۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب مشتمل بر مقدمه مترجم، مقدمه مؤلف و متن کتاب در هفت مشرع است که هر مشرع مشتمل بر فصولی است و در مجموع 49 فصل دارد؛ برخی چون مشرع چهارم مشتمل بر دو فصل و برخی هم چون مشرع سوم حاوی پانزده فصل است. | کتاب مشتمل بر مقدمه مترجم، مقدمه مؤلف و متن کتاب در هفت مشرع است که هر مشرع مشتمل بر فصولی است و در مجموع 49 فصل دارد؛ برخی چون مشرع چهارم مشتمل بر دو فصل و برخی هم چون مشرع سوم حاوی پانزده فصل است. | ||
سهروردی در مقدمه بخش منطق، شیوه نگارش کل کتاب را چنین توضیح داده است: «باید دانست که من در این کتاب تـرتیبى را رعـایت نـکردهام و گاهى خود را ملتزم به علمى نساختهام، بلکه غرضم طرح بحث بوده است؛ گرچه مـمکن اسـت در این بحث کار به بررسى علوم مختلف کشیده شده باشد.<ref> ر.ک: مرادخانی، زهرا، ص42؛ سهروردی، یحیی بن حبش، ص2</ref> | سهروردی در مقدمه بخش منطق، شیوه نگارش کل کتاب را چنین توضیح داده است: «باید دانست که من در این کتاب تـرتیبى را رعـایت نـکردهام و گاهى خود را ملتزم به علمى نساختهام، بلکه غرضم طرح بحث بوده است؛ گرچه مـمکن اسـت در این بحث کار به بررسى علوم مختلف کشیده شده باشد..<ref> ر.ک: مرادخانی، زهرا، ص42؛ سهروردی، یحیی بن حبش، ص2</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
شیخ اشراق دو کتاب فلسفى مفصل دارد: یکى از آنها کتاب «حكمة الإشراق» و دیگرى «المشارع و المطارحات» است. نهایت آمال شیخ در باب حکمت را بایستى در «حكمة الإشراق» جویا شد، ولى المشارع، چنانکه در مقدمه آن تصریح شده، بهعنوان مقدمه ضرورى «حكمة الإشراق» نوشته شده است. در حکمت اشراق، که سهروردى مؤسس آن است، آخرین و برترین وسیله درک حقیقت «اشراق» است؛ اما حکمت بحثى و استدلالى نیز در این مکتب، نهتنها مطرود نیست، بلکه لازم شناخته شده؛ چه، بر جویاى حکمت فرض است که نخست به بحث و استدلال بپردازد و طریق مشائیان را بپیماید؛ پس از پختگى در این مرحله است که بهتدریج به ناتوانى عقل پى مىبرد و راه صحیح را که توسل به اشراق و شهود است، پیدا مىکند؛ البته مراقبت نفسانى و تحمل ریاضات عرفانى نیز شرط ضرورى وصول بدین مرتبه است. از این جهت است که شیخ اشراق به نوشتههاى مشائى مختصر خود، مانند تلویحات قانع نشده و مفصلترین کتاب مشائى خود را تحت عنوان «المشارع و المطارحات» به رشته تحریر کشیده و در مقدمه آن با صراحت تمام مىگوید: «هرکس در علوم بحثى مهارت نیابد، به کتاب من که «حكمة الإشراق» نامیده مىشود، راه ندارد و این کتاب بایستى پیشاز «حكمة الإشراق» و بعد از مختصرى که تلویحات نامیده شده است، خوانده شود».<ref> مقدمه مترجم، ص32</ref> | شیخ اشراق دو کتاب فلسفى مفصل دارد: یکى از آنها کتاب «حكمة الإشراق» و دیگرى «المشارع و المطارحات» است. نهایت آمال شیخ در باب حکمت را بایستى در «حكمة الإشراق» جویا شد، ولى المشارع، چنانکه در مقدمه آن تصریح شده، بهعنوان مقدمه ضرورى «حكمة الإشراق» نوشته شده است. در حکمت اشراق، که سهروردى مؤسس آن است، آخرین و برترین وسیله درک حقیقت «اشراق» است؛ اما حکمت بحثى و استدلالى نیز در این مکتب، نهتنها مطرود نیست، بلکه لازم شناخته شده؛ چه، بر جویاى حکمت فرض است که نخست به بحث و استدلال بپردازد و طریق مشائیان را بپیماید؛ پس از پختگى در این مرحله است که بهتدریج به ناتوانى عقل پى مىبرد و راه صحیح را که توسل به اشراق و شهود است، پیدا مىکند؛ البته مراقبت نفسانى و تحمل ریاضات عرفانى نیز شرط ضرورى وصول بدین مرتبه است. از این جهت است که شیخ اشراق به نوشتههاى مشائى مختصر خود، مانند تلویحات قانع نشده و مفصلترین کتاب مشائى خود را تحت عنوان «المشارع و المطارحات» به رشته تحریر کشیده و در مقدمه آن با صراحت تمام مىگوید: «هرکس در علوم بحثى مهارت نیابد، به کتاب من که «حكمة الإشراق» نامیده مىشود، راه ندارد و این کتاب بایستى پیشاز «حكمة الإشراق» و بعد از مختصرى که تلویحات نامیده شده است، خوانده شود»..<ref> مقدمه مترجم، ص32</ref> | ||
سـهروردى در مـشرع اول درباره برخى امور که دانستن آن پیش از عـلم کلّى ضـرورت دارد و کسـانى که درباره آن به اشـتباه افـتادهاند، سخن گفته است. وى این مـشرع را در سـه فصل سامان داده و در فصل نخست از چند اصطلاح بنیادین، همچون وجود و شیئیت، نسبت میان آن دو، واسطه مـیان وجـود و عدم، وجوب و امکان و امتناع و حق و صـدق سـخن به مـیان آورده اسـت. فـصل دوم درباره وجود و عدم و فـصل سوم درباره جوهر و عرض است.<ref>ر.ک: مرادخانی، زهرا، ص 42</ref> | سـهروردى در مـشرع اول درباره برخى امور که دانستن آن پیش از عـلم کلّى ضـرورت دارد و کسـانى که درباره آن به اشـتباه افـتادهاند، سخن گفته است. وى این مـشرع را در سـه فصل سامان داده و در فصل نخست از چند اصطلاح بنیادین، همچون وجود و شیئیت، نسبت میان آن دو، واسطه مـیان وجـود و عدم، وجوب و امکان و امتناع و حق و صـدق سـخن به مـیان آورده اسـت. فـصل دوم درباره وجود و عدم و فـصل سوم درباره جوهر و عرض است..<ref>ر.ک: مرادخانی، زهرا، ص 42</ref> | ||
در مشارع دوم تا پنجم، مباحثی پیرامون مقالات و اثبات عرضیت بعضى و جوهریت بـعضى، تقسیمات وجود، واجـب الوجود و فعل خداوند مطرح شده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | در مشارع دوم تا پنجم، مباحثی پیرامون مقالات و اثبات عرضیت بعضى و جوهریت بـعضى، تقسیمات وجود، واجـب الوجود و فعل خداوند مطرح شده است..<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
مشرع ششم درباره وجود و غنا و خیر و شر داراى یازده فـصل اسـت. در این فصول یازدهگانه مطالبى چون نفى علت غایى از فعل واجب الوجود، قاعده امکان اشرف، ابطال قاعدهاى از ابوالبرکات، صدور کثیر از واحد و...مطرح شده است. در اینجا بد نیست اشاره شـود که سـهروردى در فصل چهارم این مشرع سخت به ابوالبرکات بغدادى مىتازد و سخنان او را هذیانات مىخواند. ابوالبرکات بر این باور است که افعال خداوند منوط به ارادههاى مـتجدد نـامتناهى است؛ بدین معنى که حق تعالى بـراى هـریک از افعال زمانى باید اراده مجدّدى بکند و این کار او هرگز به پایان نمىرسد. سهروردى مىگوید: ابوالبرکات براى خداوند اراده ثابت ازلى و ارادههاى متجدد غیر متناهى پذیرفته و با اظهار این عقیده با مـبانى عـقلى و نیز اعتقادات یهود و اسـلام مـخالفت کرده است.<ref> ر.ک: همان، ص43-42</ref> | مشرع ششم درباره وجود و غنا و خیر و شر داراى یازده فـصل اسـت. در این فصول یازدهگانه مطالبى چون نفى علت غایى از فعل واجب الوجود، قاعده امکان اشرف، ابطال قاعدهاى از ابوالبرکات، صدور کثیر از واحد و...مطرح شده است. در اینجا بد نیست اشاره شـود که سـهروردى در فصل چهارم این مشرع سخت به ابوالبرکات بغدادى مىتازد و سخنان او را هذیانات مىخواند. ابوالبرکات بر این باور است که افعال خداوند منوط به ارادههاى مـتجدد نـامتناهى است؛ بدین معنى که حق تعالى بـراى هـریک از افعال زمانى باید اراده مجدّدى بکند و این کار او هرگز به پایان نمىرسد. سهروردى مىگوید: ابوالبرکات براى خداوند اراده ثابت ازلى و ارادههاى متجدد غیر متناهى پذیرفته و با اظهار این عقیده با مـبانى عـقلى و نیز اعتقادات یهود و اسـلام مـخالفت کرده است..<ref> ر.ک: همان، ص43-42</ref> | ||
در مشرع هفتم و پایانى این کتاب از ادراک و علم واجب الوجود و سعادت و شقاوت سخن به میان آمده است و مطالبى همچون بقاى نفس، امتناع تناسخ، سلوک حکماى الهى در آن مطرح شده است. در فصل هـفتم از این مشرع وصیت سهروردى آمده است و او در این فصل سنّ خود را به هنگام نگارش المشارع نزدیک به سى سال ذکر کرده است.<ref> همان</ref> | در مشرع هفتم و پایانى این کتاب از ادراک و علم واجب الوجود و سعادت و شقاوت سخن به میان آمده است و مطالبى همچون بقاى نفس، امتناع تناسخ، سلوک حکماى الهى در آن مطرح شده است. در فصل هـفتم از این مشرع وصیت سهروردى آمده است و او در این فصل سنّ خود را به هنگام نگارش المشارع نزدیک به سى سال ذکر کرده است..<ref> همان</ref> | ||
===ویژگیهای ترجمه: === | ===ویژگیهای ترجمه: === | ||
الف)- هرجا اکتفا به متن اصلى، به علت نارسایى یا اختصار زیاد نمىتوانسته مطلب را بهخوبى واضح سازد، جمله یا جملاتى کوتاه در میان [ ] افزوده شده؛ بهگونهاى که پس از برداشتن [ ] متن اصلى و محتواى آن محفوظ مانده و در حد خود بهتنهایى مفهوم باشد.<ref> مقدمه مترجم، ص34</ref> | الف)- هرجا اکتفا به متن اصلى، به علت نارسایى یا اختصار زیاد نمىتوانسته مطلب را بهخوبى واضح سازد، جمله یا جملاتى کوتاه در میان [ ] افزوده شده؛ بهگونهاى که پس از برداشتن [ ] متن اصلى و محتواى آن محفوظ مانده و در حد خود بهتنهایى مفهوم باشد..<ref> مقدمه مترجم، ص34</ref> | ||
ب)- گاهى متن کتاب بهگونهاى مغشوش است که با اضافه کردن یکى دو جمله بهوضوح نمىگراید و با طولانى شدن دامنه بحث و ذکر متفرقات مربوط به آن، اصل مطلب را به ورطه فراموشى مىسپارد؛ در اینگونه موارد سعى شده است چکیده مطلب در پایان متن تحت عنوان «خلاصه» و در داخل علامت [ ] ذکر شود و چنانچه نیاز به توضیح بیشتر احساس مىشده و یا ایرادى به نظر مترجم رسیده، در پاورقى مستقلى به شرح مقصود پرداخته شده است.<ref> همان</ref> | ب)- گاهى متن کتاب بهگونهاى مغشوش است که با اضافه کردن یکى دو جمله بهوضوح نمىگراید و با طولانى شدن دامنه بحث و ذکر متفرقات مربوط به آن، اصل مطلب را به ورطه فراموشى مىسپارد؛ در اینگونه موارد سعى شده است چکیده مطلب در پایان متن تحت عنوان «خلاصه» و در داخل علامت [ ] ذکر شود و چنانچه نیاز به توضیح بیشتر احساس مىشده و یا ایرادى به نظر مترجم رسیده، در پاورقى مستقلى به شرح مقصود پرداخته شده است..<ref> همان</ref> | ||
ج)- نسخههاى پیشین کتاب معمولا با چاپ سنگى و داراى صفحات بزرگ و عارى از شیوه پاراگرافبندى است و نسخهاى که مورد استفاده قرار گرفته باآنکه تصحیح شده و دقت فراوانى هم در تشخیص نسخهبدلهاى آن شده، متأسفانه گاه در متن خود مبهم است و عارى از مظنه اسقاط و اشتباه جزئى نیست. همچنین، گاه بىجهت پاراگراف جدیدى تأسیس شده و به عوض گاهى از تأسیس یک یا چند پاراگراف جدید و لازم خوددارى شده است. کوشش مترجم در سرتاسر کتاب بر این است که اینگونه نقایص را جبران کند. همین جا باید متذکر شد که در نسخه تصحیحشده توسط هانرى کربن شمارههایى هم براى پاراگرافهایى که به نظر مصحح مهم و اساسى بوده در نظر گرفته شده، که به 225 مىرسد. در این ترجمه از شمارههاى مذکور – هرچند گاهى به نظر مترجم بىمورد مىآمده و گاهى نیز لازم مىنموده، ولى ذکر نشده - استفاده شده تا چنانچه خوانندهاى مراجعه به متن اصلى را در موردى لازم بداند، آسانتر بدان دست یابد.<ref> ر.ک: همان</ref> | ج)- نسخههاى پیشین کتاب معمولا با چاپ سنگى و داراى صفحات بزرگ و عارى از شیوه پاراگرافبندى است و نسخهاى که مورد استفاده قرار گرفته باآنکه تصحیح شده و دقت فراوانى هم در تشخیص نسخهبدلهاى آن شده، متأسفانه گاه در متن خود مبهم است و عارى از مظنه اسقاط و اشتباه جزئى نیست. همچنین، گاه بىجهت پاراگراف جدیدى تأسیس شده و به عوض گاهى از تأسیس یک یا چند پاراگراف جدید و لازم خوددارى شده است. کوشش مترجم در سرتاسر کتاب بر این است که اینگونه نقایص را جبران کند. همین جا باید متذکر شد که در نسخه تصحیحشده توسط هانرى کربن شمارههایى هم براى پاراگرافهایى که به نظر مصحح مهم و اساسى بوده در نظر گرفته شده، که به 225 مىرسد. در این ترجمه از شمارههاى مذکور – هرچند گاهى به نظر مترجم بىمورد مىآمده و گاهى نیز لازم مىنموده، ولى ذکر نشده - استفاده شده تا چنانچه خوانندهاى مراجعه به متن اصلى را در موردى لازم بداند، آسانتر بدان دست یابد..<ref> ر.ک: همان</ref> | ||
د)- عناوینى را مصحّح با علامت () افزوده که همه آنها با همان علامت در ترجمه آمدهاند؛ بهعلاوه، عناوین فرعى دیگرى نیز توسط مترجم افزوده شده که همگى در علامت [ ] قرار گرفتهاند. این عناوین، بهضمیمه پاراگرافهاى جدیدى که تأسیس شده کمک فراوانى به تفکیک و فهم مطالب مىکنند.<ref> همان، ص35</ref> | د)- عناوینى را مصحّح با علامت () افزوده که همه آنها با همان علامت در ترجمه آمدهاند؛ بهعلاوه، عناوین فرعى دیگرى نیز توسط مترجم افزوده شده که همگى در علامت [ ] قرار گرفتهاند. این عناوین، بهضمیمه پاراگرافهاى جدیدى که تأسیس شده کمک فراوانى به تفکیک و فهم مطالب مىکنند..<ref> همان، ص35</ref> | ||
ه)- شیوه نگارش شیخ اشراق در این کتاب غالبا روان و قابل فهم است؛ اما در ترجمه نیز این کوشش به عمل آمده تا عبارات، سلیس و دور از پیچیدگى باشند و بهویژه جملات طولانى که بین مبتدا و خبر آنها فاصله زیاد وجود دارد، به جملات کوچکتر تجزیه شدهاند و درعینحال، سعى مترجم بر این بوده تا از وزن فلسفى مطالب کاسته نشود.<ref> همان</ref> | ه)- شیوه نگارش شیخ اشراق در این کتاب غالبا روان و قابل فهم است؛ اما در ترجمه نیز این کوشش به عمل آمده تا عبارات، سلیس و دور از پیچیدگى باشند و بهویژه جملات طولانى که بین مبتدا و خبر آنها فاصله زیاد وجود دارد، به جملات کوچکتر تجزیه شدهاند و درعینحال، سعى مترجم بر این بوده تا از وزن فلسفى مطالب کاسته نشود..<ref> همان</ref> | ||
و)- اصطلاحات خاص عرفانى و فلسفى غالباً همراه با ترجمه آمده و در صورت وضوح، بهصورت اصلى به ترجمه منتقل شدهاند.<ref> همان</ref> | و)- اصطلاحات خاص عرفانى و فلسفى غالباً همراه با ترجمه آمده و در صورت وضوح، بهصورت اصلى به ترجمه منتقل شدهاند..<ref> همان</ref> | ||
ز)- پىنوشتهایى براى این ترجمه در نظر گرفته شده که شامل توضیح برخى اصطلاحات، تلخیص برخى از مطالب طولانى، نقل به مضمون شمارى از متون مشکل، نشانیهاى شناختهشده توسط مترجم و بالاخره پارهاى از انتقادات، در حد درک و معرفت مترجم مىباشد.<ref> همان</ref> | ز)- پىنوشتهایى براى این ترجمه در نظر گرفته شده که شامل توضیح برخى اصطلاحات، تلخیص برخى از مطالب طولانى، نقل به مضمون شمارى از متون مشکل، نشانیهاى شناختهشده توسط مترجم و بالاخره پارهاى از انتقادات، در حد درک و معرفت مترجم مىباشد..<ref> همان</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
این ترجمه از روى نسخه تصحیحشده هانرى کربن، چاپ انجمن حکمت و فلسفه (1355ش، مجموعه یکم)، انجام شده است.<ref> همان، ص33</ref> | این ترجمه از روى نسخه تصحیحشده هانرى کربن، چاپ انجمن حکمت و فلسفه (1355ش، مجموعه یکم)، انجام شده است..<ref> همان، ص33</ref> | ||
فهرست مطالب در ابتداى کتاب و فهرست نامها، جایها، کتابها و اصطلاحات در پایان کتاب قابل ملاحظه است.<ref> همان، ص6</ref> | فهرست مطالب در ابتداى کتاب و فهرست نامها، جایها، کتابها و اصطلاحات در پایان کتاب قابل ملاحظه است..<ref> همان، ص6</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش