوردار است كه بهاجمال برمىشماريم: | كتاب «لباب النقول» از مزايايى برخوردار است كه بهاجمال برمىشماريم: | ||
1. پرهيز از درآميختن وقايع تاريخى با اسباب نزول: اختلاط تاريخ گذشتگان با اسباب نزول، از موضوعاتى است كه [[سيوطى]] به زبان آن آگاه بوده و مىدانسته است كه تاريخ گذشتگان، نمىتواند بهعنوان سبب نزول آيه يا آياتى از قرآن باشد. بر اين اساس، وى از نقل چنين رواياتى پرهيز كرده است. براى نمونه قصه هجوم ابرهه به مكه و داستان عزيمت حضرت موسى(ع) با هفتاد نفر براى شنيدن سخنان خداوند را كه واحدى بهعنوان اسباب نزول سوره فيل و آيه 75 بقره ذكر كرده، [[سيوطى]] ياد نمىكند و دليل او اين است كه بايد سبب نزول، همزمان با نزول قرآن اتفاق افتاده باشد <ref>بهرامى، محمد، ص 134</ref> | 1. پرهيز از درآميختن وقايع تاريخى با اسباب نزول: اختلاط تاريخ گذشتگان با اسباب نزول، از موضوعاتى است كه [[سيوطى]] به زبان آن آگاه بوده و مىدانسته است كه تاريخ گذشتگان، نمىتواند بهعنوان سبب نزول آيه يا آياتى از قرآن باشد. بر اين اساس، وى از نقل چنين رواياتى پرهيز كرده است. براى نمونه قصه هجوم ابرهه به مكه و داستان عزيمت حضرت موسى(ع) با هفتاد نفر براى شنيدن سخنان خداوند را كه واحدى بهعنوان اسباب نزول سوره فيل و آيه 75 بقره ذكر كرده، [[سيوطى]] ياد نمىكند و دليل او اين است كه بايد سبب نزول، همزمان با نزول قرآن اتفاق افتاده باشد <ref>بهرامى، محمد، ص 134</ref> | ||
2. اجتناب از نقل روايات تفسيرى: [[سيوطى]] همچون بسيارى از پژوهشگران علوم قرآنى به اين واقعيت توجه داشته است كه شمار بسيارى از روايات اسباب نزول، در حقيقت، نظريه اصحاب و يا تابعين هستند و كمكم جزء اسباب نزول واقعى شناخته شدهاند. توجه به اين واقعيت، سبب گرديده تا [[سيوطى]] از نقل روايات تفسيرى بپرهيزد. | 2. اجتناب از نقل روايات تفسيرى: [[سيوطى]] همچون بسيارى از پژوهشگران علوم قرآنى به اين واقعيت توجه داشته است كه شمار بسيارى از روايات اسباب نزول، در حقيقت، نظريه اصحاب و يا تابعين هستند و كمكم جزء اسباب نزول واقعى شناخته شدهاند. توجه به اين واقعيت، سبب گرديده تا [[سيوطى]] از نقل روايات تفسيرى بپرهيزد. | ||
وى تعبير «نزلت في كذا» را كه صراحت در سببيت ندارد، بيانگر ديد تفسيرى مىداند و بر همين اساس، در مقدمه «لباب النقول» مىنويسد: «تعبير «نزلت في كذا»، گوياى نظريات تفسيرى است و نبايد در كتابهاى اسباب نزول ذكر گردد». خود نيز بر اساس اين باور، بيشتر به نقل رواياتى مىپردازد كه صراحت در سببيت دارند و دربرگيرنده واژه «فنزلت» يا «فأنزل الله» هستند. براى نمونه، وى 23 سبب نزول بر اسباب نزولى كه واحدى براى سوره آل عمران ذكر كرده، افزوده است كه 19 مورد آن با تعبير «فنزلت» يا «فأنزل الله» همراه است <ref>همان</ref> | وى تعبير «نزلت في كذا» را كه صراحت در سببيت ندارد، بيانگر ديد تفسيرى مىداند و بر همين اساس، در مقدمه «لباب النقول» مىنويسد: «تعبير «نزلت في كذا»، گوياى نظريات تفسيرى است و نبايد در كتابهاى اسباب نزول ذكر گردد». خود نيز بر اساس اين باور، بيشتر به نقل رواياتى مىپردازد كه صراحت در سببيت دارند و دربرگيرنده واژه «فنزلت» يا «فأنزل الله» هستند. براى نمونه، وى 23 سبب نزول بر اسباب نزولى كه واحدى براى سوره آل عمران ذكر كرده، افزوده است كه 19 مورد آن با تعبير «فنزلت» يا «فأنزل الله» همراه است <ref>همان</ref> | ||
3. نقد و بررسى روايات: نقد و بررسى روايات، ويژگى ديگر «لباب النقول» را تشكيل مىدهد و مؤلف با مطالعه سند روايت در باره آن قضاوت مىكند و به دليل مرسل، غريب، معضل و... بودن روايات، اعتبار آنها را زير سؤال مىبرد. بهعنوان نمونه، در مقام نقد روايات سبب نزول آيه ''' «فأينما تولوا فثم...» ''' <ref>بقره: 115</ref>، يكى را به دليل سند قوى و صراحت در سببيت مىپذيرد و بقيه را به سبب عدم صراحت در سببيت يا ضعف سند يا مشهور نبودن يا ارسال، رد مىكند <ref>بهرامى، محمد، ص 135</ref> | 3. نقد و بررسى روايات: نقد و بررسى روايات، ويژگى ديگر «لباب النقول» را تشكيل مىدهد و مؤلف با مطالعه سند روايت در باره آن قضاوت مىكند و به دليل مرسل، غريب، معضل و... بودن روايات، اعتبار آنها را زير سؤال مىبرد. بهعنوان نمونه، در مقام نقد روايات سبب نزول آيه ''' «فأينما تولوا فثم...» ''' <ref>بقره: 115</ref>، يكى را به دليل سند قوى و صراحت در سببيت مىپذيرد و بقيه را به سبب عدم صراحت در سببيت يا ضعف سند يا مشهور نبودن يا ارسال، رد مىكند <ref>بهرامى، محمد، ص 135</ref> | ||
در كنار امتيازهايى كه براى «لباب النقول» [[سيوطى]] برشمرديم، كاستىهاى چندى در آن به چشم مىخورد كه اشاره بدانها ضرورى مىنمايد: | در كنار امتيازهايى كه براى «لباب النقول» [[سيوطى]] برشمرديم، كاستىهاى چندى در آن به چشم مىخورد كه اشاره بدانها ضرورى مىنمايد: | ||
1. حذفهاى بدون دليل: مؤلف، روايات بسيارى را كه ديگران سبب نزول مىشناسند و بيشتر صراحت در سببيت دارد، بدون اينكه دليلى ارائه دهد، حذف مىكند؛ مثلاً سبب نزول آيه 18 بقره را كه واحدى نقل كرده، او بازگو نمىكند و در بيشتر اين روايات، معيارهاى [[سيوطى]] براى حذف ديده نمىشود؛ نه وقايع تاريخى پيش از نزول قرآن در مورد آنها صادق است و نه عنوان تفسير <ref>همان</ref> | 1. حذفهاى بدون دليل: مؤلف، روايات بسيارى را كه ديگران سبب نزول مىشناسند و بيشتر صراحت در سببيت دارد، بدون اينكه دليلى ارائه دهد، حذف مىكند؛ مثلاً سبب نزول آيه 18 بقره را كه واحدى نقل كرده، او بازگو نمىكند و در بيشتر اين روايات، معيارهاى [[سيوطى]] براى حذف ديده نمىشود؛ نه وقايع تاريخى پيش از نزول قرآن در مورد آنها صادق است و نه عنوان تفسير <ref>همان</ref> | ||
2. نقل ديدگاه تفسيرى: [[سيوطى]] در پاكسازى نزول از روايات تفسيرى، در مواردى غفلت كرده است و به نقل رواياتى مىپردازد كه بههيچروى نمىتواند مقتضى نزول قرآن به حساب آيد؛ مثلاً در باره شأن نزول آيات اول سوره بقره مىنويسد: «مجاهد گفته است از آيات اول بقره، چهار آيه اول در باره مؤمنان و دو آيه در باره كافران و سيزده آيه در باره منافقان نازل شده است». در اين روايات، سؤال و يا حادثهاى كه نزول آيات فوق را باعث گردد، به چشم نمىخورد و در آنها برخورد خاصى از گروههاى يادشده مطرح نيست، تا آيات، اشارهاى به آن داشته باشند؛ بنابراين، نمىتواند سبب نزول باشد، بلكه ديدگاههاى تفسيرى است كه به مرور زمان، جزء اسباب نزول شناخته شده است <ref>همان</ref> | 2. نقل ديدگاه تفسيرى: [[سيوطى]] در پاكسازى نزول از روايات تفسيرى، در مواردى غفلت كرده است و به نقل رواياتى مىپردازد كه بههيچروى نمىتواند مقتضى نزول قرآن به حساب آيد؛ مثلاً در باره شأن نزول آيات اول سوره بقره مىنويسد: «مجاهد گفته است از آيات اول بقره، چهار آيه اول در باره مؤمنان و دو آيه در باره كافران و سيزده آيه در باره منافقان نازل شده است». در اين روايات، سؤال و يا حادثهاى كه نزول آيات فوق را باعث گردد، به چشم نمىخورد و در آنها برخورد خاصى از گروههاى يادشده مطرح نيست، تا آيات، اشارهاى به آن داشته باشند؛ بنابراين، نمىتواند سبب نزول باشد، بلكه ديدگاههاى تفسيرى است كه به مرور زمان، جزء اسباب نزول شناخته شده است <ref>همان</ref> | ||
3. [[سيوطى]] مدعى است كه در موارد متعدد سبب نزول و وحدت آيه، به جمع ميان روايات مختلف پرداخته است، ولى اين ادعا همهجا صادق نيست و در موارد بسيارى، روايات مختلف بهعنوان شأن نزول آيهاى ذكر مىشود بدون اينكه نقد و بررسى انجام گيرد. براى نمونه در صفحه 85، چند روايت را بهعنوان سبب نزول آيه ''' «يا أيها الذين آمنوا لا تحرموا...» ''' <ref>مائده: 87</ref>، ياد مىكند و به تنافى و تضاد بين اين روايات و حل اين مشكل، كوچكترين اشارهاى نمىنمايد <ref>بهرامى، محمد، ص 136</ref> | 3. [[سيوطى]] مدعى است كه در موارد متعدد سبب نزول و وحدت آيه، به جمع ميان روايات مختلف پرداخته است، ولى اين ادعا همهجا صادق نيست و در موارد بسيارى، روايات مختلف بهعنوان شأن نزول آيهاى ذكر مىشود بدون اينكه نقد و بررسى انجام گيرد. براى نمونه در صفحه 85، چند روايت را بهعنوان سبب نزول آيه ''' «يا أيها الذين آمنوا لا تحرموا...» ''' <ref>مائده: 87</ref>، ياد مىكند و به تنافى و تضاد بين اين روايات و حل اين مشكل، كوچكترين اشارهاى نمىنمايد <ref>بهرامى، محمد، ص 136</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش