پرش به محتوا

الأربعون حديثاَ (شيخ بهایى): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)'
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)')
خط ۴۵: خط ۴۵:




'''الأربعون حديثا'''، اثر ابوالفضائل [[محمد بن الحسين الحارثى العاملى]]، معروف به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، برگزيده چهل حديث از پيامبر (ص) و ائمه(ع) مى‌باشد كه به زبان عربى و در سال 995ق، نوشته شده است.
'''الأربعون حديثا'''، اثر ابوالفضائل [[محمد بن الحسين الحارثى العاملى]]، معروف به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، برگزيده چهل حديث از پيامبر(ص) و ائمه(ع) مى‌باشد كه به زبان عربى و در سال 995ق، نوشته شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۶۹: خط ۶۹:
در اين اثر، از ترجمه احوال راويان و محدثين اعراض شده است و به‌جاى نقل و بازگويى كيفيت سند، به خود مستند و متن پرداخته شده است؛ چون اكثر احاديث كه در اين كتاب نقل شده است، در باب سنن و آداب و اخلاق مى‌باشد <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشم‌زاده، سيد حجت، ص 114]</ref>.
در اين اثر، از ترجمه احوال راويان و محدثين اعراض شده است و به‌جاى نقل و بازگويى كيفيت سند، به خود مستند و متن پرداخته شده است؛ چون اكثر احاديث كه در اين كتاب نقل شده است، در باب سنن و آداب و اخلاق مى‌باشد <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشم‌زاده، سيد حجت، ص 114]</ref>.


مؤلف در شرح حديث اول، مطالب مفيدى را در مورد حديث و روايت بيان كرده است كه به‌اختصار، ذكر مى‌كنيم. او واژه حديث را در لغت، مرادف سخن دانسته و معتقد است از اين جهت به آن حديث مى‌گويند كه به‌تدريج و جزءبه‌جزء به وجود مى‌آيد و در اصطلاح، سخن خاصى است از پيامبر (ص) يا امام(ع) يا صحابى يا تابعى يا كسى كه در خط آنها گام برمى‌دارد و گفتار يا كردار يا تقرير آنها را حكايت مى‌كند <ref>متن كتاب، ص 66</ref>.
مؤلف در شرح حديث اول، مطالب مفيدى را در مورد حديث و روايت بيان كرده است كه به‌اختصار، ذكر مى‌كنيم. او واژه حديث را در لغت، مرادف سخن دانسته و معتقد است از اين جهت به آن حديث مى‌گويند كه به‌تدريج و جزءبه‌جزء به وجود مى‌آيد و در اصطلاح، سخن خاصى است از پيامبر(ص) يا امام(ع) يا صحابى يا تابعى يا كسى كه در خط آنها گام برمى‌دارد و گفتار يا كردار يا تقرير آنها را حكايت مى‌كند <ref>متن كتاب، ص 66</ref>.


نويسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مى‌داند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را به‌صورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. براى نمونه، در يك جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف «[[الکافی|كافى]]» نقل كرده است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشم‌زاده، سيد حجت، ص 115]</ref>.
نويسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مى‌داند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را به‌صورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. براى نمونه، در يك جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف «[[الکافی|كافى]]» نقل كرده است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشم‌زاده، سيد حجت، ص 115]</ref>.
خط ۸۹: خط ۸۹:
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، در كنار استفاده از آيات قرآن و احاديث معصومين(ع)، به‌مناسبت بحث، از اشعار و داستان يا حكايت هم، براى شرح روايات، كمك جسته است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 20]</ref>.
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، در كنار استفاده از آيات قرآن و احاديث معصومين(ع)، به‌مناسبت بحث، از اشعار و داستان يا حكايت هم، براى شرح روايات، كمك جسته است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 20]</ref>.


ج)- نظر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] درباره جعل حديث: وى انگيزه‌هاى وضع و جعل حديث را وصول به نيات پليد و مقاصد شوم، براى رسيدن به تقرب به درگاه ملوك و سلاطين و ترويج مكاتب و مسلك‌هاى باطل و امثال آن، ذكر مى‌كند و حديث «قد كثرت علي الكذابة»، كه منسوب به پيامبر (ص) است را بهترين دليل بر وقوع جعل مى‌داند.
ج)- نظر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] درباره جعل حديث: وى انگيزه‌هاى وضع و جعل حديث را وصول به نيات پليد و مقاصد شوم، براى رسيدن به تقرب به درگاه ملوك و سلاطين و ترويج مكاتب و مسلك‌هاى باطل و امثال آن، ذكر مى‌كند و حديث «قد كثرت علي الكذابة»، كه منسوب به پيامبر(ص) است را بهترين دليل بر وقوع جعل مى‌داند.


او در ادامه بازبينى بر وجود احاديث متناقض و منافى همديگر، كه جمع بين آن‌ها ممكن نيست و يكى نمى‌تواند ناسخ ديگرى باشد را دليل مناسب ديگرى بر وجود احاديث جعلى فراوان مى‌داند <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 122]</ref>.
او در ادامه بازبينى بر وجود احاديث متناقض و منافى همديگر، كه جمع بين آن‌ها ممكن نيست و يكى نمى‌تواند ناسخ ديگرى باشد را دليل مناسب ديگرى بر وجود احاديث جعلى فراوان مى‌داند <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص 122]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش