۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | ||
#نويسنده در مقدمهاش - كه آن را در تاريخ 20 محرم 1409ق، در بعلبك نوشته - با تأكيد بر اينكه انسانى كه وادار به مهاجرت و ترك يار و ديار مىشود، انديشه و فرهنگش را همراه خودش به محل هجرتش مىآورد و به اين ترتيب تبادل فرهنگى صورت مىگيرد و... افزوده است كه [[شهيد اول]]، نهضتى شيعى در جبل عامل پديد آورد و ما در اينجا بر نقش او تأكيد مىكنيم؛ زيرا مهاجران از جبل عامل، افكار او را همراه خود به حكومت صفويه انتقال دادند... در بين مهاجران، على بن عبدالعالى كركى ([[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]]) اولين و مهمترين تأثيرگذار بود و مشهورترينشان [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]. سپس نويسنده مهمترين منابع كتابش را معرفى كرده و در مورد آن توضيحاتى داده است: «أمل الآمل في علماء جبل عامل»، «تكملة أمل الآمل»، «تاريخ عالمآراى عباسى»، «أعيان الشيعة» و... <ref>ر. ك.: همان، ص 5 - 12</ref> | #نويسنده در مقدمهاش - كه آن را در تاريخ 20 محرم 1409ق، در بعلبك نوشته - با تأكيد بر اينكه انسانى كه وادار به مهاجرت و ترك يار و ديار مىشود، انديشه و فرهنگش را همراه خودش به محل هجرتش مىآورد و به اين ترتيب تبادل فرهنگى صورت مىگيرد و... افزوده است كه [[شهيد اول]]، نهضتى شيعى در جبل عامل پديد آورد و ما در اينجا بر نقش او تأكيد مىكنيم؛ زيرا مهاجران از جبل عامل، افكار او را همراه خود به حكومت صفويه انتقال دادند... در بين مهاجران، على بن عبدالعالى كركى ([[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]]) اولين و مهمترين تأثيرگذار بود و مشهورترينشان [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]. سپس نويسنده مهمترين منابع كتابش را معرفى كرده و در مورد آن توضيحاتى داده است: «أمل الآمل في علماء جبل عامل»، «تكملة أمل الآمل»، «تاريخ عالمآراى عباسى»، «أعيان الشيعة» و... .<ref>ر. ك.: همان، ص 5 - 12</ref> | ||
#كتاب حاضر بر آثار ديگرى كه بعد از آن منتشر شده، از جمله كتاب فارسى «مهاجرت علماى شيعه از جبل عامل به ايران در عصر صفوى»، نوشته آقاى مهدى فرهانى منفرد، تأثير گذاشته است. آقاى فرهانى منفرد نوشته است: «در ميان پژوهشهاى نوين، كتاب الهجرة العاملية إلى إيران في العصر الصفوي، نوشته پژوهشگر لبنانى شيخ جعفر المهاجر، دقيقا موضوع مورد بحث در اين كتاب را دنبال مىكند و در حقيقت، تنها پژوهش موجود در اين باره است. اگر اين كتاب را به دو بخش تقسيم كنيم (بخش مربوط به جبل عامل و بخش مربوط به ايران)، بىتعادلى بسيارى در ميان آنها وجود دارد. بخش نخست كه پيرامون تاريخ جبل عامل و دگرگونىهاى تشيّع در اين سرزمين است، اعتبار و اهميت بسيار دارد و نويسنده حجم شايان نگرشى از كتاب را به اين موضوع اختصاص داده است. پژوهشگر كه خود لبنانى و امام جمعه شهر بعلبك است، در زمينه تاريخ سرزمين خود بسيار محققانه و سودمند سخن گفته، اما كتاب در بخش دوم؛ يعنى قسمتهاى مربوط به تاريخ ايران و تاريخ تشيّع در اين سرزمين و يا تكاپوهاى مهاجران عاملى در اين كشور، بسيار ناتوان است و اين موضوع ظاهرا از ناآشنايى نويسنده با تاريخ ايران سرچشمه مىگيرد. نويسنده ارجمند شايد به دليل آشنايى اندك با زبان فارسى و يا در دسترس نبودن منابع و مآخذ نوشتهشده به اين زبان، در پژوهش خود از اين آثار بهره ناچيزى گرفته است. او در قسمت مربوط به مهاجران در ايران، شيوه شرححالنويسى را پيش مىگيرد و گاهى دچار اشتباههاى بزرگى مىشود كه برخى از آنها را در جاى خود يادآورى خواهيم كرد؛ بااينهمه، برخى آمارها و آگاهىهايى كه مهاجر ارائه مىكند، درخور نگرش است و بدون ترديد، اثر وى پيشگام و راهگشاى اين پژوهش بوده و اين نوشتار در فصل دوم كه با مسائل جبل عامل پيوند دارد، از آن سود برده است <ref>مهاجرت علماى شيعه از جبل عامل به ايران در عصر صفوى، ص 16 - 17</ref> | #كتاب حاضر بر آثار ديگرى كه بعد از آن منتشر شده، از جمله كتاب فارسى «مهاجرت علماى شيعه از جبل عامل به ايران در عصر صفوى»، نوشته آقاى مهدى فرهانى منفرد، تأثير گذاشته است. آقاى فرهانى منفرد نوشته است: «در ميان پژوهشهاى نوين، كتاب الهجرة العاملية إلى إيران في العصر الصفوي، نوشته پژوهشگر لبنانى شيخ جعفر المهاجر، دقيقا موضوع مورد بحث در اين كتاب را دنبال مىكند و در حقيقت، تنها پژوهش موجود در اين باره است. اگر اين كتاب را به دو بخش تقسيم كنيم (بخش مربوط به جبل عامل و بخش مربوط به ايران)، بىتعادلى بسيارى در ميان آنها وجود دارد. بخش نخست كه پيرامون تاريخ جبل عامل و دگرگونىهاى تشيّع در اين سرزمين است، اعتبار و اهميت بسيار دارد و نويسنده حجم شايان نگرشى از كتاب را به اين موضوع اختصاص داده است. پژوهشگر كه خود لبنانى و امام جمعه شهر بعلبك است، در زمينه تاريخ سرزمين خود بسيار محققانه و سودمند سخن گفته، اما كتاب در بخش دوم؛ يعنى قسمتهاى مربوط به تاريخ ايران و تاريخ تشيّع در اين سرزمين و يا تكاپوهاى مهاجران عاملى در اين كشور، بسيار ناتوان است و اين موضوع ظاهرا از ناآشنايى نويسنده با تاريخ ايران سرچشمه مىگيرد. نويسنده ارجمند شايد به دليل آشنايى اندك با زبان فارسى و يا در دسترس نبودن منابع و مآخذ نوشتهشده به اين زبان، در پژوهش خود از اين آثار بهره ناچيزى گرفته است. او در قسمت مربوط به مهاجران در ايران، شيوه شرححالنويسى را پيش مىگيرد و گاهى دچار اشتباههاى بزرگى مىشود كه برخى از آنها را در جاى خود يادآورى خواهيم كرد؛ بااينهمه، برخى آمارها و آگاهىهايى كه مهاجر ارائه مىكند، درخور نگرش است و بدون ترديد، اثر وى پيشگام و راهگشاى اين پژوهش بوده و اين نوشتار در فصل دوم كه با مسائل جبل عامل پيوند دارد، از آن سود برده است .<ref>مهاجرت علماى شيعه از جبل عامل به ايران در عصر صفوى، ص 16 - 17</ref> | ||
#نويسنده كتاب «الهجرة العاملية إلى إيران في العصر الصفوي» در مورد كتاب «جامع عباسى» نوشته [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] تأكيد كرده است كه ارزش «جامع عباسى» از اين جهت است كه اولين كتابى است كه دانش فقه را از برج عاج علمىاش پايين آورد و به سطح فهم عموم مردم رساند؛ زيرا [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]] مطالب آن را به زبانى ساده نوشته بود تا همگان بهره گيرند... و معتقدم «جامع عباسى» يكى از تأثيرگذارترين كتابها در تاريخ امتهاى اسلامى است... <ref>متن كتاب، ص 173</ref> | #نويسنده كتاب «الهجرة العاملية إلى إيران في العصر الصفوي» در مورد كتاب «جامع عباسى» نوشته [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] تأكيد كرده است كه ارزش «جامع عباسى» از اين جهت است كه اولين كتابى است كه دانش فقه را از برج عاج علمىاش پايين آورد و به سطح فهم عموم مردم رساند؛ زيرا [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]] مطالب آن را به زبانى ساده نوشته بود تا همگان بهره گيرند... و معتقدم «جامع عباسى» يكى از تأثيرگذارترين كتابها در تاريخ امتهاى اسلامى است... .<ref>متن كتاب، ص 173</ref> | ||
#نويسنده در ضميمه اول، دو فرمانى را كه شاه طهماسب اول صفوى براى [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] صادر كرده، آورده است كه در آن، در واقع ولايت و زعامت فقيه براى او بهصورت مشخص تأييد و تثبيت شده است <ref>همان، ص 225 - 228</ref> همچنين نويسنده در متن كتاب اين موضوع را توضيح داده و مفاد اين دو فرمان را تحليل كرده است <ref>همان، ص 126 - 130</ref> | #نويسنده در ضميمه اول، دو فرمانى را كه شاه طهماسب اول صفوى براى [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] صادر كرده، آورده است كه در آن، در واقع ولايت و زعامت فقيه براى او بهصورت مشخص تأييد و تثبيت شده است .<ref>همان، ص 225 - 228</ref> همچنين نويسنده در متن كتاب اين موضوع را توضيح داده و مفاد اين دو فرمان را تحليل كرده است .<ref>همان، ص 126 - 130</ref> | ||
#نويسنده در ضميمه دوم، اسامى فقهاى مهاجر از جبل عامل به ايران را آورده و موطن اصلى و محل هجرت و همچنين مدت مهاجرت را ذكر كرده و در پايان براى هركدام از فقيهان، منابعى براى مطالعه بيشتر در مورد انديشه و زندگى آنان آورده است <ref>همان، ص 229 - 270</ref> | #نويسنده در ضميمه دوم، اسامى فقهاى مهاجر از جبل عامل به ايران را آورده و موطن اصلى و محل هجرت و همچنين مدت مهاجرت را ذكر كرده و در پايان براى هركدام از فقيهان، منابعى براى مطالعه بيشتر در مورد انديشه و زندگى آنان آورده است .<ref>همان، ص 229 - 270</ref> | ||
#نويسنده در ضميمه سوم، دو نمودار ترسيم كرده: شجرهنامههاى خاندان ابوجامع (آل ابىجامع) در جنوب و جنوب غرب ايران و خاندان علوى كركى كه به اصفهان مهاجرت كردند تا محمدباقر كه به نجفآباد منتقل شد و همچنين شجره خاندان اعرجى كركى مقيم در اصفهان <ref>همان، ص 271 - 272</ref> | #نويسنده در ضميمه سوم، دو نمودار ترسيم كرده: شجرهنامههاى خاندان ابوجامع (آل ابىجامع) در جنوب و جنوب غرب ايران و خاندان علوى كركى كه به اصفهان مهاجرت كردند تا محمدباقر كه به نجفآباد منتقل شد و همچنين شجره خاندان اعرجى كركى مقيم در اصفهان .<ref>همان، ص 271 - 272</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب <ref>كتاب، ص 319 - 320</ref>، فهرستهاى فنى ديگر (اعلام، امكنه، اصطلاحات، فرق و مذاهب و...) نيز بهصورت فهرست يكپارچه (نمايه مشترك) تنظيم شده است <ref>همان، ص 297 - 318</ref> | براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب .<ref>كتاب، ص 319 - 320</ref>، فهرستهاى فنى ديگر (اعلام، امكنه، اصطلاحات، فرق و مذاهب و...) نيز بهصورت فهرست يكپارچه (نمايه مشترك) تنظيم شده است .<ref>همان، ص 297 - 318</ref> | ||
متأسفانه نويسنده، تاريخ آغاز و انجام نگارش كتاب حاضر را مشخص نكرده است. نويسنده قبل از ورود به بحث اصلى، اختصاراتى كه در اين اثر به كار برده و معانى آن را بيان كرده است. <ref>همان، ص 13</ref> | متأسفانه نويسنده، تاريخ آغاز و انجام نگارش كتاب حاضر را مشخص نكرده است. نويسنده قبل از ورود به بحث اصلى، اختصاراتى كه در اين اثر به كار برده و معانى آن را بيان كرده است. .<ref>همان، ص 13</ref> | ||
كتاب حاضر، مستند است و نويسنده، ارجاعاتش را بهصورت پىنوشت در پايان هر بحث آورده است. در اين پىنوشتها بهصورت عموم منابع بحث با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه مورد نظر آمده است <ref>بهطور مثال ر. ك.: همان، ص 86، پىنوشت 2، 3، 5 و...</ref> و گاه توضيحاتى تاريخى و... مطرح كرده است <ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 132، پىنوشت 15 و...</ref> و... | كتاب حاضر، مستند است و نويسنده، ارجاعاتش را بهصورت پىنوشت در پايان هر بحث آورده است. در اين پىنوشتها بهصورت عموم منابع بحث با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه مورد نظر آمده است .<ref>بهطور مثال ر. ك.: همان، ص 86، پىنوشت 2، 3، 5 و...</ref> و گاه توضيحاتى تاريخى و... مطرح كرده است .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 132، پىنوشت 15 و...</ref> و... | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش