۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
| خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
اين كتاب كه ميان سالهاى 1298 و 1300 نوشته و به شاه تقديم شد، تاريخ عمومى جهان را از هجرت پيامبر اسلام(ص) تا آغاز فرمانروايى قاجاريان (دولت قاجاريه) در بر دارد. نويسنده گزارشهاى تاريخى خود را بر پايه بخشهاى جغرافيايى جهان (آسيا، اروپا، افريقا و امريكا) تنظيم كرده و از اين ديد بىمانند بوده است. نام كتاب از «نظم سنواتى» و «اهداى آن به ناصر الدين شاه» برمىآيد. | اين كتاب كه ميان سالهاى 1298 و 1300 نوشته و به شاه تقديم شد، تاريخ عمومى جهان را از هجرت پيامبر اسلام(ص) تا آغاز فرمانروايى قاجاريان (دولت قاجاريه) در بر دارد. نويسنده گزارشهاى تاريخى خود را بر پايه بخشهاى جغرافيايى جهان (آسيا، اروپا، افريقا و امريكا) تنظيم كرده و از اين ديد بىمانند بوده است. نام كتاب از «نظم سنواتى» و «اهداى آن به ناصر الدين شاه» برمىآيد. | ||
كُندى كردن نويسنده در نوشتن جلد پنجم مرآه البلدان بر اثر فراهم نبودن اطلاعات درست | كُندى كردن نويسنده در نوشتن جلد پنجم مرآه البلدان بر اثر فراهم نبودن اطلاعات درست درباره برخى از شهرها و روستاها، از انگيزههاى نوشته شدن تاريخ منتظم ناصرى است. افزون بر اين، كتابى به زبان فارسى درباره تاريخ مختصر و عمومى ايران و جهان و محدود به شرح پادشاهى شاهان و جنگ و صلح آنان، تا آن زمان وجود نداشت. اين كتاب همچنين در بر دارنده «هرگونه حوادث از قبيل تولد و ارتحال علما و اعيان ممالك، اختراعات و انكشافات و...، بروز امراض عمومى... و حتى بعضى از خسوف و كسوف» است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
به گفته نويسنده، «در ممالك اسلاميه، از صدر اسلام تا كنون دو قسم فرمانروايى در كار بوده؛ يكى حكمرانى مذهبى به عنوان خلافت، ديگرى حكومت اسلاميه به اسم سلطنت». از اين رو، بخش نخست جلد يكم اين اثر از هجرت پيامبر اكرم(ص)؛ يعنى 622م آغاز و تا زوال خلافت عباسيان (656ق) دنبال مىشود و بخش دوم آن، نخست به ماجراى چيرگى هلاكو خان و مغولان مىپردازد و ماجراها را تا روزگار نويسنده پى مىگيرد. | به گفته نويسنده، «در ممالك اسلاميه، از صدر اسلام تا كنون دو قسم فرمانروايى در كار بوده؛ يكى حكمرانى مذهبى به عنوان خلافت، ديگرى حكومت اسلاميه به اسم سلطنت». از اين رو، بخش نخست جلد يكم اين اثر از هجرت پيامبر اكرم(ص)؛ يعنى 622م آغاز و تا زوال خلافت عباسيان (656ق) دنبال مىشود و بخش دوم آن، نخست به ماجراى چيرگى هلاكو خان و مغولان مىپردازد و ماجراها را تا روزگار نويسنده پى مىگيرد. | ||
نويسنده جلد دوم را با رويدادهاى 1193 (سال درگذشت كريم خان زند) به پايان مىبرد و به «اقتضاى ادب و تكليف چاكرى»، شرح سلطنت سلسله قاجاريه را در ذيل «تواريخ ديگر» نمىنويسد و از اين رو، در جلد سوم به ويژه تاريخ سلسله قاجار را از هنگامه پيدايى آن تا 1300 مىآورد و | نويسنده جلد دوم را با رويدادهاى 1193 (سال درگذشت كريم خان زند) به پايان مىبرد و به «اقتضاى ادب و تكليف چاكرى»، شرح سلطنت سلسله قاجاريه را در ذيل «تواريخ ديگر» نمىنويسد و از اين رو، در جلد سوم به ويژه تاريخ سلسله قاجار را از هنگامه پيدايى آن تا 1300 مىآورد و درباره تاريخ ايل قاجار تا به سلطنت رسيدن آقا محمد خان قاجار به كوتاهى گزارش مىدهد. البته سكوت نويسنده درباره برخى از رجال بزرگ عصر قاجار مانند ميرزا تقى خان امير كبير و كارها و آثار مهم او درنگ كردنى است. | ||
==وضعيت كتاب== | ==وضعيت كتاب== | ||
| خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
اين كتاب در دو بخش و سه جلد سامان يافته است. منبع جلد يكم كتاب تا رويدادهاى 628، به تصريح مؤلف خلاصه و ترجمه الكامل فى التاريخ [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] است و پس از اين، منابع ديگرى مانند تاريخ ابوالفدا نيز از منبعهاى آن به شمار مىرود. وى همچنين براى نوشتن تاريخ جهان، از منابع فرانسوى سود برده و براى ضبط صحيح اَعلام و تاريخها از وفيات الاعيان [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]] بهره گرفته، اما به هر روى، غلطهاى نسخههاى خطى به كتاب وى نيز راه يافته و نامهايى مانند بَراء بن عازِب، در متن به براء بن غالب بدل شده است. منبع جلدهاى دوم و سوم را كتابهايى مانند تاريخ مغولِ نسوى، مطلع سعدين، حبيب السِيَر، احسن التواريخ و عباسنامه مىتوان برشمرد و منبع جلد سوم آن، ناسخ التواريخ است. | اين كتاب در دو بخش و سه جلد سامان يافته است. منبع جلد يكم كتاب تا رويدادهاى 628، به تصريح مؤلف خلاصه و ترجمه الكامل فى التاريخ [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] است و پس از اين، منابع ديگرى مانند تاريخ ابوالفدا نيز از منبعهاى آن به شمار مىرود. وى همچنين براى نوشتن تاريخ جهان، از منابع فرانسوى سود برده و براى ضبط صحيح اَعلام و تاريخها از وفيات الاعيان [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]] بهره گرفته، اما به هر روى، غلطهاى نسخههاى خطى به كتاب وى نيز راه يافته و نامهايى مانند بَراء بن عازِب، در متن به براء بن غالب بدل شده است. منبع جلدهاى دوم و سوم را كتابهايى مانند تاريخ مغولِ نسوى، مطلع سعدين، حبيب السِيَر، احسن التواريخ و عباسنامه مىتوان برشمرد و منبع جلد سوم آن، ناسخ التواريخ است. | ||
تقويم سالهاى نوشته شدن هر يك از جلدها، در پايان آنها و جدولى از نامهاى شاهان قاجار در پى آن ديده مىشود. اين جدول، سال تولد و مرگ و زمان سلطنت آنان را در بر دارد و به دنبال آن، گزارشى درازدامن | تقويم سالهاى نوشته شدن هر يك از جلدها، در پايان آنها و جدولى از نامهاى شاهان قاجار در پى آن ديده مىشود. اين جدول، سال تولد و مرگ و زمان سلطنت آنان را در بر دارد و به دنبال آن، گزارشى درازدامن درباره «سلطنت عُظما»؛ يعنى وصف خانواده سلطنت، نامهاى اميران، رئيسان طايفهها، اعيان، خانان و افراد شهير و ادارات دولتى (وزارت جنگ، اداره پليس، درب خانه، وزارت اعظم داخله و ماليه و عدليه و خارجه و وزارت دربار اعظم و دار الشوراى كبرا و وزارت علوم، وزارت فوايد عامه و دار الترجمه مباركه دولتى) آمده، اما به هر روى، وجود پارهاى از خطاهاى تاريخى در اين كتاب از ديد منتقدان دور نمانده است. | ||
خود نويسنده نيز گاهى به اختلاف ديدگاه مؤلفان يا خطاى آنان مانند اختلاف نظر مورخان ايرانى همچون صاحب تاريخ جهانگشاى نادرى با مؤلفان تواريخ فرنگ و تاريخ آل عثمان | خود نويسنده نيز گاهى به اختلاف ديدگاه مؤلفان يا خطاى آنان مانند اختلاف نظر مورخان ايرانى همچون صاحب تاريخ جهانگشاى نادرى با مؤلفان تواريخ فرنگ و تاريخ آل عثمان درباره سال خلع شدن طهماسب دوم صفوى، اشاره و همچنين، ديدگاه مورخان ايرانى را درباره تاريخ قتل آقا محمد شاه قاجار، تأييد مىكند. اين كتاب، در بر دارنده برخى از آثار ويژه مانند تاريخ افغانى، نوشته شيخ عبدالنبى منشى بهبهانى و رسالهاى منسوب به سياحى اروپايى به نام عبرتنامه يا بصيرتنامه در شرح «اسباب زوال دولت صفويه» و تقويم تطبيقى هجرى قمرى و ميلادى از سال يكم هجرى تا 1300، است و از اين رو، مهم شمرده مىشود. | ||
نويسنده به دليل نبود تقويم تطبيقى تا آن تاريخ در هيچ يك از «كتب فارسى و عربى و فرانسه معتبر كه به وضع منتظم ناصرى تأليف شده»، اهميت كتابش را مىدانسته است. برخى از نامهاى جغرافيايى جهان اسلام مانند فِز (فاس)، تولدو (طليطله)، كردو (قرطبه)، بر اثر بهرهگيرى وى از كتابهاى فرانسوى، با ضبط لاتينى در كتاب آمدهاند. جلد اول تاريخ منتظم ناصرى را حَسّون البُراقى به عربى و ژوكوفسكى آن را به روسى ترجمه كرده است. | نويسنده به دليل نبود تقويم تطبيقى تا آن تاريخ در هيچ يك از «كتب فارسى و عربى و فرانسه معتبر كه به وضع منتظم ناصرى تأليف شده»، اهميت كتابش را مىدانسته است. برخى از نامهاى جغرافيايى جهان اسلام مانند فِز (فاس)، تولدو (طليطله)، كردو (قرطبه)، بر اثر بهرهگيرى وى از كتابهاى فرانسوى، با ضبط لاتينى در كتاب آمدهاند. جلد اول تاريخ منتظم ناصرى را حَسّون البُراقى به عربى و ژوكوفسكى آن را به روسى ترجمه كرده است. | ||
ویرایش