۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
#شایسته است که به این نکته مهمّ توجه شود که استاد سید جلالالدین آشتیانى یکى از مهمترین صاحبنظران در حوزه فلسفه و عرفان اسلامى است و بنابراین مقدمه و تعلیقات ایشان نیز همانند متن مطالب حکیم ملاصدرا، دقیق و عمیق و خواندنى است و نباید مورد غفلت قرار گیرد. در مطالب و بهخصوص مقدمه استاد آشتیانى اطلاعات ارزندهاى وجود دارد که بهویژه از نظر تاریخ فلسفه و عرفان، قابل توجه و خواندنى است. | #شایسته است که به این نکته مهمّ توجه شود که استاد سید جلالالدین آشتیانى یکى از مهمترین صاحبنظران در حوزه فلسفه و عرفان اسلامى است و بنابراین مقدمه و تعلیقات ایشان نیز همانند متن مطالب حکیم ملاصدرا، دقیق و عمیق و خواندنى است و نباید مورد غفلت قرار گیرد. در مطالب و بهخصوص مقدمه استاد آشتیانى اطلاعات ارزندهاى وجود دارد که بهویژه از نظر تاریخ فلسفه و عرفان، قابل توجه و خواندنى است. | ||
#مخاطبان کتاب حاضر عبارت از متخصصان و استادان فلسفه و عرفان اسلامى هستند و نمىتوان آن را متن آموزشى شمرد و در نتیجه زبان و بیان استاد آشتیانى نیز به هیچوجه متناسب عموم نیست و همانند دیگر آثار وى متنى پژوهشى و فنى و اصطلاحى است. زبان مقدمه و تعلیقات استاد آشتیانى، دوگانه و ترکیبى از عربى و فارسى است که در حوزههاى علوم اسلامى رایج است. | #مخاطبان کتاب حاضر عبارت از متخصصان و استادان فلسفه و عرفان اسلامى هستند و نمىتوان آن را متن آموزشى شمرد و در نتیجه زبان و بیان استاد آشتیانى نیز به هیچوجه متناسب عموم نیست و همانند دیگر آثار وى متنى پژوهشى و فنى و اصطلاحى است. زبان مقدمه و تعلیقات استاد آشتیانى، دوگانه و ترکیبى از عربى و فارسى است که در حوزههاى علوم اسلامى رایج است. | ||
#شارح درباره «الشواهد الربوبیة» معتقد است که این کتاب نماینده افکار خاصّه صدرالدین شیرازى است. ملاصدرا در این کتاب به نحو ایجاز و اختصار در مواردى و به نحو تفصیل در برخى از مسائل و بهطور کلى به نحو برزخ بین اجمال و ایجاز و اختصار و تفصیل کامل، اکثر آراء خود را با عباراتى سلیس و روان و جذّاب تقریر کرده است. این کتاب تقریباً حاوى خلاصه و تلخیص کتاب مستطاب [[الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة|اسفار]] است. در اسفار تقریباً جمیع افکار و آراء نقل شده و صدرالدین شیرازى بعد از ذکر جمیع مشارب و بیان حقیقت مبانى مهم فلسفى به لسان جمیع صاحبان نظر و متصدیان معرفت، حقایق نوعاً مختار خود را در ضمن تشریح مطالب بیان مىنماید ولى در این کتاب آراء خود را به نحو خلاصه و تلخیص تقریر کرده است .<ref>مقدمه،ج 1، ص15</ref> | #شارح درباره «الشواهد الربوبیة» معتقد است که این کتاب نماینده افکار خاصّه صدرالدین شیرازى است. ملاصدرا در این کتاب به نحو ایجاز و اختصار در مواردى و به نحو تفصیل در برخى از مسائل و بهطور کلى به نحو برزخ بین اجمال و ایجاز و اختصار و تفصیل کامل، اکثر آراء خود را با عباراتى سلیس و روان و جذّاب تقریر کرده است. این کتاب تقریباً حاوى خلاصه و تلخیص کتاب مستطاب [[الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة|اسفار]] است. در اسفار تقریباً جمیع افکار و آراء نقل شده و صدرالدین شیرازى بعد از ذکر جمیع مشارب و بیان حقیقت مبانى مهم فلسفى به لسان جمیع صاحبان نظر و متصدیان معرفت، حقایق نوعاً مختار خود را در ضمن تشریح مطالب بیان مىنماید ولى در این کتاب آراء خود را به نحو خلاصه و تلخیص تقریر کرده است ..<ref>مقدمه،ج 1، ص15</ref> | ||
#استاد آشتیانى معتقد است که از آن جهت ملاصدرا طریقه خود را از سایر طرق متمیّز ساخته است که بین مسلک کشف و شهود و طریقه نظر و فکر جمع نموده است لذا حکمت متعالیه او مشتمل بر کاملترین براهین نظریه و نفیسترین قواعد کشفیه است و کمال مطلوب نزد او تکمیل این دو جهت است .<ref>همان، ص7</ref> | #استاد آشتیانى معتقد است که از آن جهت ملاصدرا طریقه خود را از سایر طرق متمیّز ساخته است که بین مسلک کشف و شهود و طریقه نظر و فکر جمع نموده است لذا حکمت متعالیه او مشتمل بر کاملترین براهین نظریه و نفیسترین قواعد کشفیه است و کمال مطلوب نزد او تکمیل این دو جهت است ..<ref>همان، ص7</ref> | ||
#استاد آشتیانى درباره اثر حاضر تأکید کرده است که این کتاب مشتمل است بر آراء و عقاید خاصه شخص ملاصدراى شیرازى؛ افکار خاصّه او همان تحقیقاتى است که مسائل عالیه فلسفه را به ما ارائه مىدهد. در این کتاب ملاصدرا آخرین آراء و عقاید خویش را بیان کرده است در برخى از قسمتهاى این کتاب مطالبى دیده میشود که در اسفار و سایر کتب او دیده نمىشود؛ مانند: اثبات حرکت در جوهر از طریق فاعل و غایت و اثبات مُثُل افلاطونیه از طریق حرکت و ادراک و آثار عقول مجرده .<ref>همان، ص19</ref> | #استاد آشتیانى درباره اثر حاضر تأکید کرده است که این کتاب مشتمل است بر آراء و عقاید خاصه شخص ملاصدراى شیرازى؛ افکار خاصّه او همان تحقیقاتى است که مسائل عالیه فلسفه را به ما ارائه مىدهد. در این کتاب ملاصدرا آخرین آراء و عقاید خویش را بیان کرده است در برخى از قسمتهاى این کتاب مطالبى دیده میشود که در اسفار و سایر کتب او دیده نمىشود؛ مانند: اثبات حرکت در جوهر از طریق فاعل و غایت و اثبات مُثُل افلاطونیه از طریق حرکت و ادراک و آثار عقول مجرده ..<ref>همان، ص19</ref> | ||
#یکى از پرسشهاى رایج درباره صدرالمتألهین شیرازى این است که منابع کارهاى علمى ملاصدرا کدام است؟ پاسخ استاد آشتیانى چنین است: نگارنده کلیه منابع کارهاى علمى ملاصدرا را که در آثار خود خصوصاً کتاب بىنظیر اسفار از آنها استفاده نموده است، پیدا نمودم بهغیراز دو رساله کوچک از قدما که او در سفر نفس اسفار و برخى دیگر از آثار خود از این دو رساله اسم برده است. براى نمونه یک مورد نامستند و مجهول در آثار ملاصدرا وجود ندارد.... ملاصدرا اهل انصاف بوده و تقریباً مىتوان گفت محال است که ملاصدرا تحقیق رشیق قابل اعتناى علمى را از کسى استفاده کرده باشد و از او اسم نبرد و مرتکب این بىانصافى بزرگ شده باشد؛ لذا خود تصریح نموده است که وحدت وجود را از عرفا و اقدمین از حکماى ایران قدیم استفاده نموده است و مأخذ حرکت در جوهر را کتب قدماى یونان معرفى نموده است... وى در افقى عالىتر از معاصران خود قرار گرفت و بر عقاید قدما و متأخّران اشرافى حاصل نمود و خود طریقه نوینى بوجود آورد .<ref>همان، ص61- 65</ref> | #یکى از پرسشهاى رایج درباره صدرالمتألهین شیرازى این است که منابع کارهاى علمى ملاصدرا کدام است؟ پاسخ استاد آشتیانى چنین است: نگارنده کلیه منابع کارهاى علمى ملاصدرا را که در آثار خود خصوصاً کتاب بىنظیر اسفار از آنها استفاده نموده است، پیدا نمودم بهغیراز دو رساله کوچک از قدما که او در سفر نفس اسفار و برخى دیگر از آثار خود از این دو رساله اسم برده است. براى نمونه یک مورد نامستند و مجهول در آثار ملاصدرا وجود ندارد.... ملاصدرا اهل انصاف بوده و تقریباً مىتوان گفت محال است که ملاصدرا تحقیق رشیق قابل اعتناى علمى را از کسى استفاده کرده باشد و از او اسم نبرد و مرتکب این بىانصافى بزرگ شده باشد؛ لذا خود تصریح نموده است که وحدت وجود را از عرفا و اقدمین از حکماى ایران قدیم استفاده نموده است و مأخذ حرکت در جوهر را کتب قدماى یونان معرفى نموده است... وى در افقى عالىتر از معاصران خود قرار گرفت و بر عقاید قدما و متأخّران اشرافى حاصل نمود و خود طریقه نوینى بوجود آورد ..<ref>همان، ص61- 65</ref> | ||
#نظرى که استاد آشتیانى در مورد یکى از مخالفان شهیر ملاصدرا نوشته، از نظر شناخت تاریخ اندیشههاى فلسفى و عرفانى بسى تأمّلبرانگیز و خواندنى است: «[[ملا رجبعلى تبریزى]]، (متوفى 1080ق) شاگرد [[میرفندرسکى]] است که عمرى طولانى نموده و در دربار شاه عباس محترم بود... در فلسفه، مشرب مشّایى داشته و کتب شیخ را تدریس مىنمود... وجود را مشترک لفظى دانسته و از براى اثبات مطلب خود از «[[اثولوجیا]]» و کلمات عرفا مانند [[شبستری، محمود|شبسترى]] و [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|قونوى]] و دیگران شاهد آورده است. ما در جاى خود، اشتراک لفظى را باطل و از کلمات عرفا از جمله شبسترى و قونوى و صاحب تمهید در این زمینه مطالبى نقل کرده و بیان نمودهایم که وجود به اعتبار مفهوم کلى، مشترک معنوى است و به اعتبار صدق بر حقیقت وجود حقتعالى و ظل و سایه وجود ممکنات، در عین اشتراک معنوى، مشترک لفظى است و اطلاق وجود بر ممکن، مجاز است ولى مجاز عرفانى نه مجاز لغوى .<ref>همان، ص91</ref> | #نظرى که استاد آشتیانى در مورد یکى از مخالفان شهیر ملاصدرا نوشته، از نظر شناخت تاریخ اندیشههاى فلسفى و عرفانى بسى تأمّلبرانگیز و خواندنى است: «[[ملا رجبعلى تبریزى]]، (متوفى 1080ق) شاگرد [[میرفندرسکى]] است که عمرى طولانى نموده و در دربار شاه عباس محترم بود... در فلسفه، مشرب مشّایى داشته و کتب شیخ را تدریس مىنمود... وجود را مشترک لفظى دانسته و از براى اثبات مطلب خود از «[[اثولوجیا]]» و کلمات عرفا مانند [[شبستری، محمود|شبسترى]] و [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|قونوى]] و دیگران شاهد آورده است. ما در جاى خود، اشتراک لفظى را باطل و از کلمات عرفا از جمله شبسترى و قونوى و صاحب تمهید در این زمینه مطالبى نقل کرده و بیان نمودهایم که وجود به اعتبار مفهوم کلى، مشترک معنوى است و به اعتبار صدق بر حقیقت وجود حقتعالى و ظل و سایه وجود ممکنات، در عین اشتراک معنوى، مشترک لفظى است و اطلاق وجود بر ممکن، مجاز است ولى مجاز عرفانى نه مجاز لغوى ..<ref>همان، ص91</ref> | ||
#نظر استاد آشتیانى درباره تعلیقات حکیم سبزوارى بر الشواهد الربوبیة این است که حکیم سبزوارى کتاب شواهد را تدریس مىنمود. شاید چندین دوره این کتاب را از براى خواص اصحاب تدریس نموده باشد لذا حواشى او بر شواهد از کتب تحقیقى سبزوارى است که با مطالعه دقیق و تبحّرى قابل توجه تألیف شده است و بر جمیع آثار او ترجیح دارد. حکیم مؤلف این تعلیقه را با مراجعه به سایر تصانیف ملاصدرا بر شواهد نوشته است عبارت آن برخلاف سایر تألیفات سبزوارى نسبتاً سلیس و روان و عارى از تعقید است. این حواشى هم توضیحى و هم تحقیقى است. مؤلف مشکلات شواهد را توضیح داده است و خود نیز تحقیقاتى پیرامون کلمات مؤلف شواهد نموده است. این تعلیقات از جمیع آثار حکیم سبزوارى نفیستر و تحقیقىتر است و ظاهراً آخرین کتاب مؤلف است. این حواشى تحقیقىترین آثار حکیم سبزوارى است که حاکى از کمال دقّت و تحقیق و قدرت فکرى و احاطه این مرد بزرگ بر افکار حکما و عرفاى اسلام خصوصاً ملاصدرا مىباشد .<ref>همان، ص153 و ص382</ref> | #نظر استاد آشتیانى درباره تعلیقات حکیم سبزوارى بر الشواهد الربوبیة این است که حکیم سبزوارى کتاب شواهد را تدریس مىنمود. شاید چندین دوره این کتاب را از براى خواص اصحاب تدریس نموده باشد لذا حواشى او بر شواهد از کتب تحقیقى سبزوارى است که با مطالعه دقیق و تبحّرى قابل توجه تألیف شده است و بر جمیع آثار او ترجیح دارد. حکیم مؤلف این تعلیقه را با مراجعه به سایر تصانیف ملاصدرا بر شواهد نوشته است عبارت آن برخلاف سایر تألیفات سبزوارى نسبتاً سلیس و روان و عارى از تعقید است. این حواشى هم توضیحى و هم تحقیقى است. مؤلف مشکلات شواهد را توضیح داده است و خود نیز تحقیقاتى پیرامون کلمات مؤلف شواهد نموده است. این تعلیقات از جمیع آثار حکیم سبزوارى نفیستر و تحقیقىتر است و ظاهراً آخرین کتاب مؤلف است. این حواشى تحقیقىترین آثار حکیم سبزوارى است که حاکى از کمال دقّت و تحقیق و قدرت فکرى و احاطه این مرد بزرگ بر افکار حکما و عرفاى اسلام خصوصاً ملاصدرا مىباشد ..<ref>همان، ص153 و ص382</ref> | ||
#آشتیانى نکتهاى جالب درباره چگونگى اشتباه در تاریخنگارى اندیشههاى فلسفى مطرح کرده است: سرّ اینکه اغلب مورخین بىغرض چه شرقى و چه غربى دچار اشتباهات بزرگى شدهاند این است که فیلسوف نبودهاند. بدون شک مؤرّخ فلسفه باید خود متخصص در فلسفه باشد، نه آنکه فقط به حکایت اقوال فلاسفه و عرفا بپردازد بدون اینکه توجه نماید که آراء دقیق فلسفى در چه عصرى نضج گرفت و مبدأ آن از کجا است و چگونه فلاسفه متأخّرین از متقدمین متأثر شدهاند .<ref>همان، ص80</ref> | #آشتیانى نکتهاى جالب درباره چگونگى اشتباه در تاریخنگارى اندیشههاى فلسفى مطرح کرده است: سرّ اینکه اغلب مورخین بىغرض چه شرقى و چه غربى دچار اشتباهات بزرگى شدهاند این است که فیلسوف نبودهاند. بدون شک مؤرّخ فلسفه باید خود متخصص در فلسفه باشد، نه آنکه فقط به حکایت اقوال فلاسفه و عرفا بپردازد بدون اینکه توجه نماید که آراء دقیق فلسفى در چه عصرى نضج گرفت و مبدأ آن از کجا است و چگونه فلاسفه متأخّرین از متقدمین متأثر شدهاند ..<ref>همان، ص80</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش