۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در بيستوچهار فصل تنظيم شده است. | كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در بيستوچهار فصل تنظيم شده است. | ||
نويسنده در ابتدا بحثى لغوى و معنايى در مورد شيعه داشته و سپس به اصول مذهب شيعه، توحيد و معناى، عدل و نبوت از ديدگاه شيعه پرداخته و در نهايت، ضمن بحث از تعداد ائمه(ع) و مسأله خلافت پس از پيامبر (ص)، برخى از احكام و امور عبادى را بررسى نموده و شبهات مطرح شده در مورد هر يك را پاسخ داده است. | نويسنده در ابتدا بحثى لغوى و معنايى در مورد شيعه داشته و سپس به اصول مذهب شيعه، توحيد و معناى، عدل و نبوت از ديدگاه شيعه پرداخته و در نهايت، ضمن بحث از تعداد ائمه(ع) و مسأله خلافت پس از پيامبر(ص)، برخى از احكام و امور عبادى را بررسى نموده و شبهات مطرح شده در مورد هر يك را پاسخ داده است. | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
فصل اول، بحثى لغوى بوده و نويسنده در آن، به بررسى شيعه از لحاظ لغت و معنا، پرداخته و به اين نكته اشاره نموده است كه حديث ثقلين، به خوبى به مطلوب شيعه، دلالت دارد. برخى دلايلى كه نويسنده براى اثبات اين مدعا ارائه نموده، عبارت است از: | فصل اول، بحثى لغوى بوده و نويسنده در آن، به بررسى شيعه از لحاظ لغت و معنا، پرداخته و به اين نكته اشاره نموده است كه حديث ثقلين، به خوبى به مطلوب شيعه، دلالت دارد. برخى دلايلى كه نويسنده براى اثبات اين مدعا ارائه نموده، عبارت است از: | ||
1- پيامبر (ص) اهل بيت خود را يكى از ثقلين قرار داده و حكم نموده است كه آن دو هيچگاه از يكديگر جدا نخواهند شد و اين خود دليل بر عصمت اهل بيت(ع) دارد زيرا قرآن معصوم بوده و هيچ خطايى در آن راه ندارد به هيچ وجه جايز نيست تا غيرمعصوم، عِدل قرار گيرد <ref>متن كتاب، ص20</ref>. | 1- پيامبر(ص) اهل بيت خود را يكى از ثقلين قرار داده و حكم نموده است كه آن دو هيچگاه از يكديگر جدا نخواهند شد و اين خود دليل بر عصمت اهل بيت(ع) دارد زيرا قرآن معصوم بوده و هيچ خطايى در آن راه ندارد به هيچ وجه جايز نيست تا غيرمعصوم، عِدل قرار گيرد <ref>متن كتاب، ص20</ref>. | ||
2- اين حديث اين دلالت را دارد كه علم قرآن، نزد اهل بيت(ع) بوده و ايشان از ديگران افضل هستند <ref>همان</ref>. | 2- اين حديث اين دلالت را دارد كه علم قرآن، نزد اهل بيت(ع) بوده و ايشان از ديگران افضل هستند <ref>همان</ref>. | ||
3- پيامبر (ص) اهل بيت(ع) را عِدل قرآن قرار داده و تبعيت از آنان را مانند قرآن، واجب كرده است <ref>همان</ref>. | 3- پيامبر(ص) اهل بيت(ع) را عِدل قرآن قرار داده و تبعيت از آنان را مانند قرآن، واجب كرده است <ref>همان</ref>. | ||
4- آنحضرت به اين نكته اشاره نمودهاند كه عترت(ع) و قرآن، تا زمانى كه دنيا پابرجاست، از يكديگر جدا نخواهند بود و اين دليل بر استمرار امامت در تمام اعصار دارد <ref>همان</ref>. | 4- آنحضرت به اين نكته اشاره نمودهاند كه عترت(ع) و قرآن، تا زمانى كه دنيا پابرجاست، از يكديگر جدا نخواهند بود و اين دليل بر استمرار امامت در تمام اعصار دارد <ref>همان</ref>. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
در فصل پنجم، نبوت از ديدگاه شيعه بررسى شده <ref>همان، ص39</ref> و در فصل ششم، از امامت بحث به ميان آمده است <ref>همان، ص42</ref>. | در فصل پنجم، نبوت از ديدگاه شيعه بررسى شده <ref>همان، ص39</ref> و در فصل ششم، از امامت بحث به ميان آمده است <ref>همان، ص42</ref>. | ||
امامت نزد شيعه، عبارت است از زعامت در امور دين و دنيا و اين مقام، چيزى نيست جز نيابت از پيامبر (ص) در حفظ شريعت از افزايش و نقصان و اقامه حدود و دفع فساد. نويسنده در اين فصل، آيات ''' «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و اولى الأمر منكم» ''' و ''' «و أمرهم شورى بينهم» ''' را مورد بررسى قرار داده است <ref>همان، ص 42-48</ref>. | امامت نزد شيعه، عبارت است از زعامت در امور دين و دنيا و اين مقام، چيزى نيست جز نيابت از پيامبر(ص) در حفظ شريعت از افزايش و نقصان و اقامه حدود و دفع فساد. نويسنده در اين فصل، آيات ''' «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و اولى الأمر منكم» ''' و ''' «و أمرهم شورى بينهم» ''' را مورد بررسى قرار داده است <ref>همان، ص 42-48</ref>. | ||
در فصل هفتم، به تعداد ائمه(ع) و رواياتى كه به دوازده نفر بودن آنان اشاره دارد، پرداخته شده و اين نكته نيز گوشزد شده است كه اعتقاد به وجود حضرت مهدى (عج)، خاص شيعه نبوده و ساير مذاهب نيز به آن معتقدند <ref>همان، ص49-59</ref>. | در فصل هفتم، به تعداد ائمه(ع) و رواياتى كه به دوازده نفر بودن آنان اشاره دارد، پرداخته شده و اين نكته نيز گوشزد شده است كه اعتقاد به وجود حضرت مهدى (عج)، خاص شيعه نبوده و ساير مذاهب نيز به آن معتقدند <ref>همان، ص49-59</ref>. | ||
فصل هشتم و نهم، به مسأله خلافت پس از پيامبر (ص) اختصاص يافته و از جمله مباحث مطرح شده در آن، عبارت است از: اختصاص خلافت پس از پيامبر (ص) به على(ع)؛ نزول آياتى كه در مورد آنحضرت مىباشد از جمله: آيه مباهله، تطهير، مودت و انذار؛ دلالت سنت بر اختصاص ولايت به حضرت على(ع) از جمله حديث ولايت روز غدير، منزله، وصيت و محبت؛ وجود ده فضيلت در على(ع) كه در كس ديگرى يافت نمىشود؛ افضليت اهل بيت(ع) از انبياء به نص قرآن؛ اعتقاد شيعه پيرامون اصحاب پيامبر (ص) و همسران ايشان <ref>همان، ص60-83</ref>. | فصل هشتم و نهم، به مسأله خلافت پس از پيامبر(ص) اختصاص يافته و از جمله مباحث مطرح شده در آن، عبارت است از: اختصاص خلافت پس از پيامبر(ص) به على(ع)؛ نزول آياتى كه در مورد آنحضرت مىباشد از جمله: آيه مباهله، تطهير، مودت و انذار؛ دلالت سنت بر اختصاص ولايت به حضرت على(ع) از جمله حديث ولايت روز غدير، منزله، وصيت و محبت؛ وجود ده فضيلت در على(ع) كه در كس ديگرى يافت نمىشود؛ افضليت اهل بيت(ع) از انبياء به نص قرآن؛ اعتقاد شيعه پيرامون اصحاب پيامبر(ص) و همسران ايشان <ref>همان، ص60-83</ref>. | ||
در ساير فصول كتاب، از ديگر اعتقادات و احكام مذهب تشيع بحث به ميان آمده و شبهات مطرح شده پيرامون هر يك به خوبى پاسخ داده شده است. نويسنده پس از طرح موضوع معاد به موضوع استنباط احكام شرعى پرداخته و تمامى مباحث فقهى از نجاسات و مطهرات گرفته تا بحث حدود و ديات را مطرح كرده است. در آخر نيز با تبيين موضوع زيارت و شفاعت، با تشريح ديدگاه شيعه در موضوع عصمت كتاب را به پايان رسانده است <ref>همان، ص 84- 370</ref>. | در ساير فصول كتاب، از ديگر اعتقادات و احكام مذهب تشيع بحث به ميان آمده و شبهات مطرح شده پيرامون هر يك به خوبى پاسخ داده شده است. نويسنده پس از طرح موضوع معاد به موضوع استنباط احكام شرعى پرداخته و تمامى مباحث فقهى از نجاسات و مطهرات گرفته تا بحث حدود و ديات را مطرح كرده است. در آخر نيز با تبيين موضوع زيارت و شفاعت، با تشريح ديدگاه شيعه در موضوع عصمت كتاب را به پايان رسانده است <ref>همان، ص 84- 370</ref>. |
ویرایش