۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ف' به ': ف') |
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در باب دوم، وجه تسميه و خصوصيات اعتقادى بيست و يك فرقه از فرقههاى خوارج؛ از جمله محكميه، ازارقه، بيهسيه، عجارده، ميمونيه ذكر شده است. در اين باب فرقههاى خوارج، به ترتيب زمان پيدايش و تسلسل تاريخى ظهور آنها بررسى شده است. | در باب دوم، وجه تسميه و خصوصيات اعتقادى بيست و يك فرقه از فرقههاى خوارج؛ از جمله محكميه، ازارقه، بيهسيه، عجارده، ميمونيه ذكر شده است. در اين باب فرقههاى خوارج، به ترتيب زمان پيدايش و تسلسل تاريخى ظهور آنها بررسى شده است. | ||
باب سوم، به فرقههاى رافضى اختصاص يافته است. رازى در وجه تسميه اين فرقهها آورده كه چون زيد بن على (ع) بر هشام بن عبدالملك اموى قيام كرد، لشكريانش بر ابوبكر طعن زدند و زيد بن على آنها را از اين كار بازداشت. لشكريان از وى روى برگرداندند و زيد آنها را رافضى - رد كننده نظر و دستور پيشواى قيام - خواند. رازى رافضيان را چهار گروه دانسته، اما در شرح خود از سه گروه زيديه، اماميه و كيسانيه، نام برده است. وى همچنين از زيديه سه فرقه، از اماميه سيزده فرقه و از غلاة اماميه پانزده فرقه را نام برده و شيعيان دوازده امامى را كه قايل به غيبت امام دوازدهم هستند «اصحاب الانتظار» خوانده است. رازى فرقهاى را كه معتقدند كسى كه به دست ابن ملجم به قتل رسيد، يكى از جنيان به صورت على (ع) بود و امام به آسمان عروج كرد و به زودى ظهور خواهد كرد و رعد و برق آسمان نشانه صوت و سطوت اوست، نه در زمره غلاة، بلكه در آغاز فرق اماميه آورده، بىآنكه نامى براى آن ذكر كند. فصل سوم اين باب به كيسانيه(معتقدان به امامت محمد حنفيه فرزند حضرت امير عليه السلام) اختصاص دارد. | باب سوم، به فرقههاى رافضى اختصاص يافته است. رازى در وجه تسميه اين فرقهها آورده كه چون زيد بن على (ع) بر هشام بن عبدالملك اموى قيام كرد، لشكريانش بر ابوبكر طعن زدند و زيد بن على آنها را از اين كار بازداشت. لشكريان از وى روى برگرداندند و زيد آنها را رافضى - رد كننده نظر و دستور پيشواى قيام - خواند. رازى رافضيان را چهار گروه دانسته، اما در شرح خود از سه گروه زيديه، اماميه و كيسانيه، نام برده است. وى همچنين از زيديه سه فرقه، از اماميه سيزده فرقه و از غلاة اماميه پانزده فرقه را نام برده و شيعيان دوازده امامى را كه قايل به غيبت امام دوازدهم هستند «اصحاب الانتظار» خوانده است. رازى فرقهاى را كه معتقدند كسى كه به دست ابن ملجم به قتل رسيد، يكى از جنيان به صورت على (ع) بود و امام به آسمان عروج كرد و به زودى ظهور خواهد كرد و رعد و برق آسمان نشانه صوت و سطوت اوست، نه در زمره غلاة، بلكه در آغاز فرق اماميه آورده، بىآنكه نامى براى آن ذكر كند. فصل سوم اين باب به كيسانيه (معتقدان به امامت محمد حنفيه فرزند حضرت امير عليه السلام) اختصاص دارد. | ||
باب چهارم به فرقههاى مشبهه اختصاص يافته است. | باب چهارم به فرقههاى مشبهه اختصاص يافته است. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در ابتداى اين باب رازى متذكر شده كه بيشتر يهوديان اهل تشبيهاند و اعتقاد به تشبيه، در اسلام، با رافضيانى چون بنان بن سمعان آغاز شد كه معتقد بود، پروردگار نيز داراى اعضاو جوارح است. زان پس فرقههاى متعدد از رافضيان قايل به تشبيه ظهور كردند. رازى پنج فرقه از مشبهه، از جمله حكميه، جواليقيه و يونسيه را ذكر و اعتقادات آنها را بيان كرده است. در آخرين فصل اين باب، مؤلف ادعا كرده كه گروهى از معتزله قول به تشبيه را به خطا به امام [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و اسحاق بن راهويه و يحيى بن معين نسبت دادهاند. | در ابتداى اين باب رازى متذكر شده كه بيشتر يهوديان اهل تشبيهاند و اعتقاد به تشبيه، در اسلام، با رافضيانى چون بنان بن سمعان آغاز شد كه معتقد بود، پروردگار نيز داراى اعضاو جوارح است. زان پس فرقههاى متعدد از رافضيان قايل به تشبيه ظهور كردند. رازى پنج فرقه از مشبهه، از جمله حكميه، جواليقيه و يونسيه را ذكر و اعتقادات آنها را بيان كرده است. در آخرين فصل اين باب، مؤلف ادعا كرده كه گروهى از معتزله قول به تشبيه را به خطا به امام [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و اسحاق بن راهويه و يحيى بن معين نسبت دادهاند. | ||
باب پنجم، در باب كرّاميه(اصحاب ابوعبدالله محمد بن كرّام از زاهدان سيستانى) است كه معتقدند پردودگار جسم و جوهر و محل حوادث است و جهت و مكان دارد. رازى هفت فرقه از كراميه؛ از جمله طرايقه، اسحاقيه، و عابديه را نام برده است. | باب پنجم، در باب كرّاميه (اصحاب ابوعبدالله محمد بن كرّام از زاهدان سيستانى) است كه معتقدند پردودگار جسم و جوهر و محل حوادث است و جهت و مكان دارد. رازى هفت فرقه از كراميه؛ از جمله طرايقه، اسحاقيه، و عابديه را نام برده است. | ||
باب ششم، درباره جبريون است. رازى در آغاز اين باب متذكر شده كه معتزله اينان را جبريه و مجبره ناميدهاند، چون معتقدند، انسان در افعال خود قدرت و اختيار ندارد. در حالى كه اين تصور معتزله نادرست است، زيرا «ما نمىگوييم كه بنده بر افعال خويش قادر نيست، بلكه بر آنيم كه بنده خالق افعال خود نيست». رازى چهار فرقه از جبريون (جهميه، نجاريه، ضراريه و بكريه) را نام برده است. | باب ششم، درباره جبريون است. رازى در آغاز اين باب متذكر شده كه معتزله اينان را جبريه و مجبره ناميدهاند، چون معتقدند، انسان در افعال خود قدرت و اختيار ندارد. در حالى كه اين تصور معتزله نادرست است، زيرا «ما نمىگوييم كه بنده بر افعال خويش قادر نيست، بلكه بر آنيم كه بنده خالق افعال خود نيست». رازى چهار فرقه از جبريون (جهميه، نجاريه، ضراريه و بكريه) را نام برده است. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
باب هفتم، درباره مرجئه يا معتقدان به إرجاء است كه فسق مسلمانان را رد مىكنند و بر آنند كه ايمان بنده زيادت و نقصان نمىپذيرد و نمىتوان آن را به كمى و زيادى موصوف گردانيد و هر ايمانى ايمان است و معصيت ناقض ايمان نيست. مسلمانان در هر حال بايد به عفو پرودگار اميدوار باشند. اينان هيچگاه دچار آتش جهنم نمىشوند يا در آن جاودان نمىمانند و سرانجام به بهشت مىروند. | باب هفتم، درباره مرجئه يا معتقدان به إرجاء است كه فسق مسلمانان را رد مىكنند و بر آنند كه ايمان بنده زيادت و نقصان نمىپذيرد و نمىتوان آن را به كمى و زيادى موصوف گردانيد و هر ايمانى ايمان است و معصيت ناقض ايمان نيست. مسلمانان در هر حال بايد به عفو پرودگار اميدوار باشند. اينان هيچگاه دچار آتش جهنم نمىشوند يا در آن جاودان نمىمانند و سرانجام به بهشت مىروند. | ||
باب هشتم، مشتمل بر فرقههاى صوفيه است. رازى در آغاز اين باب، متذكر شده كه بيشتر كسانى كه درباره فرقههاى اسلامى به پژوهش پرداختهاند به خطا، صوفيه را ذكر نكردهاند كه معتقدند راه شناخت پروردگار تصفيه باطن و تجرد از علايق دنيوى و مادى است. وى سپس از فرقههايى از مهمترين فرق صوفيه(اصحاب عبادات، اصحاب حقيقت، نوريه، حلوليه، مباحيه) به اعتبار اصول اعتقاداتشان ياد كرده است. نويسنده در پايان اين باب در پاسخ به اين اشكال مقدر كه شمار فرقههاى برشمرده، او بيش از هفتاد و سه است كه رسول اكرم(ص) از آن خبر داده، آورده كه مراد پيامبر احتمالا هفتاد و سه فرقه اصلى يا اين بوده كه شمار فرقهها از هفتاد و سه كمتر نخواهد بود. | باب هشتم، مشتمل بر فرقههاى صوفيه است. رازى در آغاز اين باب، متذكر شده كه بيشتر كسانى كه درباره فرقههاى اسلامى به پژوهش پرداختهاند به خطا، صوفيه را ذكر نكردهاند كه معتقدند راه شناخت پروردگار تصفيه باطن و تجرد از علايق دنيوى و مادى است. وى سپس از فرقههايى از مهمترين فرق صوفيه (اصحاب عبادات، اصحاب حقيقت، نوريه، حلوليه، مباحيه) به اعتبار اصول اعتقاداتشان ياد كرده است. نويسنده در پايان اين باب در پاسخ به اين اشكال مقدر كه شمار فرقههاى برشمرده، او بيش از هفتاد و سه است كه رسول اكرم(ص) از آن خبر داده، آورده كه مراد پيامبر احتمالا هفتاد و سه فرقه اصلى يا اين بوده كه شمار فرقهها از هفتاد و سه كمتر نخواهد بود. | ||
باب نهم، درباره فرقههايى است كه مسلمان نيستند؛ ولى تظاهر به اسلام مىكنند و شمارشان بسيار است. رازى فرقههايى چون باطنيه و سبعيه يا هفت امامى را در كنار صباحيه(پيروان حسن صبّاح)، ناصريه(پيروان ناصر خسرو قباديانى)، قرامطه(پيروان حمدان قرمطى)، بابكيه(پيروان بابك خرم دين) و مُقَنَعِيّه(پيروان المقنّع) در زمره فرق غير مسلمان آورده است. | باب نهم، درباره فرقههايى است كه مسلمان نيستند؛ ولى تظاهر به اسلام مىكنند و شمارشان بسيار است. رازى فرقههايى چون باطنيه و سبعيه يا هفت امامى را در كنار صباحيه (پيروان حسن صبّاح)، ناصريه (پيروان ناصر خسرو قباديانى)، قرامطه (پيروان حمدان قرمطى)، بابكيه (پيروان بابك خرم دين) و مُقَنَعِيّه (پيروان المقنّع) در زمره فرق غير مسلمان آورده است. | ||
باب دهم، در 6 فصل درباره فرقههايى است كه اسما و رسما بيرون از اسلاماند. فصل اول درباره فرقههاى يهود چون عنانيه، عيسويه، معاريه و سامريه است. رازى عيسويه را پيروان عيسى بن يعقوب اصفهانى دانسته كه نبوت پيامبر اسلام را قبول دارند؛ ولى بر آنند كه محمد بر عرب مبعوث شد، نه بر عجم و بنى اسرائيل. فصل دوم در شرح فرقههاى مسيحى است كه در آن ميان فرقه ملكانيه، يعقوبيه، فرفوريسيه،(فيلسوفى كه عقايد مسيحيت را بر بنياد آراى فلسفى استوار كرد) و ارمنوسيه ذكر شدهاند. فصل سوم در فرقههاى مجوسى است كه رازى از ميان آنها تنها از زردشتيان ياد كرده است. | باب دهم، در 6 فصل درباره فرقههايى است كه اسما و رسما بيرون از اسلاماند. فصل اول درباره فرقههاى يهود چون عنانيه، عيسويه، معاريه و سامريه است. رازى عيسويه را پيروان عيسى بن يعقوب اصفهانى دانسته كه نبوت پيامبر اسلام را قبول دارند؛ ولى بر آنند كه محمد بر عرب مبعوث شد، نه بر عجم و بنى اسرائيل. فصل دوم در شرح فرقههاى مسيحى است كه در آن ميان فرقه ملكانيه، يعقوبيه، فرفوريسيه،(فيلسوفى كه عقايد مسيحيت را بر بنياد آراى فلسفى استوار كرد) و ارمنوسيه ذكر شدهاند. فصل سوم در فرقههاى مجوسى است كه رازى از ميان آنها تنها از زردشتيان ياد كرده است. | ||
فصل چهارم، درباره ثنويت و 4 فرقه آن (مانوى، ديصانى، مزدكى و مرقونيه) است. فصل پنجم، درباره صبائيه(صابئه) و فصل ششم در احوال فلاسفه است. رازى در اين فصل به برخى عقايد فيلسوفان اشاره كرده و [[ارسطو]] را بزرگترين آنها و [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را بزرگترين شارح او دانسته و متذكر شده كه خود او بخشى مهم از عمر را صرف فلسفه كرده و کتابهايى چون نهاية العقول، المباحث المشرقية، کتاب الملخص و شرح اشارات را در همين علم نوشته است. او همچنين تصريح كرده كه شمارى از آثارش مشتمل بر شرح اصول دين و ابطال شبهههاى فلاسفه و ساير مخالفان است؛ ولى دشمنان و حاسدان بر دين او طعنهها زده و او را خارج از مذهب اهل تسنن دانستهاند. رازى در اين مقام به دفاع از خود برخاسته و اتهام بددينى را رد كرده و نه از دشمنانش كه او را متهم داشتهاند، بلكه از دوستانش اظهار شگفتى كرده كه چرا به دفاع از او برنخاستهاند. | فصل چهارم، درباره ثنويت و 4 فرقه آن (مانوى، ديصانى، مزدكى و مرقونيه) است. فصل پنجم، درباره صبائيه (صابئه) و فصل ششم در احوال فلاسفه است. رازى در اين فصل به برخى عقايد فيلسوفان اشاره كرده و [[ارسطو]] را بزرگترين آنها و [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را بزرگترين شارح او دانسته و متذكر شده كه خود او بخشى مهم از عمر را صرف فلسفه كرده و کتابهايى چون نهاية العقول، المباحث المشرقية، کتاب الملخص و شرح اشارات را در همين علم نوشته است. او همچنين تصريح كرده كه شمارى از آثارش مشتمل بر شرح اصول دين و ابطال شبهههاى فلاسفه و ساير مخالفان است؛ ولى دشمنان و حاسدان بر دين او طعنهها زده و او را خارج از مذهب اهل تسنن دانستهاند. رازى در اين مقام به دفاع از خود برخاسته و اتهام بددينى را رد كرده و نه از دشمنانش كه او را متهم داشتهاند، بلكه از دوستانش اظهار شگفتى كرده كه چرا به دفاع از او برنخاستهاند. | ||
== وضعيت کتاب == | == وضعيت کتاب == |
ویرایش