۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ن' به '، ن') |
جز (جایگزینی متن - 'في ظلال القرآن' به 'في ظلال القرآن ') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
'''التصوير الفني في القرآن''' نوشتۀ سيد قطب، ابراهيم حسين شاذلى (1324-1387 ق1906/-1966 م)از اديبان برجسته و از انديشمندان و اصلاحگران بزرگ معاصر است.وى در روستای «موشه» از توابع أسيوط مصر به دنيا آمد.وى فارغ التحصيل دانشكدۀ دار العلوم، مدرس مدارس وزارت معارف و...و آخر العمل در سال 1953 م به اخوان المسلمين پيوست و بقيه عمرش را در خدمت آن حزب گذراند. | '''التصوير الفني في القرآن''' نوشتۀ سيد قطب، ابراهيم حسين شاذلى (1324-1387 ق1906/-1966 م)از اديبان برجسته و از انديشمندان و اصلاحگران بزرگ معاصر است.وى در روستای «موشه» از توابع أسيوط مصر به دنيا آمد.وى فارغ التحصيل دانشكدۀ دار العلوم، مدرس مدارس وزارت معارف و...و آخر العمل در سال 1953 م به اخوان المسلمين پيوست و بقيه عمرش را در خدمت آن حزب گذراند. | ||
سيد قطب بيشتر دوران جوانىاش را صرف پژوهشهاى ادبى و نقد ادبى كرد و در اين بارۀ كتابها و مقالات بسيارى نوشت.وى در دهه چهل به پژوهشهاى قرآنى روى آورد و با رويكرد ادبى به پژوهش و تدريس مباحث قرآنى پرداخت.از جمله آثار او مىتوان به تفسير | سيد قطب بيشتر دوران جوانىاش را صرف پژوهشهاى ادبى و نقد ادبى كرد و در اين بارۀ كتابها و مقالات بسيارى نوشت.وى در دهه چهل به پژوهشهاى قرآنى روى آورد و با رويكرد ادبى به پژوهش و تدريس مباحث قرآنى پرداخت.از جمله آثار او مىتوان به تفسير «[[في ظلال القرآن]] » و «التصوير الفنى في القرآن» اشاره كرد.نويسنده در كتاب اخير به معرفى يكى از جوانب اعجاز ادبى قرآن كريم كه «تصوير فني»،يعنى آفرينش هنرى يا نمايش هنرى نام گرفته است.مىپردازد.مؤلف پس از كشف نمايش هنرى در قرآن و تأليف اين كتاب، آرزو داشت كه تمام قرآن را با چنين رويكردى تفسير كند.نويسنده در توضيح مراد خود از تصوير فنى يا هنرى قرآن مىنويسد: «تصوير»ابزار خاص و مناسب در اسلوب بيان قرآنى است.قرآن معانى انتزاعى را به مدد تصاوير محسوس و خيالانگيز مىنماياند و باز حالات نفسانى و حوادث محسوس و مناظر مورد نظر را چون نمونههاى انسانى و طبايع بشرى از طريق تصوير تفهيم مىكند.صورتى را كه قرآن ترسيم مىكند به زودى زنده و متحرك مىشود و معانى ذهنى جان مىگيرد و طبيعت بشرى مجسّم مىشود و حوادث و مناظر سرگذشتها همه مشهود و مرئى مىگردند و حالت و معنا پيدا مىكنند و اگر «گفتار» با آنها همراه گردد تمام عناصر خيالانگيز در آن گرد مىآيد به قسمى كه منظرۀ سمعى براى شنونده، به زودى تبديل به منظرۀ بصرى و صحنهيى تماشايى مىگردد.گويى شخصيتهاى جاندارى بر روى صحنهى منظور در حال رفتوآمد و گفتوشنودند.حادثه هردم از پس حادثه روى مىدهد.دريافت و كلمه و انفعال و حادثه و هماهنگى، همه دست در دست پردۀ مطلوب را ارائه مىدهند.اينجا خود زندگى است كه چهرهگشايى مىكند نه حكايت زندگى. ابزارى كه به وسيله آن معانى ذهنى و حالتهاى نفسانى بيان يا حوادث گذشته و نمونههاى انسانى مجسّم مىگردد تنها و تنها به وسيلۀ همين الفاظ جامد يعنى واژههاى بىجان صورت مىگيرد؛نه شخصى است كه گزارشگر و نه رنگى است كه توصيفگر باشد. اگر اين «دقيقه»را درك كنيم به گوشهاى از رازهاى اعجاز قرآن آشنا شدهايم. | ||
مؤلف در ادامه به ارائه مثالهايى از قرآن در تأييد مدعاى خويش مىپردازد. | مؤلف در ادامه به ارائه مثالهايى از قرآن در تأييد مدعاى خويش مىپردازد. |
ویرایش