۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
نكته قابل توجه در اين مقدمه و در ابواب مختلف كتاب، استناد راغب به سخنان حضرت على و حضرت امام حسين (ع) و از جمله سخن على (ع) در حكمت 137 «نهج البلاغة»، خطاب به كميل بن زياد است؛ آنجا كه مىفرمايد: «مات خزان الاموال و هم الاحياء و العلماء باقون ما بقى الدهر اعيانهم مفقودة و آثارهم فى القلوب موجودة»؛ «اى كميل، گردآورندگان مال، در عين زندگى، مردهاند، لكن دانشمندان تا دنيا دنياست زندهاند، پيكرهايشان خاك و ناپيدا و لكن آثار ايشان در دلها پابرجاست». راغب به شكلى وسيع از اشعار بسيارى از شعراى شيعى نيز بهره جسته است، از جمله از اشعار شريف رضى. | نكته قابل توجه در اين مقدمه و در ابواب مختلف كتاب، استناد راغب به سخنان حضرت على و حضرت امام حسين(ع) و از جمله سخن على(ع) در حكمت 137 «نهج البلاغة»، خطاب به كميل بن زياد است؛ آنجا كه مىفرمايد: «مات خزان الاموال و هم الاحياء و العلماء باقون ما بقى الدهر اعيانهم مفقودة و آثارهم فى القلوب موجودة»؛ «اى كميل، گردآورندگان مال، در عين زندگى، مردهاند، لكن دانشمندان تا دنيا دنياست زندهاند، پيكرهايشان خاك و ناپيدا و لكن آثار ايشان در دلها پابرجاست». راغب به شكلى وسيع از اشعار بسيارى از شعراى شيعى نيز بهره جسته است، از جمله از اشعار شريف رضى. | ||
همچنين در موارد متعددى، احاديث روايتشده در كتاب اصول [[الکافی|كافى]] از رسول خدا(ص) را نقل كرده است و اين مطلب بر توجه او به آموزههاى شيعى دلالت مىكند. راغب در مباحث اين كتاب از شيوهاى منطقى و روشن پيروى كرده است. او آدمى را موجودى ميان بهايم و ملائك برشمرده است، چرا كه شهوات جسمانى آدمى مانند خوردن و نوشيدن و جماع، به بهايم مىماند و قواى روحانىاش به ملائك. | همچنين در موارد متعددى، احاديث روايتشده در كتاب اصول [[الکافی|كافى]] از رسول خدا(ص) را نقل كرده است و اين مطلب بر توجه او به آموزههاى شيعى دلالت مىكند. راغب در مباحث اين كتاب از شيوهاى منطقى و روشن پيروى كرده است. او آدمى را موجودى ميان بهايم و ملائك برشمرده است، چرا كه شهوات جسمانى آدمى مانند خوردن و نوشيدن و جماع، به بهايم مىماند و قواى روحانىاش به ملائك. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
نكته مهم اينكه ما در اين كتاب در ظاهر اخلاق مىبينيم و در باطن زبانشناسى. در بين نكات اخلاقى يك چيزهايى است كه مردم هنوز نمىدانند؛ مثلا مردم نمىدانند حليم كيست، چه كسانى به اين درجه بزرگ مىرسند. تعريف دقيقى راجع به چنين افرادى در اين مسئله نشده است، اما بيان شيرين و آوردن روايات و اشعار عربى و امثال عربى بهقدرى اين مسئله را جا انداخته است كه به نظر مىرسد اگر يك عالم بخواهد مسئله حلم را تعريف كند بايد ابتدا اين كتاب را بخواند. روش كتاب در باب وقار، صبر و... نيز همين گونه است. | نكته مهم اينكه ما در اين كتاب در ظاهر اخلاق مىبينيم و در باطن زبانشناسى. در بين نكات اخلاقى يك چيزهايى است كه مردم هنوز نمىدانند؛ مثلا مردم نمىدانند حليم كيست، چه كسانى به اين درجه بزرگ مىرسند. تعريف دقيقى راجع به چنين افرادى در اين مسئله نشده است، اما بيان شيرين و آوردن روايات و اشعار عربى و امثال عربى بهقدرى اين مسئله را جا انداخته است كه به نظر مىرسد اگر يك عالم بخواهد مسئله حلم را تعريف كند بايد ابتدا اين كتاب را بخواند. روش كتاب در باب وقار، صبر و... نيز همين گونه است. | ||
به نظر راغب، طهارت نفس، شرط اصلى در خليفة اللهى آدمى و نقطه كمال عبادات اوست و بدون طهارت نفس، آدمى فاقد صفت خليفة اللهى است. راغب با استناد به سخن رسول خدا(ص)، «عقل» را نخستين جوهرى كه خداوند رحمان به آدمى عنايت فرموده، دانسته است و آنگاه با ذكر بيتى از ديوان منسوب به امير مؤمنان، على (ع)، از اقسام دوگانه عقل سخن به ميان آورده و منازل عقل را برشمرده، از جلالت عقل و شرف علم سخن گفته است. از ديگر مباحث اين كتاب، بحث از وجوب بعثت انبياء، بحث از ايمان و اسلام و تقوى و بر، انواع جهل و بيان كليه اختلافات موجود ميان مردم در اديان و مذاهب مىباشد. | به نظر راغب، طهارت نفس، شرط اصلى در خليفة اللهى آدمى و نقطه كمال عبادات اوست و بدون طهارت نفس، آدمى فاقد صفت خليفة اللهى است. راغب با استناد به سخن رسول خدا(ص)، «عقل» را نخستين جوهرى كه خداوند رحمان به آدمى عنايت فرموده، دانسته است و آنگاه با ذكر بيتى از ديوان منسوب به امير مؤمنان، على(ع)، از اقسام دوگانه عقل سخن به ميان آورده و منازل عقل را برشمرده، از جلالت عقل و شرف علم سخن گفته است. از ديگر مباحث اين كتاب، بحث از وجوب بعثت انبياء، بحث از ايمان و اسلام و تقوى و بر، انواع جهل و بيان كليه اختلافات موجود ميان مردم در اديان و مذاهب مىباشد. | ||
در مورد اخير، راغب كليه اختلافات ميان پيروان اديان و مذاهب را در اين چهار مرتبه حصر كرده است: | در مورد اخير، راغب كليه اختلافات ميان پيروان اديان و مذاهب را در اين چهار مرتبه حصر كرده است: |
ویرایش