پرش به محتوا

امام علی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه ('
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (')
خط ۷۲: خط ۷۲:
بنابر روايات سيره‌نويسان، در شبى كه قريش قصد داشتند به خانه پيامبر (ص) بريزند و او را به قتل برسانند، آنحضرت آن شب به تعليم جبرئيل در بستر خود نخوابيد و به على (ع) فرمود در بستر من بخواب و اين پارچه سبز حضرمى را بر خود بپوشان كه آنها نخواهند توانست آزارى به تو برسانند. آن شب حضرت رسول(ص) با ابوبكر از مكه بيرون رفت و على (ع) در رختخواب او خوابيد. كفار قريش بر زمانى از خروج پيامبر (ص) مطلع شدند كه دير شده بود زيرا حضرت رسول(ص) از مكه بيرون رفته بود. على (ع) سه شبانه روز در مكه ماند تا اماناتى را كه مردم پيش رسول اكرم(ص) داشتند مسترد كند و پس از به پايان رساندن اين مأموريت از مكه بيرون رفت و به حضرت رسول(ص) پيوست.  
بنابر روايات سيره‌نويسان، در شبى كه قريش قصد داشتند به خانه پيامبر (ص) بريزند و او را به قتل برسانند، آنحضرت آن شب به تعليم جبرئيل در بستر خود نخوابيد و به على (ع) فرمود در بستر من بخواب و اين پارچه سبز حضرمى را بر خود بپوشان كه آنها نخواهند توانست آزارى به تو برسانند. آن شب حضرت رسول(ص) با ابوبكر از مكه بيرون رفت و على (ع) در رختخواب او خوابيد. كفار قريش بر زمانى از خروج پيامبر (ص) مطلع شدند كه دير شده بود زيرا حضرت رسول(ص) از مكه بيرون رفته بود. على (ع) سه شبانه روز در مكه ماند تا اماناتى را كه مردم پيش رسول اكرم(ص) داشتند مسترد كند و پس از به پايان رساندن اين مأموريت از مكه بيرون رفت و به حضرت رسول(ص) پيوست.  


== ازدواج با فاطمه(س)==
== ازدواج با فاطمه (س)==




در سال اول، دوم يا سوم هجرى، حضرت رسول(ص) فاطمه (س) را به امام علی(ع) تزويج كرد. بنا بر بعضى روايات مَهر آنحضرت پانصد درهم بود كه مطابق با وزن دوازده اوقيه و نيم نقره است (هر اوقيه چهل درهم است) و گفته‌اند كه مهر دختران ديگر حضرت رسول(ص) نيز به همين مقدار بوده است. اما درباره مهر حضرت فاطمه(ع) اقوال ديگرى هم ذكر شده است كه بايد به كتب مفصل رجوع كرد.
در سال اول، دوم يا سوم هجرى، حضرت رسول(ص) فاطمه (س) را به امام علی(ع) تزويج كرد. بنا بر بعضى روايات مَهر آنحضرت پانصد درهم بود كه مطابق با وزن دوازده اوقيه و نيم نقره است (هر اوقيه چهل درهم است) و گفته‌اند كه مهر دختران ديگر حضرت رسول(ص) نيز به همين مقدار بوده است. اما درباره مهر حضرت فاطمه (ع) اقوال ديگرى هم ذكر شده است كه بايد به كتب مفصل رجوع كرد.


== فرزندان==
== فرزندان==




امام علی(ع) تا وقتى فاطمه(س) زنده بود زنى ديگرى به همسرى نگرفت و از او دو فرزند ذكور يعنى امام حسن (ع) و امام حسين (ع) داشت و پسر ديگرى از او به نام محسِّن داشت كه پيش از تولد از دنيا رفت. دو دختر نيز از حضرت فاطمه(س) داشت كه يكى زينب كبرى و ديگرى ام كلثوم است. پس از حضرت فاطمه(س) زنى از طايفه بنى‌كلاب به نام ام‌البنين گرفت كه از او چند پسر به نامهاى عباس و جعفر و عبداللّه و عثمان داشت و همه در واقعه كربلا شهيد شدند. از خوله دختر جعفر بن قيس حنفى پسرى داشت به نام محمد بن حنفيه. آنحضرت فرزندان ذكور و اناث ديگرى از زوجات ديگر داشتند كه تفصيل آنها در كتب تاريخ مذكور است.  
امام علی(ع) تا وقتى فاطمه (س) زنده بود زنى ديگرى به همسرى نگرفت و از او دو فرزند ذكور يعنى امام حسن (ع) و امام حسين (ع) داشت و پسر ديگرى از او به نام محسِّن داشت كه پيش از تولد از دنيا رفت. دو دختر نيز از حضرت فاطمه (س) داشت كه يكى زينب كبرى و ديگرى ام كلثوم است. پس از حضرت فاطمه (س) زنى از طايفه بنى‌كلاب به نام ام‌البنين گرفت كه از او چند پسر به نامهاى عباس و جعفر و عبداللّه و عثمان داشت و همه در واقعه كربلا شهيد شدند. از خوله دختر جعفر بن قيس حنفى پسرى داشت به نام محمد بن حنفيه. آنحضرت فرزندان ذكور و اناث ديگرى از زوجات ديگر داشتند كه تفصيل آنها در كتب تاريخ مذكور است.  


== حديث منزلت==
== حديث منزلت==
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
در اين ميان بزرگان قريش به جهت اقامت در مكه كه از مراكز مهم عربستان بود و به جهت تجارت‌هاى عمده با خارج عربستان و سفرهاى بازرگانى به خارج، شم سياسى قويتر و اطلاعات و تجارب سياسى بيشترى از افراد اوس و خزرج كه به كشاورزى مشغول بودند داشتند خود را براى حوادث سياسى آينده بهتر آماده ساخته بودند.
در اين ميان بزرگان قريش به جهت اقامت در مكه كه از مراكز مهم عربستان بود و به جهت تجارت‌هاى عمده با خارج عربستان و سفرهاى بازرگانى به خارج، شم سياسى قويتر و اطلاعات و تجارب سياسى بيشترى از افراد اوس و خزرج كه به كشاورزى مشغول بودند داشتند خود را براى حوادث سياسى آينده بهتر آماده ساخته بودند.


سه تن از افراد قريش در اين بازى قدرت برنده شدند: ابوبكر از طايفه تيم و عمر از بنى عدى و ابوعبيده جراح از طايفه فهر (از قريش ظواهر). ما از لحاظ تاريخى از اتحاد اين سه شخصيت خبر نداريم، اما داستان سقيفه از اين اتحاد پرده برمى‌دارد. اين سه تن با مهارت و توانايى سياسى خود توانستند از دو امر استفاده كنند: اول اينكه از رقابت ميان اوس و خزرج حداكثر استفاده را ببرند. دوم اينكه زمان را - به جهت غيبت امام علی(ع) و عباس كه مشغول امر تغسيل و تجهيز و كفن و دفن پيكر رسول الله(ص) بودند-غنيمت شمارند؛ زيرا استدلال عمده ابوبكر و عمر بر اين پايه بود كه مهاجران چون خويشان و نزديكان حضرت رسول(ص)هستند پس خلافت حق ايشان است.اگر حضرت على (ع) در اين مذاكرات حضور داشتند،فرد برجسته موضوع اين استدلال ايشان بودند و نظرها پيش از آنكه متوجه ابوبكر و عمر شود متوجه امام علی(ع) مى‌شد كه هم سابقه فداكاريش در اسلام بيشتر بود و هم نزديك‌ترين فرد به رسول خدا (ص)بود.ابوبكر و عمر مسأله فداكارى در راه اسلام و خويشاوندى با حضرت رسول(ص) را پيش كشيدند و در آن مجلس همه متوجه خود ايشان گرديدند. مسأله خويشاوندى سببى و نسبت قبيله‌اى در نظام قبيله‌اى اهميتى شگرف دارد.
سه تن از افراد قريش در اين بازى قدرت برنده شدند: ابوبكر از طايفه تيم و عمر از بنى عدى و ابوعبيده جراح از طايفه فهر (از قريش ظواهر). ما از لحاظ تاريخى از اتحاد اين سه شخصيت خبر نداريم، اما داستان سقيفه از اين اتحاد پرده برمى‌دارد. اين سه تن با مهارت و توانايى سياسى خود توانستند از دو امر استفاده كنند: اول اينكه از رقابت ميان اوس و خزرج حداكثر استفاده را ببرند. دوم اينكه زمان را - به جهت غيبت امام علی(ع) و عباس كه مشغول امر تغسيل و تجهيز و كفن و دفن پيكر رسول الله (ص) بودند-غنيمت شمارند؛ زيرا استدلال عمده ابوبكر و عمر بر اين پايه بود كه مهاجران چون خويشان و نزديكان حضرت رسول(ص)هستند پس خلافت حق ايشان است.اگر حضرت على (ع) در اين مذاكرات حضور داشتند،فرد برجسته موضوع اين استدلال ايشان بودند و نظرها پيش از آنكه متوجه ابوبكر و عمر شود متوجه امام علی(ع) مى‌شد كه هم سابقه فداكاريش در اسلام بيشتر بود و هم نزديك‌ترين فرد به رسول خدا (ص)بود.ابوبكر و عمر مسأله فداكارى در راه اسلام و خويشاوندى با حضرت رسول(ص) را پيش كشيدند و در آن مجلس همه متوجه خود ايشان گرديدند. مسأله خويشاوندى سببى و نسبت قبيله‌اى در نظام قبيله‌اى اهميتى شگرف دارد.


در ميان مشاجره و بحث، ابوبكر گفت اينك عمر و ابوعبيده با هر كدام كه خواستيد بيعت كنيد. آن دو تن گفتند ما هرگز بر تو سبقت نمى‌گيريم دست دراز كن تا بيعت كنيم! چون آن دو خواستند بيعت كنند، بشير بن سعد خزرجى سبقت گرفت و بيعت كرد،زيرا مى‌ترسيد سعد بن عباده كه او نيز از خزرج بود به خلافت برسد.بدين ترتيب رقابت‌هاى ميان طايفه‌اى و قبيله‌اى كار خود را كرد و كسانى كه توانستند جريان حوادث را به نفع خود برگردانند به مقصود رسيدند.
در ميان مشاجره و بحث، ابوبكر گفت اينك عمر و ابوعبيده با هر كدام كه خواستيد بيعت كنيد. آن دو تن گفتند ما هرگز بر تو سبقت نمى‌گيريم دست دراز كن تا بيعت كنيم! چون آن دو خواستند بيعت كنند، بشير بن سعد خزرجى سبقت گرفت و بيعت كرد،زيرا مى‌ترسيد سعد بن عباده كه او نيز از خزرج بود به خلافت برسد.بدين ترتيب رقابت‌هاى ميان طايفه‌اى و قبيله‌اى كار خود را كرد و كسانى كه توانستند جريان حوادث را به نفع خود برگردانند به مقصود رسيدند.
خط ۱۹۳: خط ۱۹۳:




هر كه در تاريخ اسلام مطالعه كند و تاريخ نحله‌ها و فرقه‌هاى مختلف اسلام را از نظر بگذراند و در مباحثات كلامى مسلمانان مخصوصاً در مسأله مهم امامت بررسى نمايد و كتب و رسائل متعدد و مشاجرات و مناقشات دينى و مذهبى را بخواند، بى‌هيچ تأملى درخواهد يافت كه هيچ شخصيتى در عالم اسلام به اندازه على بن ابى‌طالب(ع) مورد محبت و يا بغض واقع نشده است و هيچكس به اندازه او دشمنان سرسخت و محبان و مخلصان ثابت قدم و فداكار نداشته است. چه جانها كه در راه محبت او نثار شده است و چه جنگها كه ميان مخالفان و موافقان او در گرفته است. ساليان دراز بر بالاى منابر مسلمانان در خطبه‌هاى نماز رسم بوده است كه او را سب و لعن كنند و بر عكس قرنها بر بالاى منابر ذكر فضايل او و خاندانش رفته است و بر دشمنان و مبغضان او لعن و نفرين فرستاده شده است. قومى او را به درجه الوهيت بالا برده‌اند و قوم ديگر از او و پيروان او تبرّى جسته‌اند. اين خود مى‌تواند دليل اين مدعا باشد كه او پس از حضرت رسول(ص) بزرگترين و پراهميت‌ترين شخصيت عالم اسلام است و گر نه اين همه هياهو و غوغا براى چه كسى مى‌توانست باشد؟ [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] عسقلانى در [[تهذيب التهذيب]] (339/7) مى‌گويد كه [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، فقيه و محدث معروف و پيشواى مذهب حنبلى گفته است: «آن اندازه از فضايل كه درباره على (از حضرت رسول(ص) روايت شده است درباره هيچيك از اصحاب روايت نشده است.» امام علی(ع) كسى است كه هرگز بت نپرستيد و نخستين مسلمان و نخستين نمازگزار بود. از سوى پيغمبر (ص) به مقام ولايت و وصايت و خلافت برگزيده شد. پسرخوانده و پرورش‌يافته و تعليم گرفته پيغمبر (ص) بود. داماد و پدر فرزندان و سپهسالار و علمدار و محرم اسرار و دبير رسائل و مشاور و مأمور ويژه رسول اللّه(ص) بود. صاحب شريعت او را برادر خود و سيد عرب و سيد مسلمين و اميرمؤمنين و قاتل ناكثين و مارقين و قاسطين و يعسوب دين و خانه علم و دروازه شهر علم و خزانه علم و صديق و فاروق و عبقرى و ولى‌اللّه و يداللّه و حجةاللّه و بهترين انسانها و دادگرترين داوران معرفى نمود. [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد فراهيدى]] در مقايسه امام علی(ع) با ساير صحابه گفته است «اسلامش بر همه مقدم و عملش از همه بيشتر و شرفش از همه والاتر و زهدش از همه بالاتر و شوقش به جهاد از همه افزونتر بود. دوستانش از ترس و دشمنانش از بغض و حسد فضايل او را كتمان كردند و با اين همه شرق و غرب عالم پر از فضايل اوست».
هر كه در تاريخ اسلام مطالعه كند و تاريخ نحله‌ها و فرقه‌هاى مختلف اسلام را از نظر بگذراند و در مباحثات كلامى مسلمانان مخصوصاً در مسأله مهم امامت بررسى نمايد و كتب و رسائل متعدد و مشاجرات و مناقشات دينى و مذهبى را بخواند، بى‌هيچ تأملى درخواهد يافت كه هيچ شخصيتى در عالم اسلام به اندازه على بن ابى‌طالب(ع) مورد محبت و يا بغض واقع نشده است و هيچكس به اندازه او دشمنان سرسخت و محبان و مخلصان ثابت قدم و فداكار نداشته است. چه جانها كه در راه محبت او نثار شده است و چه جنگها كه ميان مخالفان و موافقان او در گرفته است. ساليان دراز بر بالاى منابر مسلمانان در خطبه‌هاى نماز رسم بوده است كه او را سب و لعن كنند و بر عكس قرنها بر بالاى منابر ذكر فضايل او و خاندانش رفته است و بر دشمنان و مبغضان او لعن و نفرين فرستاده شده است. قومى او را به درجه الوهيت بالا برده‌اند و قوم ديگر از او و پيروان او تبرّى جسته‌اند. اين خود مى‌تواند دليل اين مدعا باشد كه او پس از حضرت رسول(ص) بزرگترين و پراهميت‌ترين شخصيت عالم اسلام است و گر نه اين همه هياهو و غوغا براى چه كسى مى‌توانست باشد؟ [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] عسقلانى در [[تهذيب التهذيب]] (339/7) مى‌گويد كه [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، فقيه و محدث معروف و پيشواى مذهب حنبلى گفته است: «آن اندازه از فضايل كه درباره على (از حضرت رسول(ص) روايت شده است درباره هيچيك از اصحاب روايت نشده است.» امام علی(ع) كسى است كه هرگز بت نپرستيد و نخستين مسلمان و نخستين نمازگزار بود. از سوى پيغمبر (ص) به مقام ولايت و وصايت و خلافت برگزيده شد. پسرخوانده و پرورش‌يافته و تعليم گرفته پيغمبر (ص) بود. داماد و پدر فرزندان و سپهسالار و علمدار و محرم اسرار و دبير رسائل و مشاور و مأمور ويژه رسول اللّه (ص) بود. صاحب شريعت او را برادر خود و سيد عرب و سيد مسلمين و اميرمؤمنين و قاتل ناكثين و مارقين و قاسطين و يعسوب دين و خانه علم و دروازه شهر علم و خزانه علم و صديق و فاروق و عبقرى و ولى‌اللّه و يداللّه و حجةاللّه و بهترين انسانها و دادگرترين داوران معرفى نمود. [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد فراهيدى]] در مقايسه امام علی(ع) با ساير صحابه گفته است «اسلامش بر همه مقدم و عملش از همه بيشتر و شرفش از همه والاتر و زهدش از همه بالاتر و شوقش به جهاد از همه افزونتر بود. دوستانش از ترس و دشمنانش از بغض و حسد فضايل او را كتمان كردند و با اين همه شرق و غرب عالم پر از فضايل اوست».


در فضيلت على بن ابى‌طالب(ع) گفته‌اند كه آيات بسيارى در شأن ايشان نازل گرديده است؛ از آن جمله روايتى است مربوط به عبداللّه بن عباس كه گفته است سيصد آيه از قرآن مجيد در شأن امام علی(ع) مى‌باشد.
در فضيلت على بن ابى‌طالب(ع) گفته‌اند كه آيات بسيارى در شأن ايشان نازل گرديده است؛ از آن جمله روايتى است مربوط به عبداللّه بن عباس كه گفته است سيصد آيه از قرآن مجيد در شأن امام علی(ع) مى‌باشد.
خط ۱۹۹: خط ۱۹۹:
علاوه بر اين، فضايل و مناقب آنحضرت بطور كلى بر دو دسته است: دسته اول احاديث و رواياتى است كه از حضرت رسول(ص) درباره ايشان نقل شده است و در نظر محدثان و اهل سنت فضيلت يك صحابى به همين معنى است كه حديثى از رسول خدا (ص) درباره او نقل شده باشد. درباره فضايل امام علی(ع) به اين معنى اهل سنت و حديث كتابهاى بسيارى تأليف كرده‌اند. معروف‌رترين حديثى كه در فضيلت آنحضرت نقل شده است حديث بسيار مشهور غدير خم است كه بايد آن را يكى از نصوص بر خلافت و وصايت آنحضرت شمرد. اين حديث شريف از صدر اسلام تا كنون الهام بخش شيعيان و محور افكار و ادبيات و حماسه و شعر و هنر ايشان است. حديث مشهور ديگرى نيز هست كه در قصه تبوك به آن اشاره شد و به موجب آن رسول خدا (ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبى بعدى». نيز حديث مشهور مؤاخات و برادرخوانى است كه حضرت رسول(ص) در اوايل ورود به مدينه ميان اصحاب خود از مهاجر و انصار برادرى برقرار كرد و هر يك از ايشان را با يكى ديگر برادر خواند و خود را برادر امام علی(ع) قرار داد و اين امر در نظر هر مسلمان بالاترين شرف و فضيلت است. قصه مؤاخات در بيشتر كتب حديث و سيره مذكور است، از جمله ابن هشام (150/2) و ابن سعد (3، ق 14/1) از روايات عمده حديثى است كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) آورده است و آن اينكه رسول خدا (ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى و أنا منك» و نيز حديث اعطاى لوا در روز خيبر كه پيش از اين بيان شد. در اينجا بايد گفت كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) اين حديث را نقل كرده است اما مقدمه آن را -كه رسول خدا (ص) ابتدا به ابوبكر و بعد به عمر آن لوا را داد و آن دو كارى از پيش نبردند و بعد آن جمله را بيان فرمود و فرداى آن روز لوا را به امام علی(ع) داد - نقل نكرده است. پيداست كه جمله تأكيديه «لأعطين الراية غداً» بدون مقدمه و ابتدا به ساكن نمى‌تواند باشد و اين مقدمه همان است كه مذكور شد. در فضايل صفاتش احاديث فراوان ديگرى از فريقين نقل شده است كه مشهورترين آنها عبارتند از:حديث بدء الدعوة يا حديث دار، حديث سبق اسلام، حديث سبق صلاة، حديث بت‌شكنى، حديث طير، حديث عايشه، حديث ام سلمه، حديث دروازه شهر علم و حديث خندق.  
علاوه بر اين، فضايل و مناقب آنحضرت بطور كلى بر دو دسته است: دسته اول احاديث و رواياتى است كه از حضرت رسول(ص) درباره ايشان نقل شده است و در نظر محدثان و اهل سنت فضيلت يك صحابى به همين معنى است كه حديثى از رسول خدا (ص) درباره او نقل شده باشد. درباره فضايل امام علی(ع) به اين معنى اهل سنت و حديث كتابهاى بسيارى تأليف كرده‌اند. معروف‌رترين حديثى كه در فضيلت آنحضرت نقل شده است حديث بسيار مشهور غدير خم است كه بايد آن را يكى از نصوص بر خلافت و وصايت آنحضرت شمرد. اين حديث شريف از صدر اسلام تا كنون الهام بخش شيعيان و محور افكار و ادبيات و حماسه و شعر و هنر ايشان است. حديث مشهور ديگرى نيز هست كه در قصه تبوك به آن اشاره شد و به موجب آن رسول خدا (ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبى بعدى». نيز حديث مشهور مؤاخات و برادرخوانى است كه حضرت رسول(ص) در اوايل ورود به مدينه ميان اصحاب خود از مهاجر و انصار برادرى برقرار كرد و هر يك از ايشان را با يكى ديگر برادر خواند و خود را برادر امام علی(ع) قرار داد و اين امر در نظر هر مسلمان بالاترين شرف و فضيلت است. قصه مؤاخات در بيشتر كتب حديث و سيره مذكور است، از جمله ابن هشام (150/2) و ابن سعد (3، ق 14/1) از روايات عمده حديثى است كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) آورده است و آن اينكه رسول خدا (ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى و أنا منك» و نيز حديث اعطاى لوا در روز خيبر كه پيش از اين بيان شد. در اينجا بايد گفت كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) اين حديث را نقل كرده است اما مقدمه آن را -كه رسول خدا (ص) ابتدا به ابوبكر و بعد به عمر آن لوا را داد و آن دو كارى از پيش نبردند و بعد آن جمله را بيان فرمود و فرداى آن روز لوا را به امام علی(ع) داد - نقل نكرده است. پيداست كه جمله تأكيديه «لأعطين الراية غداً» بدون مقدمه و ابتدا به ساكن نمى‌تواند باشد و اين مقدمه همان است كه مذكور شد. در فضايل صفاتش احاديث فراوان ديگرى از فريقين نقل شده است كه مشهورترين آنها عبارتند از:حديث بدء الدعوة يا حديث دار، حديث سبق اسلام، حديث سبق صلاة، حديث بت‌شكنى، حديث طير، حديث عايشه، حديث ام سلمه، حديث دروازه شهر علم و حديث خندق.  


دسته دوم از فضايل و مناقب آنحضرت فضايل نفسانى و معنوى ايشان است كه در سرتاسر زندگانى ايشان معروف و مشهود بود و اين صفات و خصال چنان برجسته و نمايان بود كه كسانى حتى در ايام حيات ايشان از جاده صواب منحرف شده و مقام ايشان را تا درجه خدايى بالا برده‌اند. درباره سخاوت و ايثار آنحضرت داستانها گفته‌اند. از صفات بارز ايشان شجاعت است كه در اشاره به غزوات حضرت رسول(ص) مختصرى از آن بيان شد. اخبار شجاعت فوق بشرى و مهارت سربازى و قدرت فرماندهى و اعجاز ذوالفقار در تحكيم اساس اسلام شهرت جهانى دارد. نظارت سياسى و نظامى و ادارى و اقتصادى و اجتماعى و اهتمامى كه به نشر علم و ادب و آموزش و پرورش جوانان داشت و نيز احاطه وى به همه علوم او را بزرگترين و دانشمندترين و دادگرترين زمامدار تاريخ معرفى نمود. سخن‌شناسان كلام آنحضرت را فروتر از كلام الهى اما برتر از كلام انسانى تعريف كرده‌اند. در قوت استدلال و آرايش كلام و ترسل و رسايى و ايجاز و جامعيت و پند و موعظه نظير نداشت و در هر باب كه زبان مى‌گشود آنرا به كمال مى‌رسانيد. براى تماشاى اعجاز بيان على بايد به نهج‌البلاغه رجوع كرد و خطبه‌هاى او را در خلقت عالم و مقام رسول اللّه(ص) و عترت او و دفاع از حقوق خود و تشويق به جهاد و نامه‌هاى او را به معاويه و وصفى را كه از طاووس و خفاش و دنيا و احوال مؤمنان و منافقان نموده مطالعه كرد. مخصوصاً بايد دستورالعملهاى امام علی(ع) را به مالك اشتر و محمد بن ابى‌بكر-استانداران مصر-و رهنمودهاى او را براى فرمانداران و عاملان و مأموران خراج و قاضيان و سپاهيان و ساير مأموران دولت كه در نهج‌البلاغه مندرج است خواند تا تفاوت كلام على با ديگران معلوم شود و بدانند كه چرا رسول اللّه(ص) آنحضرت را ولى اللّه و اميرالمؤمنين معرفى كرد. امام علی(ع) نه تنها قهرمان ميدان جنگ و سياست و روحانيت بود، بلكه در مقام «انسان كامل» بالاتر از هر افسانه و گمان قرار داشت. او دنيا را با همه عشوه‌ها و ترفندهايش شكست داد و مرگ را تحقير كرد. او اسوه حسنه ايمان و اهرم اعلاى كلمه حق بود. سلسله‌هاى عرفان و اخوت و فتوت اسلامى به او مى‌پيوندند و درويشان و زحمتكشان مسلمان او را سرمشق و تكيه‌گاه خود مى‌شناسند. هر جوان مسلمان كه پاى به ورزشگاه مى‌نهد، يا هر سرباز جهادگر كه در راه شرف و عقيده جانبازى مى‌كند نام امام علی(ع) را بر زبان مى‌آورد.
دسته دوم از فضايل و مناقب آنحضرت فضايل نفسانى و معنوى ايشان است كه در سرتاسر زندگانى ايشان معروف و مشهود بود و اين صفات و خصال چنان برجسته و نمايان بود كه كسانى حتى در ايام حيات ايشان از جاده صواب منحرف شده و مقام ايشان را تا درجه خدايى بالا برده‌اند. درباره سخاوت و ايثار آنحضرت داستانها گفته‌اند. از صفات بارز ايشان شجاعت است كه در اشاره به غزوات حضرت رسول(ص) مختصرى از آن بيان شد. اخبار شجاعت فوق بشرى و مهارت سربازى و قدرت فرماندهى و اعجاز ذوالفقار در تحكيم اساس اسلام شهرت جهانى دارد. نظارت سياسى و نظامى و ادارى و اقتصادى و اجتماعى و اهتمامى كه به نشر علم و ادب و آموزش و پرورش جوانان داشت و نيز احاطه وى به همه علوم او را بزرگترين و دانشمندترين و دادگرترين زمامدار تاريخ معرفى نمود. سخن‌شناسان كلام آنحضرت را فروتر از كلام الهى اما برتر از كلام انسانى تعريف كرده‌اند. در قوت استدلال و آرايش كلام و ترسل و رسايى و ايجاز و جامعيت و پند و موعظه نظير نداشت و در هر باب كه زبان مى‌گشود آنرا به كمال مى‌رسانيد. براى تماشاى اعجاز بيان على بايد به نهج‌البلاغه رجوع كرد و خطبه‌هاى او را در خلقت عالم و مقام رسول اللّه (ص) و عترت او و دفاع از حقوق خود و تشويق به جهاد و نامه‌هاى او را به معاويه و وصفى را كه از طاووس و خفاش و دنيا و احوال مؤمنان و منافقان نموده مطالعه كرد. مخصوصاً بايد دستورالعملهاى امام علی(ع) را به مالك اشتر و محمد بن ابى‌بكر-استانداران مصر-و رهنمودهاى او را براى فرمانداران و عاملان و مأموران خراج و قاضيان و سپاهيان و ساير مأموران دولت كه در نهج‌البلاغه مندرج است خواند تا تفاوت كلام على با ديگران معلوم شود و بدانند كه چرا رسول اللّه (ص) آنحضرت را ولى اللّه و اميرالمؤمنين معرفى كرد. امام علی(ع) نه تنها قهرمان ميدان جنگ و سياست و روحانيت بود، بلكه در مقام «انسان كامل» بالاتر از هر افسانه و گمان قرار داشت. او دنيا را با همه عشوه‌ها و ترفندهايش شكست داد و مرگ را تحقير كرد. او اسوه حسنه ايمان و اهرم اعلاى كلمه حق بود. سلسله‌هاى عرفان و اخوت و فتوت اسلامى به او مى‌پيوندند و درويشان و زحمتكشان مسلمان او را سرمشق و تكيه‌گاه خود مى‌شناسند. هر جوان مسلمان كه پاى به ورزشگاه مى‌نهد، يا هر سرباز جهادگر كه در راه شرف و عقيده جانبازى مى‌كند نام امام علی(ع) را بر زبان مى‌آورد.


نخستين كسى كه بر بالاى منبر و در خطبات فصيح و بليغ خود مسائل توحيد بارى و صفات او را پيش كشيد امام علی(ع) بود و اين مسائل است كه يكى از اسباب برانگيخته شدن اذهان جستجوگر و پايه‌اى براى ظهور مسائل و مباحث كلامى گرديد. ابن ابى الحديد نظير اين معنى را در فقه نيز به حضرت امير (ع) نسبت مى‌دهد و آنچه به قطعيت مى‌توان گفت اين است كه حضرت نخستين كسى است كه راه استدلال در احكام فقهى را به مردم نشان داد. مثلاً هنگامى كه عثمان مى‌خواست زنى را كه پس از شش ماه ازدواج بچه‌اى به دنيا آورده بود حد بزند يا رجم كند، على (ع) مانع شد و به آيه''' «و حمله و فصاله ثلاثون شهراً» '''استدلال كرد. وجه استدلال اين است كه خداوند مجموع مدت حمل و مدت شيرخوارگى انسان را سى ماه فرموده است و اين را بايد به حداقل معنى كرد زيرا دوران شيرخوارگى دو سال يا بيست‌وچهار ماه است و اين به دليل آيه قرآن است''' «و الوالدات يرضعن أولادهن حولين كاملين» '''<ref>بقره، 233</ref> پس مى‌ماند شش ماه كه حداقل حمل است. نظير اين استدلال فقهى تا آنوقت از كسى ديده نشده بود. احكامى كه آنحضرت در زمان عمر درباره بعضى از مسائل بيان فرموده معروف است و به همين جهت است كه عمر گفته بود: «لا يفتين أحد فى المجلس و على حاضر» (كسى در مجلسى كه على حاضر باشد فتوا ندهد) اما اينكه ابن ابى الحديد (18/1) مى‌خواهد فقه اهل سنت را از راه ابوحنيفه به [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] و از آن طريق به حضرت على (ع) برساند در كليت و اطلاق آن درست نيست. زيرا اگر چه ابوحنيفه از حضرت صادق(ع) فقه فرا گرفته است اما فقه او و فتواهاى او مورد تأييد آنحضرت نبود و مخصوصاً در مسأله قياس، فقه شيعه مباينت آشكارى با فقه ابوحنيفه دارد. اما فقه شيعه كه منبع اصلى آن ائمه اطهار (ع) است بى‌شك مأخوذ از حضرت امير (ع) است.
نخستين كسى كه بر بالاى منبر و در خطبات فصيح و بليغ خود مسائل توحيد بارى و صفات او را پيش كشيد امام علی(ع) بود و اين مسائل است كه يكى از اسباب برانگيخته شدن اذهان جستجوگر و پايه‌اى براى ظهور مسائل و مباحث كلامى گرديد. ابن ابى الحديد نظير اين معنى را در فقه نيز به حضرت امير (ع) نسبت مى‌دهد و آنچه به قطعيت مى‌توان گفت اين است كه حضرت نخستين كسى است كه راه استدلال در احكام فقهى را به مردم نشان داد. مثلاً هنگامى كه عثمان مى‌خواست زنى را كه پس از شش ماه ازدواج بچه‌اى به دنيا آورده بود حد بزند يا رجم كند، على (ع) مانع شد و به آيه''' «و حمله و فصاله ثلاثون شهراً» '''استدلال كرد. وجه استدلال اين است كه خداوند مجموع مدت حمل و مدت شيرخوارگى انسان را سى ماه فرموده است و اين را بايد به حداقل معنى كرد زيرا دوران شيرخوارگى دو سال يا بيست‌وچهار ماه است و اين به دليل آيه قرآن است''' «و الوالدات يرضعن أولادهن حولين كاملين» '''<ref>بقره، 233</ref> پس مى‌ماند شش ماه كه حداقل حمل است. نظير اين استدلال فقهى تا آنوقت از كسى ديده نشده بود. احكامى كه آنحضرت در زمان عمر درباره بعضى از مسائل بيان فرموده معروف است و به همين جهت است كه عمر گفته بود: «لا يفتين أحد فى المجلس و على حاضر» (كسى در مجلسى كه على حاضر باشد فتوا ندهد) اما اينكه ابن ابى الحديد (18/1) مى‌خواهد فقه اهل سنت را از راه ابوحنيفه به [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] و از آن طريق به حضرت على (ع) برساند در كليت و اطلاق آن درست نيست. زيرا اگر چه ابوحنيفه از حضرت صادق(ع) فقه فرا گرفته است اما فقه او و فتواهاى او مورد تأييد آنحضرت نبود و مخصوصاً در مسأله قياس، فقه شيعه مباينت آشكارى با فقه ابوحنيفه دارد. اما فقه شيعه كه منبع اصلى آن ائمه اطهار (ع) است بى‌شك مأخوذ از حضرت امير (ع) است.
خط ۴۶۶: خط ۴۶۶:
[[ترجمه و شرح بعض خطب نهج البلاغه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
[[ترجمه و شرح بعض خطب نهج البلاغه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


[[شرح نهج البلاغه(محمد)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
[[شرح نهج البلاغه (محمد)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


[[شرح مفردات نهج البلاغه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
[[شرح مفردات نهج البلاغه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش